eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
876 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طبیبِ جان
meysam_motiee_ziyarat_ashora.mp3
12.64M
🎙حاج میثم مطیعی 💞به نیت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام (روز اول) https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ✦••┈❁═══🌸═══❁┈••✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مزد خون شیخ مهدی لبخند تلخی زد و در حالی که لیوان شربت رو تعارف می‌کرد گفت: آقا مرتضی تمام حرف‌هات درسته! همشون هم حقه! ولی متأسفانه یه سیاستی که منفعت طلب هست ایجاب میکنه بگه: طلبه فقط باید کارش به درس و بحثش باشه! این سیاست بد از همون زمان اهل بیت(ع) بوده! اصلا مشکلی که با اهل بیت(ع) داشتن همین بود که اهل بیت(ع) می‌گفتن: دین برای تمام زندگیه که طعم بهتر زندگی رو توی همین دنیای محدود بهتون نشون بده تا بهتر لذت ببرید بهتر شاد باشید بهتر بهم محبت کنید بهتر کار کنید بهتر خرج کنید روابط بهتری داشته باشید.... اما خب در مقابلش همون منفعت طلب‌ها بهشون می‌گفتن: شما درس احکام و اخلاقتون رو بدید کاری به سیاست و اقتصاد و روحیه و بهتر زندگی کردن مردم نداشته باشید!!!! چراااا حالا این عده این‌جوری میگن؟! چون یه ویژگی بدی توی بعضی آدم‌ها هست داداش اسمش هست تک خوری! یعنی فقط خودم حالم خوب باشه! فقط خودم لذت ببرم! فقط خودم پولدار باشم! فقط خودم زندگی کنم بقیه به فنا.... خب الان هم این قضیه ادامه داره تا امام زمان بیاد دیگه! اصلا یکی از ویژگی‌های اصلی زمان ظهور اینه حکومت و تمام ابعاد زندگی مردم زیر سایه‌ی دین هست که همه‌ی مردم بهره‌مند میشن و همه چی عالی و متعالیه... ولی خب حضرررررت شیخ خودت که بهتر میدونی ظهور وقتی اتفاق می‌افته که به قول گفتنی چهار نفر باشن امامشون رو یاری کنن برای حکومت داری! یعنی به قول شما اقتصاد دینی بلد باشن، سیاست دینی بلد باشن، روانشناسی و فلسفه‌ی ديني بلد باشن... نذاشتم ادامه بده و معترض گفتم: خب مگه ما ادعا نداریم انقلاب ما مقدمه‌ی ظهور هست کو پس کو!!!! شیخ مهدی گفت: اول شربتت رو بخور دهنت شیرین بشه... بعد هم گفت: حالا چون شما خبر نداری که دلیل نمیشه بگیم هیچ کاری نشده اخوی... بععععله کم کاری هست قبول! دستای پشت پرده تلاششون رو میکنن که کاری پیش نره قبول! اما دیگه این‌جوریم نیست بگیم هیچ کاریم نکردیم و دست روی دست گذاشتیم! ما توی همین زمونه هم با همین وضعیت که گفتی افرادی رو داریم که مجموعه‌ی آموزشی قوی دارن با همین رویکردها... طلبه‌های متخصصی که تمام ابعاد دین رو در نظر میگیرن نه فقط یه بخش خاص! از دکتری اقتصاد اسلامی گرفته تا سیاست و روانشناسی اسلامی و فلسفه ی اسلامی و.... باورم نمیشد!!! گفتم: حاجی جدی میگی واقعا هست!!! با لبخند سری به نشانه‌ی تأیید تکون داد و گفت البته هنوز هم آدم‌های منفعت طلبی هستن که میگن طلبه چکار داره به این حرفا !!! این آخوندا به همه چی زندگی آدم کار دارن! ولی خب معلومه که غرضشون چیه! منفعت شخصی خودشون! اما هستن هر چند اندک کسانی مثل علامه مصباح که درک درستی از دین دارن و چنین مجموعه‌ی آموزشی قوی رو راه اندازی کردن... با این حرف شیخ مهدی انگار تمام نداری‌ها و فشارهای سخت اول زندگیم رو یادم رفت، کلی ذوق کردم و انگیزه گرفتم که منم یکی از همین طلبه‌ها باشم... خیلی جدی تصمیم گرفتم منم عضوی از مجموعشون بشم با همون حالت شعف که لیوان شربت رو سر می‌کشیدم و دلم احساس خنکی دلچسبی رو حس کرد، پرسیدم حاجی کجاست این موسسه و مجموعه‌ای که میگی؟! شرایطش چه جوریه؟! شیخ مهدی در حالی که لیوان‌های شربت رو جمع می‌کرد و بلند می‌شد گفت: خیلی دور نیست قم المقدسه... تا اسم قم اومد هم خوشحال شدم... هم دلم لرزید... اگه فاطمه همراهم نیاد چی... اگه بخواد پیش خانوادش بمونه... اگه خانوادهامون مخالفت کنن!!! مثل اینکه این چالش زندگی ما تمومی نداره... این فکرها حالت چهره‌ام رو دوباره ریخت بهم، که مهدی انگار فکرم رو خونده باشه گفت: تویی که من می‌بینم برای رسیدن به خواسته‌هات همیشه تلاش کردی، نگران نباش به قول گفتنی یا راهی خواهی یافت یا راهی خواهی ساخت... بعد هم به شوخی گفت هر چند که طول میکشه جاده جدید به قم بسازی!صبر لازم است صبر... و ادامه داد: حالا قیافت رو درست کن!! خوبه اومده مهمونی... ادامه دارد... نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2619🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2620🔜
مشهدالرضا(ع) ؛ ارض مقدس ❤️ بوی فردوس، هوای حرمت را دارد عرش از آمدنش روی زمین معذور است... لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2621🔜
هدایت شده از مشاوران ستاره مبین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصویری: پناه من با نوای: محمد حسین پویانفر ستاره مبین، کانال تخصصی مشاوره     ◣@Setare_mobin ◢ ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طبیبِ جان
meysam_motiee_ziyarat_ashora.mp3
12.64M
🎙حاج میثم مطیعی 💞به نیت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام ( روز دوم ) 🔸ان شاء الله به مدت ده روز به نیت دفع بلا از جامعه مسلمین و همچنین به نیت تسلی خاطر مبارک امام زمان علیه السلام بخاطر هتک حرمت ها به ساحت قدسی ایشان و هتاکی ها به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام، به مدت ده روز همگی باهم زیارت عاشورا قرائت میکنیم. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ✦••┈❁═══🌸═══❁┈••✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مزد خون لبخندی زدم و گفتم: بیا حاجی اینم قیافه‌ی خوب! ولی خدایش کاری ندارم، من فکر کنم کلا توی زندگیم با چالش مشکلات عقد اخوت خوندم!!! نشد من نیت یه کاری رو بکنم یه سنگی جلوی راهم نباشه!!! مهدی سفره رو داد دستم و گفت: زحمت پهن کردنش رو بکش تا من بقیه وسایل رو بیارم ضمناً داداش یعنی نمیدونی اگر چالش تموم بشه زندگی تموم میشه... انسان تا وقتی زنده است نبض قلبش مرتب بالا و پایین میره... وقتی هم میمیره که، قلبش به ثبات برسه! خب زندگیم همینه... برو خوشحال باش نبض زندگیت میزنه! اگه یه روز احساس کردی توی زندگیت چالشی نداری، همه چی جوره و به ثبات رسیدی بدون دیگه تموم شدی.... نفس عمیقی کشیدم و گفتم: بعععععله شیخنا... ما موجیم که آسودگی ما در عدم ماست... مهدی پارچ دوغ رو داد دستم و گفت: به به، راه افتادی شیخ مرتضی... سری تکون دادم و با نیش خند گفتم: راه افتادیم ولی مثل شما که نه حاجی! هنوز داریم تاتی تاتی می‌کنیم... مهدی گفت: بیا بشین غذا بخوریم، قم که بری راه هم می‌افتی اخوی... تمام مدتی که خونه‌ی مهدی بودیم ذهنم درگیر قم شده بود... دنبال یه راهی می‌گشتم بتونم سریع‌تر کارهام رو بکنم و بار سفر رو ببندم... یکدفعه نگاهم افتاد به مهدی که از حالت نگاهم متوجه شد چه درخواستی الان می‌خوام مطرح کنم! نگاه جدی‌تری بهم کرد و گفت: فکرشم نکن! این یکی رو دیگه من نمیتونم! توقع نداری که برم با خانوادت صحبت کنم بگم راضی باشید بذارید مرتضی و خانومش برن یه شهر دیگه!!! گفتم: حاجی نمیشه...راهی نداره... گفت: راهش خودتی... هیچی دیگه! با این حرف مهدی که بیراه هم نمی.گفت خودم باید فکری می‌کردم... از خونه‌ی مهدی که اومدیم دنبال یه فرصت مناسب بودم موضوع قم را با فاطمه در جریان بذارم... تصمیم گرفتم یه سفر با هم بریم قم هم زیارت بی بی، هم این‌که اون‌جا موقعیت راحت‌تری بود برای طرح این موضوع... فاطمه از پیشنهاد مسافرت خیلی استقبال کرد... به یک هفته نکشید بار سفر رو بستیم و از خانوادهامون خدا حافظی کردیم و راه افتادیم سمت شهر مقدس قم... قم که رسیدیم مدام دنبال یه فرصت بودم قضیه رو مطرح کنم... دست به دامن بی بی شدم و گفتم: خانم جان خودت یه شرایطی فراهم کن... دو سه روزی از اومدنمون گذشته بود و هنوز من حرفی نزده بودم، یه بار که توی صحنه آیینه‌ی بی بی( امام رضا) نشسته بودیم فاطمه گفت: خوش به حال آدم‌هایی که هم جوار بی بی حضرت معصومه(س) هستن! انگار خود بی بی(س) عنایت کرده بود... دیدم بهترین موقعیته... گفتم: دوست داری تو هم مجاور بی بی(س) باشی؟! گفت: خب معلومه! کیه که دوست نداشته باشه! شروع کردم باهاش صحبت کردن... از سیر تا پیازحرف‌هایی که بین من و شیخ مهدی رد و بدل شده بود رو گفتم و منتظر واکنشش موندم... انتظار نداشتم همون موقع پاسخ مثبت بده، چون خیلی وقت‌ها ما آدم‌ها یه آرزوهایی می‌کنیم که اگه همون موقع بهمون بدن شاید انتظارش رو نداشته باشیم!!! و طبیعی بود که فاطمه هم مثل همه‌ی آدم‌ها از پیشنهاد من جا بخوره... ادامه دارد.... نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2622🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگورهای زهرآلود مامون روزی گلوله توپ روس شد روی گنبدت روزی گلوله تفنگ رضاخانی روی سینه‌ی نمازگزار گوهرشادت روزی انفجار کینه‌ی دشمن تا خون عاشقانت جاری شود در طواف ضریحت روزی چاقوی داعش در قلب زائرت؛ حالا دوربینی شده است در دستِ بنی‌عباس و بنی امیه! تارهای عنکبوت شیطان؛ کجا می‌تواند نور خورشید گنبدت را پنهان کند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌ها بیایید یه کاری کنید که امام زمان برنامه‌هاشو روی ما پیاده کنه؛ ما اون مأموریتِ خاصِّ آقا رو انجام بدیم ! این یه رابطه خصوصی با امام زمان میخواد این یه نصفِ شب گریه‌کردن‌های خاص میخواد .... ✌️✋ ✋ به زبان ترکی اذری🥰✌️ لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2623🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم روز دخترای گل🌸 کانال خودمون خیلی مباااااااااارک باشه😍😍😍
هدایت شده از طبیبِ جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژگی‌های منحصر به‌فرد دختران 💐 ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک @Javaher_Alhayat ◢ ࿐❁☘❒◌🔅◌❒☘❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طبیبِ جان
meysam_motiee_ziyarat_ashora.mp3
12.64M
🎙حاج میثم مطیعی 💞به نیت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام ( روز سوم ) 🔸ان شاء الله به نیت دفع بلا از جامعه مسلمین و همچنین به نیت تسلی خاطر مبارک امام زمان علیه السلام بخاطر هتک حرمت ها به ساحت قدسی ایشان و هتاکی ها به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام، به مدت ده روز همگی باهم زیارت عاشورا قرائت میکنیم. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ✦••┈❁═══🌸═══❁┈••✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مزد خون کمی متعجب نگاهم کرد و گفت: مرتضی داری جدی میگی!!!! قاطع گفتم: کاملاً!!!! فاطمه ساکت شد، یک سکوت ممتد... بیست دقیقه‌ای با همین سکوت گذشت و من طی مدت با خودم هزار جور فکر و خیال می‌کردم که یک‌دفعه فاطمه بلند شد و بی‌مقدمه گفت: من یه سر میرم داخل حرم، ضریح رو زیارت کنم، برمی‌گردم... اصلا نتونستم از حالت چهره‌اش بفهمم الان با قم زندگی کردنمون موافقه یا مخالف!!! یک ساعتی گذشت و خبری ازش نشد! تماس گرفتم با گوشی همراهش همون زنگ اول جواب داد، گفتم: کجایی خانم؟! صداش خیلی گرفته بود... گفت: ببخشید طول کشید تا ده دقیقه‌ی دیگه میام... از لحن صداش نگران شدم... نکنه همراهم نشه! به خودم نهیب زدم مرتضی به‌ خدا توکل کن ... تو تلاشت رو بکن، بقیه‌اش رو هم بسپار به خودش... فاطمه از روبه رو داشت آهسته آهسته می‌اومد سرش پایین بود... بهم که رسید نگاهم به چشمهاش افتاد دیدم یا علی چکار کرده با این چشمهای پف کرده! به شوخی گفتم: خانمم همین‌جوری نشسته بودی گفتی خوش به حال مجاورای بی بی(س) بعد این شد! حالا با این چشم‌ها و حالتت چی دعا کردی؟ بگو لااقل من در جریان باشم تکلیفم رو بدونم! لبخندی نشست روی صورتش گفت: بله خدا ما را با حرفهامون امتحان میکنه ببینه راست میگیم یا نه؟! خدااایش من که طلبه بودم از تحلیلش شوکه شدم و توی دلم گفتم: سید هادی دمت گرم که آدرس درست به من دادی! گفتم: خب فاطمه خانم شما الان توی این امتحان بردی یا باختی!!!! گفت: میخوای این چند روزی اینجاییم چند جا بریم دنبال خونه، بالاخره مجاورای بی بی که توی چادر زندگی نمیکنن!! نمی‌دونستم از خوشحالی چکار کنم... فقط به فاطمه گفتم خداروشکر خدا تو را همراه من‌ کرده... با کلی انرژی همون موقع راه افتادیم.... دنبال خونه گشتن پروژه‌ی جدید ما توی شهری بود که جز حرم و جمکران جای دیگه ازش رو نمی‌شناختیم! تمام روز رو از این املاکی به اون املاکی، ولی آخرش هم هیچی... خسته برگشتیم محل اسکانمون... روز بعد دوباره مشغول گشتن شدیم ولی جای مناسبی ندیدیم... چند روز کارمون فقط همین بود ... دیگه واقعاً خسته شده بودیم و هم زمان موندنمون خیلی طول کشیده بود. باورم نمی‌شد دست خالی برگردیم ولی ظاهرا برگشتیم.... فکر نمی‌کردم پیدا کردن یه خونه‌ی نقلی دو نفره این‌قدر سختی داشته باشه! البته با قیمتی که ما می‌خواستیم خونه اجاره کنیم حقیقتا مثل پیدا کردن آب وسط یه کویر خشکیده بود! ولی خب حکایت ما، حکایت یه وقتایی که یه جوری نگاهمون به آسمونه و شاکی خدایم که وسط این بیابون برهوت آب کجاست و این‌جا که همش سرابه! فارغ از این‌که چشمه‌ای زیر پاست و تقصیر سر به هوا بودنمون هست که چشمه رو نمی‌بینیم... ادامه دارد... نویسنده: ادامه‌ی داستان در کانال به دنبال ستاره ها 👇 https://eitaa.com/joinchat/1802108966Ce26d79d286 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2624🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا