یکی از یاران شیخ می گوید:
با شیخ به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رفتیم، شیخ از ایشان پرسید:
از کجا به این مقام رسیدید؟
حضرت فرمودند:
از طریق احسان به خلق
من قرآن مینوشتم و با زحمت می فروختم و پول آن را احسان میکردم...
🌿🌿🌿
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو؟😂🤔 چه میییکنن این بچه ها👇💪
#قسمت_سوم
با شتاب برگشتم سمت در و انگار ناجیمو پیدا کرده باشم با نیش باز شروع کردم به حرف زدن :
عع سلام اقای احمدی . خوبین شما؟ اتفاقا همین الان داشتم میپرسیدم دوغ میخوان یا نوشابه برا ناهار. خوب شد خودتون تشریف اوردین، مستقیم سر شماری میکنین.))
کتاب عربی رو بستم و گذاشتم تو کیف ، به لبه ی برگشته اشم توجهی نکردم.خودکارم گذاشتم ور دلش و خواستم برم سمت آقای احمدی که سجاد دستم و آرمان گوشه کاپشنمو از دو جهت کشیدن.سجاد آروم زیر گوشم گفت: شما حسابت تموم نشده ، وایسا باهم میریم.))
آقای احمدی:(( مزه نریز پسر. اقایون جمع کنین وسایلو کلاس زودتر تخلیه شه میخوایم ضدعفونی کنیم.عجله کن آقا.)) و هنرمان که میرفت زیر لب زمزمه میکرد:(( یه روز باید توجیحشون کنیم یکی یکی از در رد شن ، ی روز ب زور باید بکشونیمشون بیرون. خدا عاقلشون کنه))
دست سجاد رو محکم فشردم و اون دستمو انداختم رو دوش آرمان همزمان که هدایتشون میکردم سمت در شروع کردم:((حقیقتش اینه که دمتون گرم این تصمیم جمعیتون به دلم نشست. ینی واقعا جا داره من سجده ی شکر به جا بیارم که بعد از عمری مدرسه اومدن تونستیم تصمیمی بگیریم که کل جمع پاش بمونه ؛ خوشحالم که بعد از قرار های دسته جمعی نفله شده امون به این نقطه رسیدیم.))آرمان ارنجشو کرد تو شکمم و گفت:(( از رو نمیری نه؟ بعد دوسال اومدیم یکم هیجان وارد کنیما.اگه تویِ بچه مثبت گذاشتی.))
دیگه به راهرو رسیده بودیم .چند تایی از بچه ها تو کلاس مونده بودن ، صدامو بلند کردم:(( بیرون نیاین جای ناهار باس فلک نوش جان کنینا)) و رو به آرمان ادامه دادم:(( نمره انضباطتمون رو میکردن صفر و مامان بابای این خرس گنده ی ۱۸ ساله رو میکشوندن مدرسه تعهد بدن مهیج ترم میشد اصلا. مگه نه سجاد؟))
سجاد برام قیافه چین داد وبا دست ازادش گوشمو پیچوند. یه چند تایی از بچه ها از کنارمون رد شدن ، یکی شون زد رو دوش سجاد و گفت :(( داداش این منافق رو سپردیم دست خودت ، تا خونه از خجالتش دربیاین.ما دیرمون شده. گزارش کارشو واتساپ بفرس برام.فعلا))
آرمان اشاره کرد خیالشون راحت باشه.
از جلوی اتاق معاونت که رد شدیم تکونی به خودم دادم و دستاشون رو از روم ورداشتن.
سجاد((کجا؟ همین الان ب رضا قول دادم جای اونم بزنمت!))
_(( به جون خودم نباشه ، به جون تو این مدتی که میرفتیممسجد برا کمک انقدر آسیب ندیدم من. دل و روده ام پیچید تو هم انقدر زدین. بذارین سانس بعدی ، الان دیگه ظرفیت پره. به جوونیم رحم کنین.))
آرمان:(( خب حالا ، حرف حسابت چی بود که پا برهنه پریدی وسط سور و سازمون؟))
سجاد رو بیشتر کشیدم سمت خودم که عابری که از جلو به سمتمون میاد راهش بند نیاد.
_((اخه بشر تو این اوضاع بی اعصابی ملت که بگی بالا چشات ابروئه انگار فحش چیز دار دادی بهشون ، حالیته با شخصیت یه معلم بازی کردن وسط کلاس چه عواقبی داره؟ میزنه شتگمون میکنه!))
سجاد :(( جونشووو نداره بابا ، این مختاری نیقلیون عینکشو نمیتونه صاف کنه رو دماغش پسر!چی میگی تو؟))
اخم ریزی کردم و ادامه دادم:(( احترام و بزرگتر کوچیکتری رم بذاریم کنار ، باید یاد آوری کنم شما امسال یه چیزی میخوای تو کارنامت بش میگن نمره مستمر ؛ زحمتشم با همین داآشمون مختاریه. گرفتی الان یا بازم ادامه بدم؟!))
آرمان ابرو بالا انداخت و گفت:(( خب حالا ، چی هس انگار . چند نمره میخواست کم و زیاد شه دیگه!))
رسیدیم سر کوچمون وایستادیم که خداحافظی کنم. لبامو برا ارمان کج کردم:(( پارسال مهلقا خانوم رو برده بودیم فست فودی غم مستمر زبان یادش بره؟ ))
سجاد زد زیر خنده و یکی هم پس کله من زد:(( اون نوشابه هه که پاچید رو لباست یادته؟))
خنده ام گرفت. یاسین در گوش خر میخوندم زودتر نتیجه میگرفتم.
زدم رو شونه اشون و خداحافظی کردیم. چند قدم جلوتر زنگ آیفون رو زدم.برا پسر کوچولوی همسایه رو به رویی که از پنجره کوچه رو دید میزد دست تکون دادم.زنگ رو محکم تر فشار دادم و همزمان کلیدم رو از کوله درآوردم.
در رو چرا باز نمیکردن؟ کلیدو انداختم و وارد شدم.
#قهرمانان_نسل_نو 💪
#رمان_نسل_نو 💥
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
27.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه ی دیدنی و خوب دانش آموزان از مردم💫
بنظر شما داعش رو چه کسانی بوجود آورده اند؟
ارسالی از : آقای ابوالفضل اصغری عزیز🌿
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید...
💠 روایت عهد
🎬 موشنگرافی مرور بیانات امام خامنهای (مدظله العالی) در دیدار با فعالان فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی در مورخ ۱۹/ ۸/ ۹۵
#مهم
#جوان_نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
💥پاتوقی برای جوانان و نوجوانان
اینجا هم یادمیگیری و هم تمرین میکنی وهم آماده میشی برای مسئولیت های بزرگ😎✌️
#نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
سلام به همه مضمار نوجوانیهای عزیز و دوست داشتنی✋
مضماری ها و نسل نویی ها، با شروع هفته کتابخوانی سیر مطالعاتی هاشون رو بهمراه مربی هاشون شروع کردن و مسابقات کتابخوانی رو در شهر و استان خودشون به مدیریت و رهبری فرماندهان نوجوان در حال برگزاری هستند، بریم چند تا از پوسترهای تبلیغاتی شون رو در پست بعدی ببینیم😉💥
#قرن_نو_نسل_نو
#هفته_کتابخوانی
#نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
مسابقه کتابخوانی به رهبری فرماندهان نوجوانان نسل نویی
گروه ۱
#قرن_نو_نسل_نو
#هفته_کتابخوانی
#نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
مسابقه کتابخوانی گروهی به رهبری فرماندهان نوجوانان از خراسان رضوی
گروه ۲
#قرن_نو_نسل_نو
#هفته_کتابخوانی
#نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
مسابقه کتابخوانی گروهی به رهبری فرماندهان نوجوان
گروه ۳
#قرن_نو_نسل_نو
#هفته_کتابخوانی
#نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوله عاشقیت رو بردار و بیا ☺️
اگر که سر سپرده ی این دری
...
ولادت امام حسن عسگری، به محضر امام عصر عج و شما همراهان عزیز مبارک💥
#استوری_شنیدنی_دیدنی_جذاب
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
هدایت شده از مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دوره تربیتی تشکیلاتی شهید سلیمانی
تکنیک های جذب در تشکیلات
🔵باحضور اساتید برتر تشکیلاتی
🔹استاد عرب اسدی
🔹استاد کشاورز
🔹استاد محمدی
🔹 استادجعفری
🔵آیدی ثبت نام در دوره :
@mezmar_nojavan_rabet
💥همراه با #گواهینامه و حمایت و پشتیبانی آموزشی حین دوره 💥
#ویژه_جوانان
#تیزر_دوره
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزڪتابخوانىوعلمآمـوزۍ،
نـہٺنـہـایـكوظيفهۍملـۍ،
بلڪهيـكۅاجـبدينـىاست!
-مقاممعظّمرهبــری
#هفته_کتابخوانی 📚
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از رهبر به رهبر جوان و نوجوان نسل نویی!
دلم میخواست واقعا این اتفاق بیوفته!...
بنظرتون رهبری چه چیزی رو دلش میخواسته؟
فرصت شروع از همین امروزه💥...
#هفته_کتابخوانی 📚
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضا و تسلیم در اوج جوانی ...
حضرت معصومه سلام الله علیها در اوج جوانی ، شیطان نفس خود را مهار کردند ، نصرتی لکم معده را باید از بانویی آموخت که در عمل محبت به امام را نشان دادند...
#وفات_حضرت_معصومه(س)
#استوری
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
#قسمت_چهارم
#المیرا
دستمو پس زد :(( بابا خوبم من. دهع! نکن بچه!))
میدونست وقتی بهم میگن بچه عصبی میشم و باز میگفت. یخ رو پرت کردم بغلش خودش نگهداره و با حرص نگاش نکردم.
امیر:(( حمله داعش نبوده که خواهر من ، یه شوخی پسرونه بوده! تموم شد رفت.))
دلم میخواست کیسه یخو بکوبم تو سرش! به اینا میگفت یه شوخی پسرونه.
_:(( چرا به ناظمتون نگفتی؟ گوش اینا رو می کشید خب!))
چشاشو برام گرد کرد:(( همین مونده فقط با ۱۷ سال سن برم شلوار ناظممونو بچسبم که اینا دعوام کردن ! الیمرا میخوای باور کنی من دختر نیستم؟ ))
حرفشو با کمی مسخره بازی ادامه داد:(( خانوم اجازههه زهرا موی منو کشید! خانوم مریم دستمو خط داد! اجازههههه این به من گفت بی ادب! خانوممم این بدون اجازه ی من پاک کن گرفت!.... بابا اینا کار شماس ،ما از این سوسول بازیا بلد نیستیم))
تکیه دادم به مبل .کوسنو پرت کردم تو صورتش که دستاشو حائل کرد و به صورتش نخورد .
_(( حقت بود اصلا نمی شنیدم درو وا نمی کردم برات! ))
به خندیدنش ادامه داد:((نه اینکه خیلی زود شنیدی؟! من موندم تو چجوری میخوابی؟! اصلا مگه چی کار کردی تو مدرسه که اینقدر عمیق خوابیدی؟!بیل زدی؟))
چشمامو مالیدم و با خمیازه گفتم:(( کلید می بردی با خودت! خوابمو زهرمارم کردی.ولی به خاطر شادی این روز فرخنده از اشتباهت میگذرم.))
چشاشو گرد کرد و لباشو کج:(( روزِ چی کشک چی؟)) و با برق کوچیکی توی چشماش ادامه داد:(( بالاخره روز پسر شده؟ خدایا باورم نمیشه ، بگو که درست حدس زدم و با عقده ی تبریک روز پسر نمیمیرم.))
خنده ام را قورت دادم:(( نه خنگول خان . اصلا بهت امید نداشتم بتونی چنین کاری کنی. تویی که پایه ی همه ی کرم ریزیایی ، نصف جمعیت کرم های دنیا و حتی گونه های کشف نشده ی کرم تو وجودت هست ، بیخیال یه عملیات خفن شی . حتی خودتم بری بمب هایی که میخوان کار بندازن رو خنثی کنی خیلی حرفه!))
قیافش مثل ماست وا رفته شد:(( همین مونده تویی که دهنت بوی شیر میده بیای به من اصول دین یاد بدی . ممنون که بهم امیدواری دادی ، انگیزه گرفتم برای ادامه ی راه استاد! حالا میشه دقیق تر بگی این مدال افتخار چرا نصیبم شد؟ زیر دیپلم حرف بزن ماهم بفهمیم سرکارِ خانم!))
لحن مسخره کننده اش باعث میشه چند لحظه مکث کنم و با حرص ادامه بدم:(( تونستی تشخیص بدی همراهی با یه جمع رو تا کجا باید پیش برد. این کار رو معمولا کسایی میتونن انجام بدن که مغز دارن تو جمجمه اشون. اینکه بدون مغز تونستی اینکارو کنی قطعا جزو معجزات عالمِ.))
صدای پیامک گوشیم بلند شد.دستمو بردم گوشیو بردارم که زودتر از من دستشو گذاشت روش و نذاشت بردارمش ، بی حوصله نگاش کردم که بگه چی میخواد.
امیر(( فکر کردی با مخ فرو میرم تو جمع بچه ها و بدون فکر هر کاری خواستم میکنم و چیزایی که برام مهمه رو هم بیخیال میشم؟ خان داداشتو نشناختیا. حالا درسته ما مثل شما کتاب خون نیستیم ، ولی حالیمونه ارزشامونو فدای هر چیزی نکنیم بچه.))
گوشیمو از زیر دستش کشیدم:(( اصلا چنین فکری نکردم. وقتی مخ نداری ، نمیتونی باهاش فرود بیای .)) براش شکلکی در آوردم و پیامک رو باز کردم. از طرف مامان بود. گفت که بابا رفته دنبالش و دارن میان خونه ، سفره رو پهن کنم. ابرو هام بالا پرید ، چه عجب امروز زود تشریف میارن. افتاب از کدوم ور دراومده. با کشیده شدن اون دستم که تکیه داده بودم بهش داشتم با سر می رفتم پایین که خودمو کنترل کردم.
امیر :(( که من مخ ندارم ها؟))
چشای گشاد شده امو با خشم انداختم رو امیر :((بزنم کبودیاتو کبود تر کنمممممم؟ پاشو ببینم تو هیچیت نیست ادا در میاری فقط. پاشو سفره رو پهن کنیم مامان اینا تو راهن.))
کرمای وجودش فروکش کرد و نگاهش یکم نگران شد.
امیر :(( ععع دارن میان؟ دستم ب دامنت. مامان الان بیاد این گوجه ی پای چشامو ببینه نگران میشه ها... چیکارش کنیم؟))
راست میگفت. بیخیال سفره ای که باید پهن میکردیم شدم. جرقه ای تو ذهنم خورد. با شتاب بلند شدم و سمت اتاق رفتم.
امیر :(( کجا بابا ؟ بیا دست ب دست هم دهیم ی مادر مهربان رو از نگرانی در بیاریم!))
_(( پاشو بیا دنبالم. ردیفش میکنم الان.))
#قهرمانان_نسل_نو 💪
#رمان_نسل_نو 💥
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
سلام به همه مضمار نوجوانیهای عزیز و دوست داشتنی✋ مضماری ها و نسل نویی ها، با شروع هفته کتابخوانی سی
ادامه پوسترهای تبلیغاتی فراخوان مسابقات کتابخوانی از نسل نویی ها رو میتونید از استوری پیج اینستاگرام مضمارنوجوان ببینید😉✋📚
آیدی پیج:
@mezmar_nojavan
#هفته_کتابخوانی
#قرن_نو_نسل_نو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رمز موفقیت شیعه، وجود تشکیلاتی به رهبریِ اهل بیت!
شیعه تک است، چیزی دارد که بقیه ادیان ندارند آنهم وابستگی به ولایت واهل بیت است.
#وفات_حضرت_معصومه(س)
#شهید_ادواردو_آنیلی
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دغدغه مهم این روزها!
راستی شما چقدر برای این دغدغه وقت میگذارید؟
#هفته_کتابخوانی 📚
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
29.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام ، مثل نوری راه را برای ما روشن می کند
شب های جمعه، فرصتی برای ارتباط قلبی و عقلی با امام و طلب راه یابی به جمع اصحابه ...
و نصرتی لکم معده ...
#استوری_شنیدنی_دیدنی
#شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقشت رو پیدا کردی؟ چه اثری میخوای از خودت تو این عالم به جا بذاری؟ ❗️
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز خطاب به نخبگان: نقش خودتان را در #پیشرفت_کشور خودتان پیدا کنید که چه نقشی میتوانید ایفا کنید. نخبگی شما اینجا هم باید خودش را نشان بدهد که مشخص کنید جایگاه شما کجاست، در آن جایگاه قرار بگیرید و تلاش کنید و کار کنید.
بیانات در دیدار مقام معظم رهبری با نخبگان
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
سری جدید مطالب مطالبه گری به ادبیات روان برای جوانان ونوجوانان، #باما_همراه_باشید😎
نگیری میخورنش!
چی رو؟ 🤔
#مطالبه_گری
#جوان_نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه شناخت از امام بیشتر، به امام شبیه تر!
معرفت به امام محبت میاره و محبت زمینه رو برای شبیه شدن ما به ایشون ایجاد میکنه...
از همین امروز شروع کن به رفاقت با امام عزیزمون💥
#استوری_دیدنی_شنیدنی
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
سری جدید مطالب مطالبه گری به ادبیات روان برای جوانان ونوجوانان، #باما_همراه_باشید😎
آدمو هرچی میگیره بگیره ولی...؟ 😄
#مطالبه_گری ۲
#جوان_نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
#بسیج یعنی
حضور #بهترین و #بانشاط ترین و #باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای #اهداف_بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و #خالص ترین و شرافتمندترین و #پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمرهای است که حاضرند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند.
♦️ مقام معظم رهبری 29/7/79
🌕هفته بسیج رو به همه ی شما مضمار نوجوانیها که یک بسیجی هستید و همه ی فرماندهان واحد و رهبران جوان و نوجوان تبریک میگیم .☺️
منتظر برنامه های ویژه این هفته باشید😊
#جوان_نوجوان_تشکیلاتی_تمدن_ساز
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️
28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ شنیدنی وخوب
#قصه_برنده_ها 💥🎶
هرکسی که دغدغه این انقلاب و نظام و مردم رو داره ودلسوزه ، یک بسیجیه ... بسیج یک تشکل خصوصی نیست، یه نهاد مردم محوره که وجودش تاییدی به اصل مردمی بودن کشورمونه ...
#قهرمانان_بسیجی
#شهدای_الگوی_بسیجی
ایتا| بله| روبیکا| تلگرام| اینستاگرام
☀️ @mezmar_nojavan ☀️