eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
986 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
۴ لزوم حفظ خانه 🔸از نظر قرآن، خانه به قدری در مقام و جایگاه بالایی قرار دارد که حفظ حریم آن بر همگان توصیه شده است. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلّموا.» (نور، ۲۷) حصردر آیه مذکور به این معناست که خداوند ورود به خانه ی را بدون اذن و سلام می کند. این حریم را مقدس می دارد و ضرورت حاکمیت یک فرهنگ صحیح و صمیمی را در برخورد با اهل خانه بیان می کند و می آموزد که اهل بیت باید در روابط با یکدیگر، علاوه بر رعایت همه ی شئون انسانی در برخوردشان، از راه که نزدیک ترین و شایع ترین ارتباط است، نیز این یگانگی را بیان کنند و سلام واژه ای است که این پیام را دارد؛ 🔹علاوه بر آن که آرزوی سلامت و امنیت از جانب سلام کننده را ابلاغ می کند. ⬅️از عدی بن ثابت روایت است: زنی انصاریه به نزد رسول الله(ص) آمد و عرض کرد: من در خانه خویش گاه گاه در شرایطی هستم که نمی خواهم کس مرا ببیند، در این حال اگر پدر، فرزند یا مردی از خویشان من وارد شوند، چه کنم؟ در جواب، آیه فوق فرو فرستاده شد. ⬅️«تستأنسوا» یعنی «تستأذنوا»؛ گفته شده است که استیناس طلب انس است و به این معنی است که در هیچ خانه ای که ملک شما نیست، وارد نشوید تا مطمئن شوید فردی در آن است و آن گاه اجازه بخواهید. ابن عباس گفت: ⬅️در آیه تقدیم و تأخر است؛ یعنی «حتی تسلموا و تستأذنوا»، یعنی «حتی تقولوا السلام علیکم، أدخل»؛ سلام مستحب است و استیذان واجب. (رک. میبدی، ۱۳۵۷: ج۶، ص۵۰۹) در آیه ۲۸ از سوره ی مبارکه ی نور نیز، ورود به هرخانه ای مشروط به اجازه یافتن از سوی صاحب خانه شده است. «فان لم تجدوا فیها احداً فلا تدخلوها حتی یؤذن لکم» (نور، ۲۸)، «اگر در خانه کسی را نیافتید، تا اجازه دریافت نکرده اید، وارد نشوید.» علاوه بر این حکم عمومی، در آیه ۵۳ از سوره احزاب نیز، ورود به پیامبر بدون اذن منع شده است: «یا ایها الذین امنوا لاتدخلوا بیوت النبی الاّ أن یؤذن لکم»، «ای ایمان آورندگان به خانه پیامبر وارد نشوید مگر آن که به شما اجازه دهد.» @a_fatemi24 @FATEMI133
📌آداب باطنیه 1- فهمیدن و پى بردن به عظمت كلام، به این معنى كه «قرآن» كلام الهى است كه از عظمت حق نزول نموده تا به مرتبه افهام رسیده براى اینكه بشر را از تیهِ ضلالت و سرگردانى به سرمنزل سعادت جاودانى هدایت كند. 2- دانستن و پى بردن به عظمت گوینده كلام، یعنى بداند كه آن خداوند بزرگ و آفریدگار و پروردگار جهانیان است كه ذات جامع جمیع كمالات و منزّه از همه عیوب و نواقص و مبرّا از احتیاج است. 3- از طهارت ظاهر به طهارت باطن التفات نمودن، به این معنى كه بداند، چنانچه ظاهر «قرآن» را بدون نمى توان مسّ نمود تا زمانى انسان از سخنان زشت و ناروا پاك نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نكوهیده پیراسته نشود، حقیقت كلام حق را در نمى یابد و لذّت شیرینى آن را درك نمى نماید. 👈در معانى آیات «قرآن» تدبّر نمودن، چنانچه در «قرآن» مى فرماید أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا پس آیا در قرآن نمى كنند بلكه بر دلهاى آنان قفل زده شده. و آقا امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: در عبادت بدون علم، و در قرائتِ بدون تدبیر و فكر خیرى نیست. 4- با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا كردن، چنانچه از حضرت صادق علیه السلام روایت مى كند 🔺كسى كه «قرآن» بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته باشد و در باطنش حزن و ترس پیدا نشود، به تحقیق به امر بزرگ خدا توهین كرده و زیان آشكارائى نموده .2 5- با حضور قلب و ترك حدیث نفس كه روح هر است ، «قرآن » خواندن. 6- در معانى آیات «قرآن» تدبّر نمودن، چنانچه در «قرآن» مى فرماید أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا 🔺 پس آیا در قرآن تدبر نمى كنند بلكه بر دلهاى آنان قفل زده شده. و آقا امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: در عبادت بدون علم، و در قرائتِ بدون تدبیر و فكر خیرى نیست.4 7- متحقق شده به حقایق «قرآن» از اعتقادات واخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحید و بیان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قیامت و بهشت و دوزخ و علّت بعثت انبیاء و صفات و رفتار آنها و تمجید از گروندگان به پیغمبران و تقبیح مخالفین آنان. 8- تخصیص: یعنى متوجه باشد كه خداوند او را مخاطب قرار داده با وى مى كند و گویا در محضر پیغمبر صلى الله علیه و آله بوده و از زبان آنحضرت كلام الهى را مى شنود. 9- تأثیر قلبى: یعنى از مواعظ «قرآن» متعظ و متذكر شود، (پند بگیرد) اوامر آن را امتثال، و از نواهى آن اجتناب كند، به ذكر نِعَم الهى كه مى رسد شكرگزار و از بلیّات و نعماتش استعاذه نماید و به حول و قوّه الهى متمسّك و از هر حول و قوّه‌اى بیزارى جوید و توفیق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى «قرآن» را از خدا طلب نماید. 10- ترقّى به درجات و مراتب كلام حق به این معنى كه: در مرتبه اول: خود را مقابل حق ببیند كه با خدا تكلم مى كند. و در مرتبه دوم: كلام حق را بشنود كه بنده‌اش را مخاطب قرار داده با او سخن مى گوید. در مرتبه سوم: خدا را به چشم دل ببیند، چنانچه از «حضرت سیّد الشهداء علیه السلام» و از «حضرت صادق علیه السلام» روایت شده است كه:خداوند بر بندگانش در كتاب خود و كلام خود تجلّى مى نماید. https://eitaa.com/fatemi222/2997