🔷 خاطرات #فرمانده_اسماعیل
💠💠💠💠❤️💠💠💠💠
💢 جنگ تن به تانك
در روزهای آغازین جنگ تحمیلی ، خطر سقوط #خرمشهر به مردم گوشزد شد تا هر كس به قدر همّت خویش كاری بكند و چاره ای بجوید.
#اسماعیل و #دكتر_مجید_بقایی تفنگ بر دوش به آن دیار شتافتند و خودشان را به شهید #محمد_جهانآرا فرمانده سپاه وقت معرفی كردند. اسماعیل در برگشت از آن سامان سرخ ، حكایت ها داشت و می گفت: « خرمشهر جنگ تن به تن نیست ؛ جنگ تن به تانك است ، در آن جا سخن از جنگ گوشت و استخوان از سویی و آهن و ... از سویی دیگر است.» اسماعیل ، صحنه به صحنه شهادت بچه ها را در كوچه پس كوچه های آن شهر خونین ، چه با احساس شرح می گفت. آنانی كه با ابتدایی ترین وسایل ، با دشمن در ستیز بودند. از شهادت بچه های منطقه آغاجاری و خرمشهر و دلاوری های كسان دیگر روایت می كرد. از مظلومتیشان كه چه سان فریاد یا حسین سر می دادند.
او و آقا مجید بعد از حضور فعال در صحنه درگیری ، به اهواز آمدند. وقتی آنها برگشتند ، احساس كردم كه از دنیای دیگری برگشته اند:
تو رفتی و به دنبالت غمی رویید در جانم
پس از تو می كشم با خود ، دلی خسته ، سری سنگین
برای آن كه برگردی به سمت سبز نخلستان
تمام آسمان آن شب دعا می خواند و من آمین
📎راوی: #ابراهیم_شهیدزاده
____♡________
🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇
┄┅┅❅❁❅┅
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d