eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
986 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 همسر شهید چمران در کتاب "نیمه پنهان ماه" اشاره می‎کند: 🔶یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها می‌رفت، همراهش بودم. داخل ماشین هدیه‌ای به من داد -اولین هدیه‌اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم-. خیلی خوشحال شدم و همان‌جا باز کردم و دیدم است. یک روسری قرمز با گل‌های درشت. 🔷من جا خوردم، اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: «بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند.» 🔶از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. من می‌دانستم بچه‌ها به مصطفی حمله می‌کنند که چرا شما خانمی را که ندارد می‌آوری مؤسسه. 🔷اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می‌کرد -خودم متوجه می‌شدم- مرا به بچه‌ها نزدیک کند. می‌گفت: «ایشان خیلی خوبند. این طور که شما فکر می‌کنید نیست. به خاطر شما می‌آیند مؤسسه و می‌خواهند از شما یاد بگیرند. ان‌شاءالله خودمان یادش می‌دهیم.» 📌نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آن‌چنانی‌اند. این‌ها خیلی روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد و به آورد. 🌷 31 خرداد سالروز شهادت سردار رشید اسلام، گرامی باد. @fatemi222 @umefafgaraei
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻جزئیاتِ حجاب در قرآن🔻 خیلی عجیبه🙄 ✍ بسیاری از مسائلِ دینی، حتّی مسئله مهمّی مثل ، با اونهمه اهمّیت، جزئیاتش تو قرآن بیان نشده. 🤔 مثلاً تو قرآن نیومده که: ⁉️ نمازِ صبح چند رکعته؟ ⁉️ یا نماز ظهر چند رکعته؟ ⁉️ یا برای شکّیات نماز چکار باید کرد؟ و خیلی جزئیات دیگه... ☝️ امّا در مورد مسائلِ خانوادگی و تربیتی، مثل ، حتّی ریزترین جزئیات هم بیان شده.🙄 به آیه ۳۱ سوره‌ی نور توجّه کنید:👇 🕋۱_«قُلْ لِلْمُؤْمِنٰاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصٰارِهِنَّ» 💢 به زنانِ با ایمان بگو: از برخی نگاه‌ها چشم پوشی کنند. 👈 یعنی ، فقط برای مردها نیست.👀 زن‌ هم نباید از روی شهوت و هوس، به مردای نامحرم نگاه کنه.😳 🕋۲_ «وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» 💢 و دامن‌های خود را حفظ کنند. 👈 یعنی پاکدامن و عفیف باشند.☺️ 🕋۳_ «وَ لاٰ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّٰ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا» 💢 و زینت‌های خود را آشکار نکنند، مگر آن مقدار که به طور طبیعی ظاهر و پیداست، مثل دست و صورت. 👈 منظور اینکه جلوه گریِ زن در جامعه ممنوعه. 👩‍🎤 اینکه زن با هفت قلم آرایش💄💅، بیاد تو کوچه و خیابون صحیح نیست. 🕋۴_ «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلیٰ جُیُوبِهِن» 💢 و روسری‌های خود را بر روی سینه‌ی خود بیفکنند. 👈 یعنی یا یا فقط برای پوشوندن موِ نیست. ✔ علاوه بر سر و مو، باید گردن و سینه‌ رو هم بپوشونه، طوری که زینتهای پنهان مثل گوشواره و گردنبند و لباس و... معلوم نشه.🧕 🕋۵_ «وَ لاٰ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّٰ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ...» 💢 و زینتِ خود را آشکار نکنند، مگر برای شوهران یا مَحارِم خود. 👈 این قسمتِ آیه نشون میده که زن نباید همون جوری که تو محیطِ خونه، جلوی شوهر و بچه‌هاش میگرده، همونطوری بیاد تو جامعه. 😳 آخه بعضی‌ خانومها لباسهای خونه و بیرونشون یکیه. زیادی آزاد میگردن. 😱 بعضی‌ها که کوچه و خیابون رو با تالار عروسی اشتباه گرفتند.💃 استغفرالله... 🕋۶_ «وَ لاٰ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مٰا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِن» 💢 و هنگام راه رفتن، پای خود را به گونه‌ای به زمین نکوبند که آنچه از زیورِ مخفی دارند، آشکار شود. 👈 بنابراین پوشیدن هرگونه کفش و لباسی که موقع راه رفتن، موجب آشکار شدنِ زیور و زیبایی‌هایِ زن بشه، جایز نیست.👡👢👠 👈 مثلاً برخی کفشهای پاشنه ‌بلند 👠 که موقع راه رفتن جلب توجّه میکنه، میتونه یکی از مصادیقِ این بخش از آیه باشه. ⛔️ خلاصه اینکه، هرکاری که زینتِ زن رو آشکار کنه، یا دیگران رو از اون آگاه کنه، ممنوعه. 📣📣... حالا نکته‌ی مهم اینجاست... ⁉️ آیا بیانِ اینهمه جزئیات تو قرآن درباره ، نشانه‌ی اهمیت فوق‌العاده‌ی این مسئله نیست؟؟؟!!🤔🤔 💯 حتماً این مسئله خیلی مهم بوده که قرآن انقدر با جزئیات بیانش کرده.👌 ☝️ تازه این فقط یکی از آیاتِ مربوط به بود، که دیدیم. تو آیاتِ دیگه‌ی قرآن، جزئیات دیگه‌ای هم بیان شده.✔ ♻️التماس کمی تفکر لطفاً♻️ ، ، ، ، ، ، ، ، ، @fatemi222
⭕️برای پاره پاره کردن ایران جنگ راه انداخته اند .... غافل از اینکه ما برای حفظ جمهوری اسلامی می دهیم ... امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند.. @fatemi222
🌱خدایا بگذار دریا باشم... ساکن و ساکت، ڪه طوفان‌های سخت هم من را به هیجان نیاورد،قلبم رامثل آسمان صاف وپاک کن که لڪه ڪدورتی ازاعمال خلاف دیگران بر ساحتش ننشیند... شهید دکتر چمران ☀️در آستانه سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، نقل خاطراتی کوتاه از سیره رفتاری این رزمنده عارف، قطعا پر برکت خواهد بود. 1) با خودش عهد كرده بود تا نيروى دشمن در خاك ايران است برنگردد تهران. نه مجلس مى رفت، نه شوراى عالى دفاع. يك روز از تهران زنگ زدند. حاج احمد آقا بود. گفت «به دكتر بگو بيا تهران.» گفت: «عهد كرده با خودش، نمىآد.»گفت: «نه بياد. امام دلش براى دكتر تنگ شده.». بهش گفتم. گفت «چشم. همين فردا مىريم.» 2) گفتم «دكتر، شما هرچى دستور مىدى، هرچى سفارش مى كنى، جلوى شما مىگن چشم، بعد هم انگار نه انگار. هنوز تسويه اى ما رو ندادن. ستاد رفته زير سؤال. مى گن شما سلاح گم كرده اين...» همان قدر كه من عصبانى بودم، او آرام بود. گفت «عزيزجان، دل خور نباش. زمانه ى نابه سامانيه. مگه نمى گفتن چمران تل زعتر را لو داده؟ حالا بذار بگن حسين مقدم هم سلاح گم كرده. دل خور نشو عزيز.» 3) دكتر آرپى جى مى خواست، نمى دادند. مى گفتند دستور از بنى صدر لازم است. تلفن كرده بود به مسئول توپ خانه. آن جا هم همان آش و همان كاسه. طرف پاى تلفن نمى ديد دكتر از عصبانيت قرمز شده. فقط مى شنيد كه «برو آن جا آرپى جى بگير. ندادند به زور بگير. برو عزيز جان.» بگير 4) از اهواز راه افتاديم; دو تا لندرور. قبل از سه راهى ماشين اول را زدند. يك خمپاره هم سقف ماشين ما را سوراخ كرد و آمد تو، ولى به كسى نخورد، همه پريديم پايين، سنگر بگيريم.دكتر آخر از همه آمد. يك گُل دستش بود. مثل نوزاد گرفته بود بغلش. گفت «كنار جاده ديدمش. خوشگله؟» 5) اوايل كه آمده بود لبنان، بعضى كلمه هاى عربى را درست نمى گفت. يك بار سر كلاس كلمه اى را غلط گفته بود. همه ى بچه ها همان جور غلط مى گفتند. مى دانستند و غلط مى گفتند. امام موسى مى گفت «دكتر چمران يك عربى جديد توى اين مدرسه درست كرد 6) به پسرها مى گفت شيعيان حسين، و به ما شيعيان زهرا. كنار هم كه بوديم، مهم نبود كى پسر است كى دختر. يك دكتر مصطفى مى شناختيم كه پدر همه مان بود، و يك دشمن كه مى خواستيم پدرش را در بياوريم. 7) چپى ها مى گفتند «جاسوس آمريكاست. براى ناسا كار مى كند.» راستى ها مى گفتند «كمونيسته.» هر دو براى كشتنش جايزه گذاشته بودند. ساواك هم يك عده را فرستاده بود كند. يك كمى آن طرف تر دنيا، استادى سر كلاس مى گفت «من دانشجويى داشتم كه همين اخيراً روى فيزيك پلاسما كار مى كرد.» 8) سال دوم يك استاد داشتيم كه گير داده بود همه بايد كراوات بزنند. سر امتحان. چمران كروات نزد، استاد دو نمره ازش كم كرد. شد هجده. بالاترين نمره. 9) تصميم گرفتم بروم پيشش، توى چشم هاش نگاه كنم و بگويم «آقا اصلا جبهه مال شما. من مى خوام برگردم.» مگر مى شد؟ يك هفته فكر كردم، تمرين كردم. فايده نداشت. مثل هميشه، وقتى مى رفتم و سلام مى كردم، انگار كه بداند ماجرا چيست، مى گفت «عليك السلام» و ساكت مى ماند. ديگر نمى توانستم يك كمله حرف بزنم. لبخند مى زد و مى گفت «سيد، دو ركعت نماز بخوان درست مى شه.» 10) مى گفتند «چمران هميشه توى محاصره است.» راست مى گفتند. منتها دشمن ما را محاصره نمى كرد. دكتر نقشه اى مى ريخت. مى رفتيم وسط محاصره. محاصره را مى شكستيم و مى آمديم بيرون...😰 11) اولین هدیه ی شهید چمران به همسرش؛هدیه ای فراموش نشدنی برای یک دختر 📌من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. https://eitaa.com/fatemi48