eitaa logo
فرزند آفتاب
2.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
105 فایل
‌- آقـا یا خانـم نـوجـوان 🕊 تـو فـرزنـدِ حضـرت آفتـابـی‌ 🌤 و اینجـا کـانـالی اسـت بــرای 📍 شناختِ خودت و حضرتِ آفتاب 🌱 ‌ 👂جونم؛ کارم داشتی؟! @jm_mahdavi ‌‌ ‌ ‌🌐 www.MONTAZERANMONJI.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی روبه رویم بمان تا.mp3
6.97M
*کمی رو به رویم بمان* در وصف حضرت علی اکبر 🎙حاج میثم مطیعی @farzand_aftab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از حسین تا ظهور.mp3
7.39M
▪️از جامه عزای حسین تاخیمه مهدی، راهی نمانده است! فقط یک لبیک کافیست... وقلبی که آماده سربازی ست! 🔺استاد شجاعی @farzand_aftab
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹۸ ۳۴ 🎙سی و چهارمین مصاحبه با زائرین حسینی امیرمهدی دشت بزرگ از اهواز در اربعین @farzand_aftab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مضطرالوحید ⚜سبک زندگی هرکس نشان می دهد که او در حقیقت میخواهد به چه کسی شبیه شود و به کجا برود. ⚜سبک زندگی امام حسینی یـعنی شبیه شدن به زندگی امام حسین «علیه السلام» #استاد_شجاعی @farzand_aftab
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هر_خانه_یک_حسینیه فرزندان حسینی *نازگل‌زهرا تتری* ۷ ساله شعری در وصف حضرت رقیه ارسالی از خرم‌آباد😍 @farzand_aftab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزهشتم_ریحانه_رضازاده.mp3
14.53M
#آیه_های_کربلا #دانش_آموز_مهدوی @farzand_aftab
✨به ‌نام خدا✨ ✴️تک‌تک خاطره‌ها در ذهنشان مرور شد. در حالیکه از پشت پرده‌ی اشک به او می‌نگریستند تمام محبت‌هایش را به یاد آوردند. همه‌ی لحظاتی که تلاش می‌کرد غصه ‌ای در دلِ بچه‌ها نباشد. 👫کودکان در آستانه‌ی‌خیمه ‌ها ایستاده بودند و معصومانه به او نگاه‌ می‌کردند. زیباترین خاطره‌ای که از او داشتند مدام در ذهنشان همچو پروانه پرواز می‌کرد. خاطره‌ای که تلألوِ اشک را در چشمانشان نگارگری می‌کرد. 🌚شبی پیش بود که قلبِ پر مهر او از تشنگی بچه‌ها به درد آمد و اورا شبانه به سمت شریعه‌ی فرات کشاند. او لباس رزم پوشید تا از میان ظالمان عبور کند و برای کودکان، بهترین هدیه‌ی دنیا را بیاورد. 👬بچه‌ها همانند امام حسین(ع) باحسرت به او نگاه می‌کردند. او که با رفتنش غمی‌جانکاه‌ و سوزان، در دلشان به یادگار می‌گذاشت‌. 🚶‍♂آهسته قدم برمی‌داشت و خاک‌ها بر پای او بوسه می‌زدند. پدر به‌ قامت همچو سروِ پسرش می‌نگریست، امتداد قدم های پسرش سوی میدان جنگ نبود بلکه او به سمت دروازه‌های بهشت حرکت می‌کرد. 🔊صدای خداحافظیِ‌جوانمردِ عاشورا از پدر، نوای دل‌انگیزی بود که اشک را به میهمانی چشم‌ها دعوت می‌‌کرد. حضرت علی‌اکبر(ع)سوار بر اسب شد، به کودکانی که از خیمه با دلتنگی نگاهش می‌کردند، لبخند زد و روانه‌ی میدان جنگ شد. ⚔روبه‌روی یزیدیان که ایستاد. چشمان لشکر، سیمای رسول‌خدا را دید چهره‌ای که توأم با پیروزی بود. آری، همین کافی بود تا ترس در چشمانِ دشمنان آشکار شود. جوانمرد کربلا باقدرت به سوی دشمنان‌ شتافت تا یاور دین خدا باشد... ♻️خاک، غرق در خون او بود. خون او آب حیاتِ کربلا شده‌بود، فانوسی که تا ابد به عاشورا روشنایی می‌بخشید. حضرت ‌علی‌اکبر(ع) در قلب عاشورا، رشادت را به اوج خود رساند.‌ در تنگنای غوغا‌و شادی دشمنان، پدر کنار پسرش نشست و به آسمان نگاه کرد:« خدایا بهترین هدیه‌ام را که در خلقت ‌و اخلاق شبیه ‌ترین به پیامبرت بود، از من بپذیر...» پایه دهم دبیرستان شهید حسین مرادی فرهنگ هشتم محرم ۱۴۴۲ هجری قمری @farzand_aftab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا