نگارخونهیِرستاء | خوشنویسی
+ وَ چه کسی بهتر از تربتکربلا میتواند روایت کند ، داستانِ این محرمِ محزون را.. ؟ #شبدوم ~ به قلم
- روایتسوم -.mp4
6.13M
+ تنها میشود گفت :
رقیه ، بانویی بزرگ بود در جثهای کوچک !
#شبسوم
~ به قلمِ هلیا و نَوایِ فاطمه .
˼ کاری از مجموعهی اهتداء ˹
نگارخونهیِرستاء | خوشنویسی
+ تنها میشود گفت : رقیه ، بانویی بزرگ بود در جثهای کوچک ! #شبسوم ~ به قلمِ هلیا و نَوایِ فاطمه
- روایتچهارم -.m4a
8.72M
+ بازگشت من به دست خداست ؛
اگر لیاقت شهادت در رکاب نوهی بزرگترین مرد عالم را داشتم ، داراییام را به تو و تو را به خدا میسپارم .
#شبچهارم
~ به قلمِ مجنون و نوایِ بهشتی .
˼ کاری از مجموعهی اهتداء ˹
نگارخونهیِرستاء | خوشنویسی
+ بازگشت من به دست خداست ؛ اگر لیاقت شهادت در رکاب نوهی بزرگترین مرد عالم را داشتم ، داراییام را
- روایتپنجم -.m4a
7.38M
+ امشب ، من هم کنار عبدالله بن حسن ، پا برهنه از خیمه تا میدان نبرد میدوم و با جانم از رهبرم و عزیزترینم دفاع میکنم !
#شبپنجم
~ به قلمِ مجنون و نَوایِ بهشتی .
˼ کاری از مجموعهی اهتداء ˹
نگارخونهیِرستاء | خوشنویسی
+ امشب ، من هم کنار عبدالله بن حسن ، پا برهنه از خیمه تا میدان نبرد میدوم و با جانم از رهبرم و عزی
- روایتششم -.m4a
9.07M
+ به بالایِ سرش که آمد دیگر جلوی اشکهایش را نتوانست بگیرد .
دستانِ سرد و خونین قاسم را گرفت .
امانت برادرش بود، با او چه کردند؟
#شبششم
~ به قلمِ قرهالعین و نوایِ طهورا .
˼ کاری از مجموعهی اهتداء ˹
تمام سال میگویند :
به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم ؛
اعتقاد دارند که عقایدِ . .
کافر ، همجنسباز و مخالفین
در جای خود محترم است ؛
اما خدا نکند محرم برسد . .
تمام ژستهای روشنفکری
از یادشان میرود و دهان
به تمسخر باز می کنند .
این است ذات انسانی
که ریشه ندارد ..
- مرحومسجادعرفانی
نگارخونهیِرستاء | خوشنویسی
+ به بالایِ سرش که آمد دیگر جلوی اشکهایش را نتوانست بگیرد . دستانِ سرد و خونین قاسم را گرفت . امان
- روایتهفتم -.m4a
7.22M
+ بیعت شکستید و بر من شمشیر کشیدید..
پس حریف قِتال شما منم !
شما را با این طفل شیرخوار چکار ؟
#شبهفتم
~ به قلمِ نازنین و نوایِ زینب .
˼ کاری از مجموعهی اهتداء ˹
آقایِامامحسین . .
مناونخستگیِپیادهرویاربعین ،
تلخیِچایِعراقی ، موکبایِسرشارازحبّت ،
آبمعدنیهایخنکِمستطیلیِعراق ،
تندتندطِیکردنطریقنجفتاکربلاازذوق ،
نشستنوسطبینالحرمینوخیرهشدنبهقتلگاه ،
خستگیهایِتویراه ، تارشدنِچشمام ، بارونِکربلا ،
گریهپایینشیشگوشهوگمشدنتوحرمتُمیخوام .
نگارخونهیِرستاء | خوشنویسی
+ بیعت شکستید و بر من شمشیر کشیدید.. پس حریف قِتال شما منم ! شما را با این طفل شیرخوار چکار ؟ #ش
-_روایتهشتم -.m4a
4.17M
+ چهرهیِ علی اکبر مقابل چشمان بستهام جان گرفت .
سرو جوانی که نماد و نشانهی محمد (ص) برای اهل قبیله بود !
#شبهشتم
~ به قلمِ مجنون و نوایِ زینب .
˼ کاری از مجموعهی اهتداء ˹
بهتعدادنیستکه !
بهمعرفته ؛
یوسفیازدهتابرادرداشت
حسینیهعباس .. (:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرکشتن ، چراخاکتنکردند ؟!
حضرت امیر رو به پسران فرمودند :
حسن و حسین چشمانِ من هستند ؛
محمد حنیفه بازوی من ، و تو عباس . .
سپس سر عباس را به سمت چپ سینهاش فشار داد ؛
عباس صدای قلب پدر را شنید و چشم بست .
محمد حنفیه آرام خندید و نزدیک گوش اباعبدالله گفت :
- عباس هم قلب امیرالمؤمنین است .
توبهکردمبهکسیعشقنخواهمورزید . .
روضهخوانگفتحسین ؛ توبهٔماریختبهم :) .
اگرنمازتانرامحافظتنکنید ؛
حتیمیلیاردهاقطرهاشــکهم
برایِاباعبداللهبریزید ، درآخرت
شمارانجاتنخواهدداد.. !
ـ آیتالله بهـجت'ره'
توکیستیکهدرغمازدستدادنت ؛
مردانِماشبیهزنانگریهمیکنند . .