فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تویی و عاشقانت… مثل آنها میشوم من هم؟
کجا؟ کِی؟ آخرش اهل تماشا میشوم من هم؟
کنار کوهها، دریاچهها، گنجشکها، گلها
در آغوشت _در این بیانتها_ جا میشوم من هم؟
شبیه شوکت امواج، آبی میشود روحم؟
شبیه شهرت پروانه زیبا میشوم من هم؟
اگر پلکی از اندوه غریبم چشم برداری
شبیه مردگان در قبر، تنها میشوم من هم…
مرا از خود نران ای نور چشم صبح! ای روشن!
بتابی بر شبم، یکباره فردا میشوم من هم
نسیم آن لحظه که نیت کند آغاز رفتن را
کنارش یاعلی میگویم و پا میشوم من هم
میافتم از بلند ابرها و میدوم با رود
به آن سمتی که میگویند دریا میشوم من هم
غرور سنگها را میشود من بشکنم روزی؟
غم آیینهها را اربا اربا میشوم من هم؟
به اشک و خون وضو میگیرم اما ماندهام آخر
طهارت میشود سهمم؟ طهورا* میشوم من هم؟
#فاطمه_عارفنژاد
* سیده طهورا حسینی از شهدای جنگ اخیر لبنان
@fatemeh_arefnejad
شعری بخوان که زمزمهٔ غنچهها شود
فالی بزن که بخت گل سرخ وا شود
بشکن سکوت برفی ده را به خندهای
باید دوباره کوچه سراسر صدا شود
از پشت پرده رد شو که با شوق دیدنت
راز نگاه پنجرهها برملا شود
یلداست! دانهدانه به هر خانه سر بزن
تا محفل انار برایت بهپا شود
حرف از کم و زیاد جهان شد، اراده کن
یکباره جای شادی و غم جابهجا شود
عطر تو میوزد همهجا و بعید نیست
گلدان یاس هم به جنون مبتلا شود
مهتاب شیشه شیشه سرک میکشد که کاش
با چشمهای روشن تو آشنا شود
شاید به یمن پاقدمت سالهای سال
هر عاشقی مسافر این روستا شود
کاشی به کاشیاش غزلی سبزآبی است
روزی اگر به یاد تو مسجد بنا شود
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
تابیدی و به مهر تو جان آفریده شد
پلکی زدی، زمین و زمان آفریده شد
از تار و پود معجر تو پایههای عرش
از چین چادر تو جهان آفریده شد
از خردههای خوان تو در هفت آسمان
منظومههای خرد و کلان آفریده شد
عشقت دوید در رگ بیمایهٔ حیات
در قلب زندگی ضربان آفریده شد
پنهان میان فطرت یاس و بنفشهها
گل کرد خندههات و جنان آفریده شد
آراستت خدا به هزاران هزار حسن
تاجی برای فخر زنان آفریده شد
او فاطر است و فاطمهای تو! خدای من!
با تو چه رازها که عیان آفریده شد
دیدند و دیدهایم که با حب و بغض تو
معیار هرچه سود و زیان آفریده شد
تا سرنوشت تیرهٔ آدم چه میشود
چشمان روشنت نگران آفریده شد
آنقدر رنجهای زمین را گریستی
تا چشمه چشمه رود روان آفریده شد
اهل گناه راه نجاتی نداشتند
سوی تو آمدند، امان آفریده شد
از خاک بینشان تو ای آسمانترین!
در راه دوست سنگ نشان آفریده شد…
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟
زیباتر از اینهاست، زیباتر
خوشبوترین: در دامنش ریحان
جاریترین: یک چشمه از کوثر
گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ
گاهی گلاب تازۀ قمصر
از چشمهایش شعر میبارد
روی خطوط خالی دفتر
در هفت سال تشنگی، باران
در هفت دور تشنگی، هاجر
در خندههایش شور رستاخیز
در گریههایش یادی از محشر
عشق است اسم اعظمش امّا
در خانه، نام کوچکش، مادر
#فاطمه_عارفنژاد
#شبانماه
@fatemeh_arefnejad
May 11
🔻اختتامیه کنگره شعر «شهید القدس» به میزبانی بنیاد مکتب حاج قاسم
✔️ شنبه ۸ دیماه، ساعت ۱۸ الی ۲۱
✔️ تهران، بنیاد فرهنگی هنری رودکی
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
رسیدند از غروبِ جاده مهمانهای بسیاری
ببین! جمعاند اطرافت پریشانهای بسیاری
هوا بوی جدایی میدهد در موسم دیدار
افق ابریست، در راهند بارانهای بسیاری
تو خویشاوندی دیرینهای با رودها داری
به دریای تو میریزند جریانهای بسیاری
نگاهت چلچراغ مسجد و دیر و کلیسا بود
به تو روشن شده چشم شبستانهای بسیاری
از آن روزی که شهر آمادهٔ تشییع زخمت شد
چراغانِ غمت مانده خیابانهای بسیاری
تو ای تا بوده و هست آشنا با سبزِ فروردین!
گذشت از باغِ ما بی تو زمستانهای بسیاری
چرا گلدان شکست و گلترینها سرخ پوشیدند؟
چرا در خون خود غرقاند ریحانهای بسیاری؟
به شوق آسمان از غزه تا بیروت، تا کرمان
کبوتر میشوند اینروزها جانهای بسیاری
بگو با دشمنان از اقتدار آه مظلومان
کماکان پیش رو دارند طوفانهای بسیاری…
#فاطمه_عارفنژاد
#حاجقاسم
#شهدای_کرمان
@fatemeh_arefnejad
آن سال… سال غربت و غم… سال پرباران…
آن فصل… فصل درد و دوری… فصل یخبندان…
آن رود رود صبح جمعه… آن شب مواج…
آن آیههای جاری و آن نور در جریان…
یادم میآید لحظهای را که خبر آمد
یادم میآید ساعتی را که جهان حیران…
با روضهٔ مکشوف ما در سوگ فروردین
دیماه میلرزید بر هر شاخهٔ عریان
از کوچههای شهر آه و گریه میجوشید
نامش چه بود آن حادثه؟ سیلاب یا طوفان؟
فرمانده میآمد، به استقبال او لشکر
میرفت با چشمان خیس و بغض نافرمان
جغرافیای عشق پیش پای او برخاست
از کربلا تا غزه، از بیروت تا تهران
مردم به هم با اشکها او را نشان دادند:
آن آشنا! آن مرد! آن همدرد! آن انسان!
او میگذشت و گرچه ایام زمستان بود
میکاشت بذر عشق را در قلب هر گلدان
دنبال دریایی؟ ببین! او راه را رفتهست
پس رد پایش را بگیر ای رود سرگردان
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
52.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ «ملک سلیمانی»
گروه سرود کریم اهل بیت (علیه السلام)
شاعر: فاطمه عارفنژاد
کارگردان: مهدی دشتبانزاده
آهنگساز: ایمان آرانی
به سفارش دفتر هنری ادبی ستاد فهما
@fatemeh_arefnejad
بمب دیوانه، تانک یکدنده
آسمان زیر بال جنگنده
شهر _این تکهتکه آهن و سنگ_
شده یک پازل پراکنده
همهجا حرف، حرف ویرانی
همهجا وحشتی فزاینده
مرد اما سکونِ در جریان
مرد اما سکوتِ توفنده
چشم در چشم ترسهای سترگ
برزخِ بهت و گریه و خنده
به جهان عاشقانه دلداده
از جهان عارفانه دلکنده
نور را مثل شعله در تکثیر
شام را چون فلق شکافنده
با غروری کبود جنگاور
با لباسی سفید رزمنده
خستهٔ داغهای خونآجین
زخمیِ طعنههای برنده
روی ویرانههای حال نماند
مطمئن رفت رو به آینده
پیش او داستان پر از کمبود
پیش او شعر و عکس شرمنده
راه او تا ابد ستارهنشان
رسم او تا ابد درخشنده
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین | #دکتر_حسام_ابوصفیه
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از بافتار
4.jpg
1.74M
آنها نمیخواستند ما رود شویم.
نمیخواستند ما آبشار شویم و خسوخاشاک را بروبیم.
میخواستند تا جوی کوچکی هستیم ما را بخشکانند.
آنها تاب طوفان نداشتند.
قیصر امینپور | «طوفان در پرانتز»
#استوری
🔻رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35