eitaa logo
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
15.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
68 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @Khandehpak @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @farzandbano @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @sotikodak @didanii تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۵۱ من یه ۷۳ ای هستم. سال اول حوزه رو تموم کرده بودم که تابستونش به صورت سنتی با جناب همسر ازدواج کردم. خریدمون واسه عقد یه حلقه بود و یه لباس عقد. مهر شد و من دوباره رفتم کلاس و خوابگاه میموندم و آخر هفته ها میومدم خونه و تو این ایام هم مشغول خونه سازی بودیم. سال سوم بودم که ایام تعطیلات نوروز و سالروز تولد حضرت زهرا سلام الله علیها عروسی کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمون. من خیلی ذوق داشتم که بارداری رو تجربه کنم. مثل بقیه اصلا بچه دوست نبودم. اتفاقا بعضی اوقات دیگران ازم ناراحت میشدن که چرا کوچولوشونو ناز نمیکنم. اما خوب واقعا تعمدی نداشتم. خداروشکر همسرم موافقت کردن و ۶ماه بعد عروسیمون باردار شدم. واقعا بارداری خیلی حس قشنگیه. انشاالله که همه ی خانم ها بتونن تجربش کنن. اینکه یه موجود دیگه داره تو وجودت رشد می‌کنه واقعا لذت بخشه. درسته که از نظر جسمی مادر خیلی اذیت میشه ولی با همونم میشه کلی واسه خدا ناز کرد😍 وقتی که بچه حرکت می‌کنه واقعا لذت بخشه😃 ولی حالا که خودم مادرم و بچه دارم بچه ها یه قداست خاصی دارن برام، واقعا که شیرینن. من سال چهارم بودم میخواستم مرخصی بگیرم اون ترمو نرم اما مامانم گفت برو ما هستیم و واقعا کمکم کردن. همیشه میگم اگه اونا نبودن من دوسال باقی مونده رو نمی‌تونستم بخونم. گذشت تا اینکه علی آقای ما وسط امتحانات ترم دوم روز امتحانم به دنیا اومد😄 اون امتحانو و امتحان بعدشم نتونستم بدم. پسرم زردی داشت و چند روزی بیمارستان بود. ولی روز یازدهم رفتم و مابقی امتحانو دادم. سال بعدشم که سال پنجم بودم مرخصی با امتحان گرفته بودم. اما چون درسای تخصصی سخت بود حتما باید می‌بودم تا بفهمم واسه همین صبح ها مادر و پدرم میومدن دنبال پسرم و اونو میبردن خونه شون و منم بعد کلاس میرفتم. پسرم تا نزدیک یک سال خواب درستی نداشت. واقعا سخت بود. همیشه از بیخوابی بدن درد داشتم😒 وقتایی هم که می‌خوابید نمی‌دونستم درس بخونم یا به خونه برسم یا استراحت کنم. اما بالاخره اون سال هم تموم شد و پسرم خوابش کم کم خوب شد و بعدشم پایان نامه رو نوشتم و تموم شد. اما یه ندای درونی هی می گفت بازم بچه بیارید😅 ما هم حرف گوش کن. بالاخره بعد چند ماه دخترمو باردار شدم. پسرم ۳ ساله بود که خدا فاطمه خانومو بهمون داد. چند ماه اول خیلی سختم بود. دخترم همیشه بغل بود. تا کم کم افتادم رو روال. اما خیلی ها میگفتن چرا زود یکی دیگه آوردین. صبر می کردین یکم بزرگتر می‌شد بعد دومی. بعضی ها هم که کلا میگفتن فلانی که بچه اشو مامان باباش بزرگ میکنن.