eitaa logo
منبرک فاطمی
6.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
969 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
مصیبت امام حسن مجتبی(ع) امام مجتبی نوباوهٔ دین گل بستانی از طاها و یاسین فلک زهرجفا در کام او ریخت غم و دردو محن را با هم آمیخت بنوشید نیمه شب تا جرعهٔ آب زآب آتشین دل گشته بیتاب فغان از لعل گوهربار میسفت به ناله با دل افکار میگفت ببین خواهر چه آمد برسرمن زدست نامرادی همسرمن زدست دشمن خانه چه دیدم در این ایام از او چه کشیدم ززهرکین مرا خونین جگر کرد عزیزان مرا بی بال و پر کرد دلم از جور او لبریز خون است غم و درد دلم از حدفزون است برو خواهر خبر کن نور عینم بیاید در برم ایندم حسینم حسین آمد که ای جان برادر چه آمد مر تورا این گونه بر سر بنوشیدم من ازاین کوزهٔ آب دلم گردیده است از زهر بیتاب روم من نزد باب و مادر من مکن افغان عزیزم در بر من حسینم قاسمم را یار می باش تو او را از کرم دلدار می باش به روز ظهر عاشورا حسینم کندجان را فدایت نور عینم بجای من حمایت کن تو از آن شود قربانی خلاق جانان بگوید «خوشنوا»این شعر آخر شهیدان زنده اند الله اکبر محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 ✅فرق های 🤲 و 1⃣👈 نماز، كفاره ندارد بر خلاف روزه واجب رمضان و برخى از روزه ‏هاى واجب ديگر كه دارد. 2⃣👈 اگر كسى نماز بر گردن دارد، مى ‏تواند نماز بخواند ولى اگر روزه واجب بدهكار باشد، نمى ‏تواند روزه مستحبى بگيرد. 3⃣👈 غسل در صورتى كه واجب شده باشد، براى خواندن 🤲 لازم است، ولى براى لازم نيست. 4⃣👈 شرط واقعى نماز است، بر خلاف كه طهارت شرط آن نيست. 5⃣👈 اگر كسى بعد از ظهر سفر 🚗 كند، نمازش‏ مى ‏شود، ولى ‏ اش باطل نمى ‏شود. 6⃣👈 اگر كسى در مناطق (مسجدالنبى، مسجدالحرام، مسجد كوفه و حائر حسينى) سفر 🚘 كند، در خواندن نماز است كامل بخواند يا شكسته ولى در روزه گرفتن چنين اختيارى ندارد. 📗 : ۱. توضیح المسائل مراجع ج ۱ ص ۸۸۵ م ۱۵۶۳ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• https://eitaa.com/fatemi5/2029
صریح ترین فریادگر ولایت.pdf
295.1K
🏴مناسبت: 🏴 🌀عنوان: «صریح ترین فریادگر ولایت» 🔰بخش اول سخنرانی: ماموریت اصلی امام رضا ع تصریح به ولایت 🔰بخش دوم: نیاز به امام به عنوان حامی در کلمات امام رضا ع ╭┅─────────┅╮ 🆔https://eitaa.com/hekmatebayan ╰┅─────────┅╯
علمدار عزت.pdf
292.9K
🏴مناسبت: 🏴 🌀عنوان: «علمدار عزت» 🔰تقابل کاذب منفعت با عزت؛ آیا عزت در مقابل منافع ملی قرار دارد یا منافع ملی بدون عزت تامین نمی شود⁉️ 🔰 نقش امام حسن (ع) در عزت آفرینی برای جامعه 📌امام حسن (ع):«لَكِنِّي مُعِزُّ الْمُؤْمِنِينَ ، من عزت بخش به مومنین بودم»(تحف العقول،ص308) 🆔https://eitaa.com/hekmatebayan
باسمه تعالی 🔹«لقد کان لکم فی رسول‌اللّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللّه و الیوم الأخر و ذکر اللّه کثیرا».( الأحزاب آیه ۲۱) اگر «یرجوا اللّه و الیوم الأخر» هستیم، اسوه، پیغمبر است. 🔹نه اینکه ما مثل او عمل کنیم - که محال است - راه او را باید ادامه دهیم. آن وقت در آیه‌ی بعد، وضع مؤمنان به این پیغمبر روشن میشود: «و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله».(الأحزاب آیه ۲۲) 🔹 در جنگ احزاب، از همه طرف حمله کردند. در جنگ بدر یک گروه بودند، در جنگ احد یک گروه بودند، در جنگهای دیگر قبائلِ کوچک بودند؛ 🔹اما در جنگ احزاب، همه‌ی قبائل مشرک مکه و غیر مکه و ثقیف و غیره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نیروی رزمنده فراهم کردند؛ یهودی‌هایی هم که همسایه‌ی پیغمبر بودند و امان‌یافته‌ی پیغمبر بودند، خیانت کردند؛ اینها هم با آنها همکاری کردند. اگر بخواهیم این را با امروز مقایسه کنیم، یعنی آمریکا با آنها مخالفت کرد، انگلیس مخالفت کرد، رژیم صهیونیستی مخالفت کرد، فلان رژیم مرتجعِ نفتخوار مخالفت کرد. پولهاشان را خرج کردند، نیروهاشان را جمع کردند، یک جنگ احزاب درست کردند؛ جنگ احزابی که دلها را خیلی ترساند. اوائل همین سوره میفرماید: 🔹«و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا»؛( الأحزاب آیه ۱۳) مردم را . الان هم همین جور است. الان هم یک عده‌ای مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابله‌ی با آمریکا مگر شوخی است؟ پدرتان را در می‌آورند! آن جنگ نظامی‌شان، این تحریمشان، این فعالیتهای تبلیغی و سیاسی‌شان. 🔹در آخر این سوره باز میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم».( الأحزاب آیه ۶۰) مرجفون همینهایند. در یک چنین شرائطی، 👌شرح حال مؤمن این است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نمیکنیم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند که اگر پابند به توحید باشید، پابند به به خدا و رسول باشید، دارید؛ دشمنها سراغتان می‌آیند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ دیدیم بله، آمدند. ➖«و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما»؛ ایمانشان بیشتر شد. منافق، ضعیف‌الایمان، فی قلوبهم مرض - که طوائف گوناگونی‌اند - وقتی دشمن را می‌بینند، تنشان مثل میلرزد؛ بنا میکنند به مؤمنین باللّه و زحمتکشان در راه خدا، و خطاب و اذیت کردن و فشار آوردن: آقا چرا اینجوری میکنید؟ چرا کوتاه نمی‌آئید؟ چرا سیاستتان را اینجوری نمیکنید؟ همان کاری که دشمن میخواهد، انجام میدهند. اما از آن طرف، مؤمنینِ صادق میگویند: ما تعجبی نمیکنیم؛ خب، باید دشمنی کنند؛ «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله». 👈یک جا هم فرموده: «و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّتهم»؛(سوره مبارکه البقرة آیه ۱۲۰) تا وقتی کمند آنها را به گردن نیندازید، دنباله‌رو آنها نشوید، همین آش است و همین کاسه. 🔹خودت را کن که کمندش در گردن تو تأثیر نگذارد؛ یک تکان بدهی، کمندش پاره شود. خودت را قوی کن. چرا خودت را ضعیف میکنی تا در مقابل او شوی، خاکسار شوی، به خاک بیفتی؟ «و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما». اینجوری باشید عزیزان من، فرزندان من، جوانهای طلبه! با نیت صادقانه درس بخوانید، به قصد اینکه در این میدان عظیم که در صفوف مقدمش خواهید بود، جزو برجستگان صفوف مقدم باشید.۱۳۹۱/۰۷/۱۹ بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی
http://fatemi24.ir/?p=2613 👆 سیره پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه و آله http://fatemi24.ir/?p=2597) 👆 استقامت در سیره پیامبر اعظم http://fatemi24.ir/?p=2591 👆 اصول اخلاقی پیامبر در قرآن http://fatemi24.ir/?p=2586 👆 گوشه‌ای از اخلاق پیامبر اسلام http://fatemi24.ir/?p=2584 👆 گوشه ای از ابعاد معنوی پیامبر(ص) http://fatemi24.ir/?p=2576 👆 خصوصیات پیامبر اکرم(ص) در قرآن http://fatemi24.ir/?p=2062 👆 اخلاق در سیره عملی پیامبر http://fatemi24.ir/?p=2029 👆 نحوه ارتباط شیطان با امت پیامبر http://fatemi24.ir/?p=1581 پیامبر اعظم(ص)عدالت اجتماعی 👆 https://eitaa.com/fatemi5/2035
ز هجران تو اشک من روان شد زبان درد من آه و فغان شد تو رفتی و پس از تو ای پدرجان علی تنهاترین مرد جهان شد الا ای قبله‌گاه آرزویم نشسته بغض داغت در گلویم اگرچه چشم خود را بسته‌ای باز تبسّم می‌کنی بابا به رویم پری بشکسته چون پروانه دارم چو شمعم گریه‌ی مستانه دارم برای گریه از هجران رویت میان بیت‌الاحزان خانه دارم سیدهاشم وفایی @deabel
بوی غم می رسد انگار... دلم می ریزد اشک از دیده ی غمبار حرم می ریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم می ریزد خوب پیداست که باران ستم می ریزد آه آرامش زهراست به هم می ریزد یا... قرار است که پیغمبر اکرم برود سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود مهربانی که برای همه همچون خورشید نور از خنده ی لب های ترش می بارید از گرفتاری امّت به جزا می ترسید روز و شب در پی ارشاد بشر می گردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی ست، نمی دانم چیست؟! در گلو بغض غریبی ست، نمی دانم چیست؟! دخترت زار به سر می زند ای وای دلم بر دلم غصه شرر می زند ای وای دلم پدرم حرف سپر می زند ای وای دلم حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست بعد تو واسطه ی وحیِ خدا با ما... کیست؟ این جوان کیست...؟ که از دیدن رویش در دل غصه وارد شده و خنده ز لب شد زائل آه یا رب شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل با اجازه... بگذارید بیایم داخل با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان! که سحر نزدیک است ای رسول مدنی! صبح سفر نزدیک است شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی نیز بگو... روز خطر نزدیک است وقت برپا شدن آتش در نزدیک است پدر آماده ی رفتن به سماوات، ولی... نگران است برای غم فردای علی... تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه از سینه ی افلاک برآمد... فریاد به علی فاطمه را باز امانت می داد داشت اما خبر از قصه ی زهرا، ای داد این همه بی کسی ای وای سرم... درد گرفت دل سرشارِ غم و شعله ورم... درد گرفت او زِ فردای حسین و حسنش داشت خبر از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر از غم حیدرِ خیبر شکنش داشت خبر از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد مجتبی روشن روان @deabel
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار محمدعلي بياباني @deabel
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟ مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم... حسن! کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟ چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟ ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» مجتبی روشن روان @deabel
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بي سر و سامان حسن بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامي دارد خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اينها غزلي هست به ديوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن معني حي علي خير العمل كيست حسن مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم دل پريشان شده از حال پريشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن (چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد) وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد شعله ي آه كشد سينه ي سوزان حسن رضا تاجیک @deabel
صبر و شکیبایی به هر دردی روا است جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق هفت آسمان را در عزای خود نشاندی داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق جاریترین نورِ الهی گشته خاموش حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق رفتی علی با فاطمه تنها نشسته بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن جاوید باد ایمانِ تو ای حضرتِ عشق نورِ مبین ات تا قیامت مشعلِ ماست دل در تبِ بارانِ تو ای حضرتِ عشق بعدِ تو زهرا را به جوی خون نشاندند شد اولین مهمانِ تو ای حضرتِ عشق از تشتِ زهر و تشتِ زر زینب گواه است خون بارد از چشمانِ تو ای حضرتِ عشق بر آستانِ مهربانِ تو دخیلم دستِ منو دامانِ تو ای حضرتِ عشق @deabel
مصیبت امام حسن مجتبی(ع) امام مجتبی نوباوهٔ دین گل بستانی از طاها و یاسین فلک زهرجفا در کام او ریخت غم و دردو محن را با هم آمیخت بنوشید نیمه شب تا جرعهٔ آب زآب آتشین دل گشته بیتاب فغان از لعل گوهربار میسفت به ناله با دل افکار میگفت ببین خواهر چه آمد برسرمن زدست نامرادی همسرمن زدست دشمن خانه چه دیدم در این ایام از او چه کشیدم ززهرکین مرا خونین جگر کرد عزیزان مرا بی بال و پر کرد دلم از جور او لبریز خون است غم و درد دلم از حدفزون است برو خواهر خبر کن نور عینم بیاید در برم ایندم حسینم حسین آمد که ای جان برادر چه آمد مر تورا این گونه بر سر بنوشیدم من ازاین کوزهٔ آب دلم گردیده است از زهر بیتاب روم من نزد باب و مادر من مکن افغان عزیزم در بر من حسینم قاسمم را یار می باش تو او را از کرم دلدار می باش به روز ظهر عاشورا حسینم کندجان را فدایت نور عینم بجای من حمایت کن تو از آن شود قربانی خلاق جانان بگوید «خوشنوا»این شعر آخر شهیدان زنده اند الله اکبر محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel