امام سجاد(ع) به نقل از کتاب شریف کافی فرمودند: «لا عَملَ اِلّا بِنیَّةٍ»، یعنی عمل جز به نیت نیست. با تکیه به این روایت شریف به یک سؤال رایج و شبهه مشهور میتوان پاسخ داد.
🔻برخی میپرسند اگر فرد #مُلحدی کار #نیک انجام دهد تکلیف او چیست؟ مثلاً اگر فردی خدای نکرده دین نداشته باشد اما با #اختراع خود جامعه بشریت را از سختی نجات دهد چگونه به حساب او رسیدگی میشود؟
🔺پاسخ در همین بیان نورانی امام سجاد(ع) نهفته است. مهم در اسلام و ملاک قبولی عمل، #نیت هر فرد است. «اِنَّما یَتقَبّلُ الله مِنَ المُتَّقین؛ خدا تنها از #پرهیزکاران میپذیرد(سوره مائده/ آیه ۲۷)»؛
اگر فردی با نیت الهی دست به کاری بزند پاداش اخروی هم برای او منظور میشود و اگر نیت او کسب #شهرت یا به اثبات رساندن توانمندی خود در به ثمر رساندن یک کار و نظایر آن باشد به #نحو دیگری مورد محاسبه قرار میگیرد.
🔺البته از آنجایی که برابر آیه هفتم سوره مبارکه زلزال «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ» #ذرهای کار خیر هم انجام شود در دستگاه محاسبه الهی فراموش نمیشود، ممکن است در همین دنیا #تسویه شود. مثلاً در روایات هست که #فرعون بهدلیل خوشبرخوردی با #مردم و باز بودن در اتاق محل حکومت، حدود ۴۰۰ سال دیرتر به #عذاب مبتلا شد. این هم یک نوع محاسبه است که خدای سبحان در همین دنیا کار را تمام میکند تا پاداشدهی به روز #قیامت موکول نشود و در آن روز سراغ نیت بد و اعمال ناشایست بروند. این در حالی است که برای مؤمنان که نیت الهی دارند علاوه بر پاداش دنیوی، در قیامت نیز پاداش داده میشود.
🔻طبیعی است که اگر نیت فردی فقط کسب دنیا باشد، برابر آیه ۲۰ سوره مبارکه شوری در همین دنیا هم #تسویه حساب میشود و از آخرت بینصیب خواهد بود.
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ؛ كسى كه كشت آخرت بخواهد براى وى در كشتهاش مىافزاييم و كسى كه كشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مىدهيم ولى در آخرت او را نصيبى نيست».
🔺گاهی خدای سبحان با مرگ آسان، زندگی سرشار از #رفاه و نظایر آن، در این دنیا #تسویهحساب میفرماید و او که نیت الهی نداشته پس از این تسویه حساب باید در انتظار رسیدگی به اعمال ناشایست و نیت سوء خود در روز قیامت باشد.
مردی نمى توانست اخلاص خود را حفظ کند، روزى چاره اندیشى کرد و با خود گفت: در گوشه شهر، مسجدى متروک هست که کسى به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمى کند، خوب است شبانه به آن مسجد بروم، تا کسى مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم .
در نیمه هاى شب مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران مى آمد و رعد و برق و بارش، شدت داشت.
او در آن مسجد مشغول عبادت شد، در وسط هاى عبادت، ناگهان #صدایى شنید، با خود گفت: حتما شخصى وارد مسجد شد، خوشحال شد «که آن شخص فردا مى رود و به مردم مى گوید این آدم چقدر انسان خداشناس و وارسته اى است که در نیمه هاى شب به مسجد متروکه آمده و مشغول نماز و عبادت است» او بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود و همچنان با کمال خوشحالى تا صبح به عبادت ادامه داد، وقتى که هوا روشن شد، و به آن کسى که وارد مسجد شده بود، زیر چشمى نگاه کرد، دید آدم نیست بلکه سگ سیاهى است که بر اثر رعد و برق و بارندگى شدید، نتوانسته در بیرون بماند و به مسجد پناه آورده است .
پیش خود #شرمنده شد که ساعت ها براى سگ، عبادت مى کرده است ....
🔺حاج امام قلي نخجواني، استاد معارف آقاسيدحسين قاضي پدر مرحوم حاج ميرزا علي آقا قاضي گويد: پس از آن كه به پيري رسيدم، ديدم با #شيطان بالاي كوهي ايستاده ايم. من دست خود را بر #محاسنم گذاشتم و به او گفتم:
مرا سن كهولت فرا رسيده، اگر ممكن است از #من درگذر. شيطان گفت: « اين طرف را نگاه كن». وقتي نظر كردم، #دره اي بسيار عميق را ديدم كه از شدت خوف و هراس، عقل انسان #مبهوت مي ماند. شيطان گفت: « در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته است. اگر چنگال من به تو بند گردد جاي تو در ته اين دره خواهد بود كه تماشا مي كني!»
🔺ريشه ي بيشتر اختلاف ها، گرفتاري ها و نابساماني هاي جامعه ي ما، عدم اخلاص و فاقد هدف الهي بودن است. معمولاً يك طرف اختلاف و كشمكش - و در بعضي موارد هر دو طرف- بي اخلاصند.
عارف و اصل كامل، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكي مي نويسد:
از يكي از عالمان بزرگ نقل كرده اند كه او سي سال در صف اول نماز جماعت اقتدا مي كرد. پس از سي سال، روزي به عللي نتوانست خود را به صف اول برساند و در صف دوم ايستاد و از اين كه مردم او را در صف دوم ديدند گويا در خود خجالتي احساس كرد. از اين جا متوجه شد كه در اين مدت طولاني كه در پيشاپيش مردم و در رديف اول نماز مي خوانده از روي « ريا» بوده است.
از اين تمام آن سي سال نماز را قضا كرد.
مرحوم ملكي مي افزايد:
برادرم! بنگر به اين عالم مجاهد و در مقام و منزلتش دقت نماي كه چگونه نماز جماعتش در اين زمان دراز، آن هم در صف اول، فوت نگرديد و با اين وصف، متصدي امامت جماعت نشد. نيز بنگر به احتياط او، كه چگونه براي يك شبهه اين همه نماز را قضا كرد و از اين جا عظمت اخلاص و اهميتي را كه علماي سلف براي آن قائل بودند درياب!
اخلاص و #هدایت ویژه الهی
خلوص نیت باعث میشود حضرت حق هدایت ویژه خود را در تمام امور بزرگ و کوچک زندگی شامل بنده خود نماید؛ چنان که رسول اکرم (ص) فرمودند:
«طوبی للمُخلِصِینَ، اولئِکَ مَصابیحُ الهُدی، تَنجَلی عَنهُم کُلَّ فِتنَهٍ ظَلماء»؛
خوش به حال انسان های مخلص، آنها چراغ های هدایت هستند که هر فتنه و تاریکی از ایشان برطرف میشود.
1- اخلاص، شرط قبولی اعمال
خداوند متعال عملی را میپذیرد که فقط برای او باشد؛
🔸حتی اگر ذرهای ناخالصی و ریا در آن باشد آن را نمیپذیرد.در روایات آمده فرشتگانی که مامور #حفظ و ثبت اعمال ما هستند، اعمال خوب بندهای را با #خوشحالی بالا میبرند تا اینکه همه مراحل را طی کنند و به پیشگاه حضرت حق میرسند. آنگاه در نزد خدا شهادت میدهند که فلان بنده تو عمل #خوبی انجام داد. حضرت حق میفرماید: «شما #ظاهر اعمال بنده مرا دیدید و حفظ کردید؛ اما من بر دل او آگاه هستم. او با این عمل مرا #قصد نکرد. پس #لعنت من بر او باد. پس ملائکه هم میگویند: لعنت تو و لعنت ما بر او باد.»
🔹منقول است که حاجی #سبزاری برای عیادت بیمار میرفت و عدهای هم با او بودند. نزدیک منزل بیمار که رسید برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا اینجا آمدید و حالا برمیگردید؟ آقا جواب داد: #خطوری به قلبم کرد که وقتی بیمار مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و میگوید که سبزواری چه انسان والا و #بزرگی است که به عیادت من آمده است. حالا بر میگردم تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و تنها برای خدا به عیادت بیایم.
2- اخلاص، سرچشمه #حکمت
رسول خدا (ص) فرمودند: «چنانچه بندهای چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، خداوند متعال چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می گرداند». این در حالی است که قرآن کریم از حکمت چنین تمجید فرموده است: «وَ مَن یُوتِ الحِکمَهَ فَقَد أُوتِیَ خَیراً کَثیراً»؛بقره، 269.و به هر کسی حکمت عطا شود، خیر زیادی عطا شده است.
3- علاقه به اخلاص و تربیت خاص الهی
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «قَالَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَا أَطَّلِعُ عَلَی قَلبِ عَبدٍ فَأعلَمَ مِنهُ حُبِّ الإخلَاصِ لِطَاعَتی لِوَجهی وَ ابتِغَاءَ مَرضَاتِی إلّا تَوَلَّیتُ تَقوِیمَهُ وَ سِیاسَتَهُ»؛
خداوند متعال فرمودند: هرگاه #دل بنده خود را بنگرم و در آن علاقه به #خالص شدن در عبادت ها ببینم، اصلاح و #تربیت او را خود به عهده میگیرم.
نکته زیبای این حدیث این است که نفرمود: اگر در دل بنده خود اخلاص را ببینم اصلاحش را به عهده میگیرم، بلکه فرمود: اگر در دل او #علاقه به اخلاص را ببینم، تدبیر و تربیتش را به عهده خواهم گرفت.
حدیث قدسی: هرگاه دل بنده خود را بنگرم و درآن علاقه به خالص شدن در عبادتها ببینم، اصلاح و تربیت او را خود به عهده میگیرم.
4- اخلاص و حفظ شدن از شیطان
سرسخت ترین دشمن انسان، شیطان و یاران او هستند. دشمنی که به عزت خدا قسم خورده که تمام انسان ها را گمراه خواهد کرد. با این دشمن چه باید کرد؟
راه های متعددی برای این منظور وجود دارد. یکی از راه های غلبه بر شیطان، به دست آوردن اخلاص در امور است؛ چنان که خود او هم اعلام کرده که: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأغوِینَّهُم أجمَعِینَ إلّا عِبادِکَ مِنهُم المُخلِصِینَ»؛ص 82 و 83.
1ـ در جنگ احد یکی از مسلمانان به نام #قزمان، بسیار #شجاعانه با دشمن می جنگید، به طوری که شش یا هفت نفر از دشمن را به خاک هلاکت افکند، و بدنش پر از #زخم شد، اصحاب به طور مکرر به پیامبر(ص) #گزارش می دادند که قزمان دلاورانه می جنگد، چندبار مجروح شده و... ولی پیامبر(ص) به جای #تمجید از او می فرمود: «انّه من اهل النّار؛ او اهل دوزخ است.»
سرانجام شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد:
قزمان به شهادت رسید (او خیال کرد قزمان بر اثر شدت جراحات شهید شده، از این رو به پیامبر(ص) چنین خبر داد) پیامبر(ص) فرمود: «خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد.» یعنی همان گونه که گفتم خداوند او را داخل #دورخ می کند. این موضوع برای آنان که می شنیدند شگفت آور بود، که چرا رزمنده قهرمانی این گونه سرزنش شده و به عنوان اهل جهنم معرفی می شود؟ اما طولی نکشید که معمّا حل شد، قزمان بر اثر جراحات جنگی در خانه خود بستری شد، مسلمانان به عیادت او می آمدند و او را به بهشت مژده می دادند، روزی او به مسلمانان گفت: «برای چه مرا مژده می دهید، سوگند به خدا من به نیت #نگهبانی از #خویشانم با دشمن جنگیدم، و اگر این انگیزه نبود، هرگز نمی جنگیدم، اینجا بود که راز جهنمی بودن او از زبان پیامبر(ص) آشکار شد، چرا که نیت او برای خدا نبود، بلکه یک نوع #ملی گرایی انگیزه او برای جنگ بوده است. عجیب این که طولی نکشید که او بر اثر بی تابی #خودکشی کرد.»( 1) و این نیز نتیجه دیگری از نیت ناسالم او بود، که عاقبت او را تباه تر ساخت.
2ـ در عصر رسول خدا(ص) در یکی از جنگ ها، بین رزمندگان اسلام با سپاه کفر درگیری شدیدی به وجود آمد، در این میان، چشم یکی از رزمندگان اسلام به کافری افتاد که سوار بر #الاغ چابک سفید رنگ شده بود، چهره زیبای الاغ، چشم آن رزمنده را خیره کرد، او با این نیت که صاحب آن الاغ شود به طرف #صاحب الاغ رفت و با او درگیر شد، ولی ناکام شده و به هلاکت رسید، مسلمین به نیت آلوده او پی بردند و او را با عنوان #شهید الحمار (شهید راه الاغ) خوانده، و جنگ ناخالص او را محکوم کردند.(3)
3ـ عصر رسول خدا(ص) بود، یکی از مسلمانان با کمال شکوه و نشاط از کنار اصحاب عبور کرد، اصحاب به پیامبر(ص) عرض کردند:
«اگر این گونه حرکت برای خدا باشد چقدر شایسته است؟» پیامبر(ص) فرمود: اگر او با این حرکت، برای تأمین هزینه زندگی کودکانش می رود، یا برای یاری رسانی به پدر و مادر پیرش تلاش می کند، و یا برای حفظ آبرو و شخصیت خود سعی می نماید، برای خدا و در راه خدا است و شایسته است، ولی اگر نیت و تلاشش ریا کاری و فخر فروشی است، برای شیطان و در راه شیطان است و بیراهه می رود.(4)
🔸كساني كه نزد مرحوم آية الله #بروجردي رحمه الله بودند نقل مي كنند كه آية الله پيش از وفاتشان خيلي ناراحت بود و مي گفت: عمر ما گذشت و ما رفتيم و نتوانستيم چيزي براي خود از پيش بفرستيم و عملي انجام دهيم.
🔸 يك نفرخيال كرد كه اين جا هم جاي تملق و چاپلوسي است و گفت: « آقا شما ديگر چرا؟! اين حرف ها را ما بيچاره ها بايد بزنيم، شما چرا؟ بحمدلله شما اين همه آثار خير از خود باقي گذاشته ايد، اين همه شاگرد تربيت كرده ايد، اين همه آثار كتبي به يادگار گذاشته ايد، مسجدي به اين عظمت ساخته ايد، مدرسه ها در كجا و كجا ساخته ايد و . . . » وقتي اين را گفت، آيه الله بروجردي اين حديث را فرمودند:
🔸 « أخلِص العَمَلَ؛ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصيرٌ بَصيرٌ» عمل را بايد خالص انجام داد، نقاد آگاه آگاهي هست. تو خيال كردي اين اعمال كه در منطق مردم به اين شكل است، حتما در پيشگاه الهي هم همين طور است؟
🔸بنابراين، تا پايان عمر بايد مواظب و مراقب بود تا شيطان انسان را به زير چتر خود نكشد و گوهر اخلاص را از كف آدمي نربايد.
🔹از آنجا که خدا از خودمان به خودمان #نزدیکتر است(ق، آیه 16) به طور #طبیعی نه تنها از آشکار ما بلکه سرّ و #خفیات و اخفی نیز خبر دارد که جزو ضمیرناخودآگاه ما است و خودمان نیز از آن #خبر نداریم.(طه، آیه 7) از همین رو به انسان #هشدار میدهد که از خدا بر#حذر باشند و هرکاری را #فکر یا عمل نکنند:
وَ اعْلَمُوا اَنَّ الله یَعْلَمُ مَا فِی اَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ؛ بدانید که خدا آنچه در نفسهای شما است میداند، پس از خدا حذر کنید. (بقره، آیه 235)
🔹کسی که نیت #گناه دارد، نشان میدهد که دارای #خباثت باطن است. به طور طبیعی بخشی از #شخصیت انسان همان #باطن اوست، چنانکه بخشی از آن در عمل نیز خودش را نشان میدهد.
البته عمل تنها فعل #خارجی و بدنی نیست، بلکه نیت و ایمان و امور باطنی نیز #عمل است. بر همین اساس این #خباثت باطن در قیامت و دنیا خودش را نشان میدهد و خدا نیز شخص را بدان #محاسبه میکند؛
⬅️چنانکه اگر #باطن طیب باشد محاسبه نیز #مثبت خواهد شد. خدا میفرماید :
وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدً
و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آنجا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و #هراسانند و میگویند:ای وای بر ما! این #چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) #همه اعمال خود را حاضر میبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند..(کهف، آیه 49)
«قل کلٌ یعمل على شاکلت
تفسیر على بن ابراهیم در تفسیر آیه مذکور، از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده فرمود:
«در روز قیامت نامه هاى اعمالى را نزد بندگانى مى آورند، آنها اعمال نیکى را در آن نامه ها مى بینند که آنها را انجام نداده اند، به خدا عرض مى کنند:
«خدایا به عزتت سوگند خودت مى دانى که ما این کارهاى نیک را انجام نداده ایم.» خداوند مى فرماید: «صدقتم نویتموها فکتبناها لکم ثمّ یثابون علیها؛
راست مى گویید، شما نیت انجام این کارها را نمودید، و ما آنها را براى شما در نامه هاى اعمالتان نوشتیم، سپس شما مشمول پاداش آنها مى شوید.»
اَالاِخلاصُ سِرٌ مِن اَسرارِي اِستَودَعتُهُ قَلبَ مَن اَحبَبتُ مِن عِباديِ؛
اخلاص يكي از اسرار من است كه در دل بندگان محبوب خويش به وديعت نهادم.
عنه صلى الله عليه و آله :
إنَّ اللّه َ تباركَ وتعالى لا يَنظُرُ إلى صُوَرِكُم ولا إلى أموالِكُم ولكنْ يَنظُرُ إلى قُلوبِكُم وأعمالِكُم .
حديث
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند تبارك و تعالى، به چهره هاوداراييهاى شما نمى نگرد، بلكه به دلها و كرده هاى شما مى نگرد.
منبرک فاطمی
💐🌸🌸 🌸🌸 🍄«و کـتاب اعـمال آنـان در آنجا گذارده میشود. پس گـنهکاران را مـیبینی در حالی که از آنچه در
نیت کمک به یک خانواده در برزخ👆
منبرک فاطمی
هـمین طور که با ناراحتی، کتاب اعمالم را ورق میزدم و بـا اعـمال نـابود شده مواجه میشدم، یکباره دیدم
نجات یک انسان که در برزخ از بین رفت👆
منبرک فاطمی
#فکر_گناه_و_لگد_شتران❗️ #بله_حساب_کتاب_داره_عالم 🍃مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گوید: روزی برای انجام کا
تاثیر فکر گناه و شیخ رجبعلی خیاط👆
﷽▬
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
⛔️ #احکام زکات⛔️
❌ زکات #گندم و #جو و #خرما و #کشمش وقتی واجب میشود که به مقدار #نصاب برسند و نصاب آنها حدود 👈 ۸۴۷ 👉 کیلو گرم میشود.
✅ آیات عظام #خامنه ای و #سیستانی:
#مخارجی را که برای گندم و جو و خرما و انگور کرده است، نمیتواند از حاصل #کسر نموده و ملاحظه نصاب نماید، پس چنانچه یکی از آنها پیش از #ملاحظه_مخارج به مقدار نصاب برسد، باید زکات آن را بدهد.
✅آیت الله #مکارم:
ابتدا #مخارج را کسر کنند؛ اگر باقیمانده به اندازه نصاب بود #زکات را محاسبه کنند.
👈برای این که مقدار زکات #غلّات مشخص شود باید نوع آبیاری 🌊 محصولات را ملاحظه نمود، بنابراین :👇
1️⃣👈 مقدار زكات گندم و جو و خرما و انگور در صورتى كه از آب #باران 🌨 يا قنات و #نهر و #سدّ و يا رطوبت زمين مشروب شود، یک #دهم است.
2️⃣ 👈مقدار زكات گندم و جو و خرما و انگور در صورتى كه با آب #چاه هاى عميق و نيمه عميق و كم عمق، يا به وسيله #دلو و #دست و حيوان از چاه يا رودخانه 🌊 آب بكشد و آن را آبیاری سازد زكات آن یک #بيستم است.
3️⃣ اگر زراعتى با هر دو ✌️ نوع مذکور #آبيارى شود در حالی که زمین نیازی به آبیاری نوع دیگر نداشته یا اینکه آبیاری نوع دیگر به قدرى كم باشد كه به حساب نيايد یا اصلاً اين كار تاثيرى در #محصول نداشته باشد بايد مطابق آنكه #غالباً آبیاری شده زكات بدهد، ولى اگر از هر دو ✌️ به مقدار قابل توجهى #آبیاری شده است، مثلًا #نصف يا #ثلث مدّت با آب باران 🌨 و بقيّه با آب چاه مشروب شده، بايد زكات آن را نيمى به حساب یک #دهم و نيمى به حساب یک #بیستم بدهد.
📗 #منابع:
۱. اجوبه الاستفتائات س 1880
۲. توضیح المسائل سیستانی م 1897
۳. توضیح المسائل مکارم احکام زکات
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🔺در دوران جـوانی در پـایگاه بسیج شهرستان فعالیت
داشـتم. روزهـا و شـبها با دوستانمان با هم بودیم.
شـبهای جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع
بـودیم و بـعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت
و بـازرسی و... داشـتیم.
🔺در پشت محل پایگاه بسیج، قـبرستان شـهر ما قرار داشت. ما هم بعضی وقتها،
دوسـتان خودمان را اذیت میکردیم! البته تاوان تمام
ایــــــــن اذیــــــــتها را در آنـــــــجا دادم.
🔻برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم.
یـک شـب #زمـستانی، برف سنگینی آمده بود. یکی از
رفـقا گـفت:
🔻 کسی جرئت داره الان تا انتهای قبرستان
برود؟! گفتم: اینکه کار مهمی نیست. من الان میروم.
🔺او هـم بـه مـن گـفت: باید یک لباس #سفید بپوشی!
مـن سـرتا پـا سـفید پـوش شـدم و حـرکت کـردم.
خـسخس صـدای پـای مـن بر روی برف، از دور هم
شـنیده مـیشد. مـن به سمت #انتهای قبرستان رفتم!
اواخـر قـبرستان که رسیدم، #صوت قرآن شخصی را از
دور شـنیدم!
🔻 یـک پـیرمرد روحـانی که از سادات بود،
شـبهای جـمعه تـا سـحر، در انـتهای قبرستان و در
داخـل یـک قـبر مشغول #تهجد و قرائت قرآن میشد.
فـهمیدم کـه رفـقا مـیخواستند بـا ایـن کار، با سید
شـوخی کـنند. مـیخواستم برگردم اما با خودم گفتم:
#اگـر الـان بـرگردم، رفـقای من فکر میکنند ترسیدهام.
بـــرای هـــمین تـــا انـــتهای قــبرستان رفــتم.
هرچه صدای پای من نزدیکتر میشد، صدای قرائت
قـرآن سـید هـم بلندتر میشد!
🔺 از لحن او فهمیدم که
#تـرسیده ولـی بـه مسیر ادامه دادم. تا اینکه به بالای
قـبری رسـیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم
کـــه تـــرسیده بـــودم پــا بــه فــرار گــذاشتم.
پـیرمرد سید، رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال
مـن آمد.
🔺 وقتی وارد پایگاه شد، حسابی عصبانی بود.
ابـتدا کتمان کردم، اما بعد، از او معذرتخواهی کردم.
او بـا نـاراحتی بـیرون رفت. حالا چندین سال بعد از
ایـن مـاجرا، در نـامه عـملم حکایتآن شب را دیدم.
نـمیدانید چـه حـالی بـود ، وقتی گناه یا اشتباهی را
در نـامه عملم میدیدم، خصوصاً وقتی کسی را اذیت
کرده بودم، از درون #عذاب میکشیدم. گویی خودم به
جــــــای آنطــــــرف اذیــــــت مـــــیشدم.
از طـرفی در ایـن مـواقع، بـاد سـوزان از سمت چپ
وزیدن میگرفت، طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن
داغ میشد!
وقـتی چـنین اعمالی را مشاهده میکردم، به گونهای
#آتـش را در نزدیکی خودم میدیدم که چشمانم دیگر
تحمل نداشت.
هـمان مـوقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند سال
قـبل مـرحوم شـده بود، از راه آمد و کنار جوان پشت
میز قرار گرفت.
سـید بـه آن جوان گفت: من از این مرد #نمیگذرم. او
مرا اذیت کرد. او مرا ترساند.
مـن هـم گفتم: به خدا من نمیدانستم که سید داخل
قـبر عـبادت مـیکند.
🔺جوان رو به من گفت: اما وقتی
نـزدیک شـدی فـهمیدی کـه مـشغول قرآن خواندن
اسـت. چـرا همان #موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای
گـفتن نداشتم. خلاصه پس از التماسهای من، ثواب
دو سـال عـبادتهای مـرا برداشتند و در نامه عمل او
قرار دادند تا راضی شود.
😔دو سـال نـمازی کـه بـیشتر به جماعت بود. دو سال
عـبادت را دادم بـه خـاطر اذیت و آزار یک مؤمن! (۱)
🔰در لـابهلای صـفحات اعـمال خـودم بـه یک ماجرای
دیگر از آزار مؤمنین برخوردم. شخصی از دوستانم بود
کـه خـیلی با هم #شوخی میکردیم و همدیگر را سرکار
مـیگذاشتیم. یـکبار در یـک جمع #رسمی با او شوخی
کــــردم و خــــیلی بــــد او را ضـــایع کـــردم.
خـودم هـم فهمیدم کار بدی کردم، برای همین سریع
از او #مــعذرتخواهی کـردم. او هـم چـیزی نـگفت.
گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل #جراحی به بیمارستان بروم.
دوبـاره بـه هـمان دوسـت دوران جوانی زنگ زدم و
گـفتم: فـلانی، مـن خیلی به تو بد کردم. یکبار جلوی
جـمع، تـو را ضـایع کـردم. خواهش میکنم مرا حلال
کــن. مــن شــاید از ایــن بــیمارستان بــرنگردم.
بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره به او التماس
کـردم تا اینکه گفت: #حلال کردم، انشاءالله که سالم و
خوب برگردی.
آن روز در نـامه عـملم، هـمان مـاجرا را دیـدم. جوان
پـشت مـیز گـفت: این دوست شما همین دیشب از
شـما راضی شد. اگر رضایت او را نمیگرفتی باید تمام
#اعـمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب
کـنی، مـگر شـوخی است، #آبروی یک انسان مؤمن را
بردی.(۲)
ادامه مناسب جهت مطالعه👇👇
🔰امـام صـادق عـلیه الـسلام فرمودند:
#حرمت مؤمن
حـتی از #کعبه بالاتر است. مصاحبه با راوی این کتاب،
بـارها بـه خـاطر #گریههای ایشان قطع شد. یادآوری
ایـــن خـــاطرات بــرایش بــسیار ســخت بــود.
۲. بعدها مطلبی از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه
و آله و سلم) دیدم که تأثیرگذار بود. روزی آن حضرت
بـه کـعبه نـگاه کردند و فرمودند:
«ای کعبه! #خوشا به
حـال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشـته!
به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است،
زیـرا خـداوند تـنها یـک چـیز را از تو حرام کرده، ولی
از مـؤمن #سـه چـیز را حرام کرده: مال، جان و آبرو، تا
کـسی به او گمان بد نبرد» روضة الواعظین، ج ۲، ص۲۹۳
____________________________
ادامه دارد👇
🔰تحریم آزار رساندن به مؤمن
1- هشام بن سالم گوید:
از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود: خدای عزّ و جل فرماید:
آن که بنده مؤمن مرا بیازارد به من #اعلان جنگ دهد. و هر که بنده #مؤمن مرا اکرام نماید از خشم و غضب من آسوده خاطر باشد.
2- مفضّل بن عمر گوید که امام صادق (ع) فرمود:
چون روز قیامت شود، #منادی از جانب خدا فریاد زند، آنان که از #دوستان من روگردانده بودند کجایند؟
گروهی بر می خیزند که رخسارشان #گوشت ندارد، پس گفته شود،
اینها کسانی هستند که به مؤمنین آزار رسانده، و با آنان دشمنی کرده و #عناد ورزیده اند و در امور دینی آنها را با تندی سرزنش کردند، سپس دستور داده شود که آنها را به #دوزخ ببرند.
3- روایت فوق با سند دیگر چنین بیان شده:
به خدا سوگند اینها کسانی بودند که در گفتارشان با مؤمنین یکی بوده ولی #حقوق آنان را منع کردند، و اسرار مؤمنین را فاش نمودند.
ادامه دارد👇
🔰پیامبر اکرم (ص):
قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى :
لِيَأذَن بِحَربٍ مِنّي مَن آذى عَبدِيَ المُؤمِنَ ، وَليَأمَن مِن غَضَبي مَن أكرَمَ عَبدِيَ المُؤمِنَ .
🔺خداوند ـ تبارك و تعالى ـ فرمود :
«هر كس بنده مؤمن مرا بيازارد ، به من اعلان #جنگ مى دهد ، و هر كس بنده مؤمن مرا احترام كند ، از خشم من در امان است» .
➕مـیخواستم بـنشینم و همانجا زار زار #گریه کنم. برای
یـک شـوخی بـیمورد #دو سـال عبادتهایم را دادم.
بـرای یـک #غـیبت بـیمورد، بـهترین اعمال من محو
میشد.
🔺 چقدر حساب خدا دقیق است. چقدر کارهای
نـاشایست را بـه حـساب شوخی انجام دادیم و حالا
باید افسوس بخوریم.
➖در ایــن زمـان، جـوان پـشت مـیز گـفت: #شـخصی
ایـنجاست که #چهار ساله منتظر شماست! این شخص
اعـمال خوبی داشته و باید به #بهشت برزخی برود، اما
مـعطل شـماست. بـا #تعجب گفتم: از چه کسی حرف
میزنید؟
یـکی از پـیرمردهای #اُمـنای مسجدمان را دیدم که در
مـقابلم و در کـنار هـمان جـوان ایستاده. خیلی ابراز
ارادت کرد و گفت: کجایی؟
چند ساله منتظرت هستم.
بـعد از کمی صحبت، این پیرمرد ادامه داد:
👌زمانی که
شـما در مـسجد و بـسیج، مـشغول فعالیت فرهنگی
بـودید، #تـهمتی را در جـمع بـه شما زدم. برای همین
آمدهام که حلالم کنید.
آن صـحنه برایمیادآوری شد. من مشغول فعالیت در
مـسجد بودم. کارهای فرهنگی بسیج و... این پیرمرد
و چـند نـفر دیگر در #گوشهای نشسته بود. بعد پشت
ســـر مـــن حـــرفی زد کــه واقــعیت نــداشت
او بـه مـن #تهمت بدی زد. او #نیت ما را زیر سؤال برد.
عـجیبتر اینکه، زمانی این تهمت را به من زد که من
ابــتدای #حـضورم در بـسیج بـود و نـوجوان بـودم!!
آدم خـوبی بـود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده
بـود. بـه جـوان پـشت میز گفتم:
😊 درسته ایشان آدم
خوبی است، اما من همینطوری نمیگذرم. دست من
خــالی اســت. هــر چــه مــیتوانی از او بـگیر.(۱)
جـوان هـم رو بـه من کرد و گفت:
این بنده خدا یک
#وقف انجام داده که خیلی بابرکت بوده و ثواب زیادی
برایش میآید.
او یـک #حـسینیه را در شـهرستان شما، خالصانه برای
رضـای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده میکنند.
اگـر بـخواهی ثواب کل حسینیهاش را از او میگیرم و
در نــامه عــمل شــما مــیگذارم تـا او را بـبخشی.
بـا خـودم گفتم: «ثواب ساخت یک حسینیه بهخاطر
یـک تـهمت؟! خـیلی خـوبه.» بـنده خدا این پیرمرد،
خـیلی نـاراحت و افـسرده شـد، اما چارهای نداشت.
ثـواب یـک وقـف بـزرگ را به خاطر یک تهمت داد و
رفـت بـه سـمت بـهشت بـرزخی. برای تهمت به یک
نوجوان، یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود،
داد و رفت!
امـا تـمام حـواس مـن در آن لـحظه بـه این بود که
وقتی کسی بهخاطر تهمت به یک نوجوان، یک چنین
خـیراتی را از دسـت مـیدهد، پـس مـا که هر روز و
هـرشب پـشت سـر دیگران مشغول قضاوت کردن و
حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که
بـهراحتی پـشت سـر مسئولین و دوستان و آشنایان
خــــودمان هـــرچه مـــیخواهیم مـــیگوییم...
بـاز جـوان پـشت مـیز به عظمت آبروی مؤمن اشاره
کرد.(۲)
۱.تـازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم «هرکسی
(در روز جــزا بـرای خـودش) گـرفتاری دارد و هـمان
گـرفتاری خـودش بـرایش بـس اسـت و مـجال این
نـــیست کــه بــه فــکر کــس دیــگری بــاشد.»
۲.آیـه ۱۹ سـوره نـور مـیفرماید: «کسانی که دوست
دارنـد زشتیها در میان مردم باایمان رواج یابد، برای
آنــان در دنـیا و آخـرت عـذاب دردنـاکی اسـت ...»
امـام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه میفرماید:
هر کس آنچه را دربارهی مؤمنی ببیند یا بشنود، برای
دیــگران بــازگو کـند، از مـصادیق ایـن آیـه است
کتاب سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/fatemi222/1991