😒 نمی‌گم همه چی گل وبلبله. سختی داره زیاد اما شیرینش خیلی از سختیش بیشتره. دخترم یه سال و چند ماهش بود که دوباره تصمیم گرفتیم یکی دیگه بیاریم. اقدام کردیم و چند ماه بعدش باردار شدم. و من همچنان عاشق بارداری اما خوب این دفعه سخت تر بود. هم به بچه شیر میدادم هم ویار و هم بارداری حسابی ضعیف شده بودم تا اینکه ۴ماه که تموم شد هم کم کم ویارم خوب شد. هم بچمو از شیر گرفتم. و تمام این مدت به خانواده ها نگفته بودیم. چون عکس العملشونو میدونستیم. بعد تعیین جنسیت به مامانم گفتم. اونم گفت از اول فهمیده بودم😂😂😂 عید اون سال خیلی حرف شنیدم. بعضی‌ها که حسابی تشویقم میکردم و منم کلی کیف میکردم🙈😂 و خیلی ها هم میگفتن زود بود و مگه ما واسه پدرو مادرامون چی کار کردیم و... یکی خیلی باحال بود مثلاً اومد منو نصیحت کنه منم میگفتم می‌خوام شش هفتا دیگه بیارم. بهم گفت تو که نماز می‌خونی و روزه میگیری چرا میخوای آنقدر بچه بیاری😳 خداروشکر زینب خانوم هم امسال محرم اومد پیشمون. بچه کوچیک سختی داره اما واقعا لذت بخشه. بچه هام آبجی کوچولوشونو خیلی دوست دارن. پسرم هروقت از پیش دبستانی بر میگرده اول میاد پیش زینب. الان دیگه علی و فاطمه حسابی باهم بازی میکنن. و من واقعا لذت میبرم از بازی هاشون. از خنده هاشون. از دونفری خرابکاری هاشون😁 البته ناگفته نماند که جناب همسر خیلی کمک میکنن. خدا خیرشون بده دیگه واسه خودش مادری شده😅😂 ما اوایل که عروسی کرده بودین خیلی شرایط سختی داشتیم. اما حالا با سه تا بچه واقعا خیلی داریم راحت تر زندگی میکنیم و من همه ی این برکت ها رو از صدقه سری بچه ها می‌دونم. واقعا که خدا با وجود بچه ها بیش از بیش به زندگیمون برکت داده. 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
5.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 حیات وحش سانسور نشده رو اینجا ببینید🔞 ❌صحنه های ناب شکار 🎞کلیپ های خفن از خشم حیوانات درنده و قبایل وحشی 😰 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/721682826C4bd37fe7b6 https://eitaa.com/joinchat/721682826C4bd37fe7b6 همگی اینجا بیاین.... 👆 .
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
. حیات وحش بدون سانسور { ترس،دلهره } 📌جدال انسان با حیوانات وحشی 📌تنها قبیله ادم خوار در دنیا 📌زنده خواری حیوانات وحشے اگه تو اين كانال عضو بشي ممکنه مو به تنتون سیخ بشه!😧👇 https://eitaa.com/joinchat/721682826C4bd37fe7b6 https://eitaa.com/joinchat/721682826C4bd37fe7b6 🔞افراد کم سن و سال کلیک نکنند ☝️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۵۱ من یه ۷۳ ای هستم. سال اول حوزه رو تموم کرده بودم که تابستونش به صورت سنتی با جناب همسر ازدواج کردم. خریدمون واسه عقد یه حلقه بود و یه لباس عقد. مهر شد و من دوباره رفتم کلاس و خوابگاه میموندم و آخر هفته ها میومدم خونه و تو این ایام هم مشغول خونه سازی بودیم. سال سوم بودم که ایام تعطیلات نوروز و سالروز تولد حضرت زهرا سلام الله علیها عروسی کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمون. من خیلی ذوق داشتم که بارداری رو تجربه کنم. مثل بقیه اصلا بچه دوست نبودم. اتفاقا بعضی اوقات دیگران ازم ناراحت میشدن که چرا کوچولوشونو ناز نمیکنم. اما خوب واقعا تعمدی نداشتم. خداروشکر همسرم موافقت کردن و ۶ماه بعد عروسیمون باردار شدم. واقعا بارداری خیلی حس قشنگیه. انشاالله که همه ی خانم ها بتونن تجربش کنن. اینکه یه موجود دیگه داره تو وجودت رشد می‌کنه واقعا لذت بخشه. درسته که از نظر جسمی مادر خیلی اذیت میشه ولی با همونم میشه کلی واسه خدا ناز کرد😍 وقتی که بچه حرکت می‌کنه واقعا لذت بخشه😃 ولی حالا که خودم مادرم و بچه دارم بچه ها یه قداست خاصی دارن برام، واقعا که شیرینن. من سال چهارم بودم میخواستم مرخصی بگیرم اون ترمو نرم اما مامانم گفت برو ما هستیم و واقعا کمکم کردن. همیشه میگم اگه اونا نبودن من دوسال باقی مونده رو نمی‌تونستم بخونم. گذشت تا اینکه علی آقای ما وسط امتحانات ترم دوم روز امتحانم به دنیا اومد😄 اون امتحانو و امتحان بعدشم نتونستم بدم. پسرم زردی داشت و چند روزی بیمارستان بود. ولی روز یازدهم رفتم و مابقی امتحانو دادم. سال بعدشم که سال پنجم بودم مرخصی با امتحان گرفته بودم. اما چون درسای تخصصی سخت بود حتما باید می‌بودم تا بفهمم واسه همین صبح ها مادر و پدرم میومدن دنبال پسرم و اونو میبردن خونه شون و منم بعد کلاس میرفتم. پسرم تا نزدیک یک سال خواب درستی نداشت. واقعا سخت بود. همیشه از بیخوابی بدن درد داشتم😒 وقتایی هم که می‌خوابید نمی‌دونستم درس بخونم یا به خونه برسم یا استراحت کنم. اما بالاخره اون سال هم تموم شد و پسرم خوابش کم کم خوب شد و بعدشم پایان نامه رو نوشتم و تموم شد. اما یه ندای درونی هی می گفت بازم بچه بیارید😅 ما هم حرف گوش کن. بالاخره بعد چند ماه دخترمو باردار شدم. پسرم ۳ ساله بود که خدا فاطمه خانومو بهمون داد. چند ماه اول خیلی سختم بود. دخترم همیشه بغل بود. تا کم کم افتادم رو روال. اما خیلی ها میگفتن چرا زود یکی دیگه آوردین. صبر می کردین یکم بزرگتر می‌شد بعد دومی. بعضی ها هم که کلا میگفتن فلانی که بچه اشو مامان باباش بزرگ میکنن.😒 نمی‌گم همه چی گل وبلبله. سختی داره زیاد اما شیرینش خیلی از سختیش بیشتره. دخترم یه سال و چند ماهش بود که دوباره تصمیم گرفتیم یکی دیگه بیاریم. اقدام کردیم و چند ماه بعدش باردار شدم. و من همچنان عاشق بارداری اما خوب این دفعه سخت تر بود. هم به بچه شیر میدادم هم ویار و هم بارداری حسابی ضعیف شده بودم تا اینکه ۴ماه که تموم شد هم کم کم ویارم خوب شد. هم بچمو از شیر گرفتم. و تمام این مدت به خانواده ها نگفته بودیم. چون عکس العملشونو میدونستیم. بعد تعیین جنسیت به مامانم گفتم. اونم گفت از اول فهمیده بودم😂😂😂 عید اون سال خیلی حرف شنیدم. بعضی‌ها که حسابی تشویقم میکردم و منم کلی کیف میکردم🙈😂 و خیلی ها هم میگفتن زود بود و مگه ما واسه پدرو مادرامون چی کار کردیم و... یکی خیلی باحال بود مثلاً اومد منو نصیحت کنه منم میگفتم می‌خوام شش هفتا دیگه بیارم. بهم گفت تو که نماز می‌خونی و روزه میگیری چرا میخوای آنقدر بچه بیاری😳 خداروشکر زینب خانوم هم امسال محرم اومد پیشمون. بچه کوچیک سختی داره اما واقعا لذت بخشه. بچه هام آبجی کوچولوشونو خیلی دوست دارن. پسرم هروقت از پیش دبستانی بر میگرده اول میاد پیش زینب. الان دیگه علی و فاطمه حسابی باهم بازی میکنن. و من واقعا لذت میبرم از بازی هاشون. از خنده هاشون. از دونفری خرابکاری هاشون😁 البته ناگفته نماند که جناب همسر خیلی کمک میکنن. خدا خیرشون بده دیگه واسه خودش مادری شده😅😂 ما اوایل که عروسی کرده بودین خیلی شرایط سختی داشتیم. اما حالا با سه تا بچه واقعا خیلی داریم راحت تر زندگی میکنیم و من همه ی این برکت ها رو از صدقه سری بچه ها می‌دونم. واقعا که خدا با وجود بچه ها بیش از بیش به زندگیمون برکت داده. 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرفوری ویژه بانوان نیازمند شغلِ خانگی‼ ثروتساز ترین هنر خانگی در ایتا❗ بدون نیاز به سرمایه❌ کمتر از ۲۰روز به درآمدخواهی رسید💰 🔴بیا ببین چطور ۲۰۰۰خانم خونه دار به درآمد رسیدن، عکس کارهاشون رو گذاشتم🚴‍♀️ https://eitaa.com/joinchat/1051721824Cddfd596d35 هدیه ویژه برای بانوان خانه دار داریم🎁
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۵۱ زینب الان ۶ ماهشه، حالا انشاالله که زینب کمی بزرگتر شد بعدی😂😂 هرکس منو میبینه شوخی شوخی بهم میگه انشاالله چهارمی منم بلندتر از اون میگم انشاالله. ازم میپرسن چندتا. منم میگم تا جایی که خدا بده و اعصابمون بکشه😄 البته که با کمک خداست، من قبل بچه سوم اصلا نگران هزینه اش نبودم نه اینکه مشکل مالی نباشه نه چون به خدا مطمئنم بودم که می‌رسونه فقط نگران نگهداری و زحمتش بودم. بعد با خودم گفتم خدا می‌تونه پولشو بده اما توانشو نمیتونه تو وجودم قرار بده؟؟!! وای که چقدر غافل بودم که خدای مهربونم همیشه کمکم می‌کنه. انشاالله که خدا یه عالمه دیگه از فرشته هاشو بهمون بده و این لیاقتو بده که بتونیم تو خونه مون سربازای امام زمانو تربیت کنیم. بعضی از بچه مذهبی هامون میگن ما همین دوتا رو بزرگ کنیم بسه. اینا رو خوب تربیت کنیم کافیه.🙄🙄 بابا مگه قراره فقط ما بچه ها رو تربیت کنیم؟ نه اینطور نیست. ما سعی کنیم خودمونو تربیت کنیم و درست عمل کنیم، بچه ها هم می بینند و یاد می گیرند، از امام زمان هم می‌خوایم که آقا خودشون کوچولوهامونو واسه سربازی شون تربیت کنن. ما فقط باید همت کنیم چندسال از این مهمونای بامزه و شیرینمون مراقبت کنیم و امانت دارهای خوبی باشیم همین. فقط نباید به خودمون سخت بگیریم. چه تو ازدواج، چه تو فرزند آوری چه تو زندگیمون... فکر نکنین میگم بچه زیاد بیارم، قبلی ها آروم هستنا نههههه... 😅😅 اتفاقا پسرم پنج سال ونیمه است اما بچم دیوار رو میگیره میره بالا🙈😁😂😂 تازه دخترم هم پا به پای داداشیش شیطونی می‌کنه و در آینده نزدیک زینب هم بهشون اضافه میشه😱😍😁 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
چرا مورچه ها به خونه میان ؟ اگه علت آمدن مورچه ها در خانه رو بشنوین، حتما تعجب میکنین! بزن روی مشاهده👇علت رو ببین👌 مشاهده علت ➡️
حیواناتی که بعد از مرگ زنده می مانند این حیوانات بدون سر هم میتوانند زنده بمانند😳 بزن رولینک فیلمشو ببین👇 ‌https://eitaa.com/joinchat/1515782637Cae7fa1aec5
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۵۱ 👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا