🔰مبارزه با طاغوت
#در_رفتار_امام صادق علیه السلام
🔺در کلمه طیبه از مرحوم شیخ جعفر شوشتری نقل شده که حاکم بروجرد روزی به دیدن پدرش سید مهدی بحرالعلوم رفت.
🔻حاکم نسبت به سید مهدی مهربانی و علاقه نشان داد و آنگاه سید به پدرش گفت: باید مرا از این شهر بیرون فرستی و زیرا می ترسم هلاک شوم. پدر فرمود چرا؟
🔺 گفت: به جهت اینکه از موقعی که حاکم به من علاقه نشان داده آن #بغضی که باید نسبت به حاکم ظالم داشته باشم ندارم. دیگر در اینجا نباید ماند و هجرت کرد.
👌بشار یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) نزد امام آمدند. امام داشتند خرما می خوردند و به من هم #تعارف کرد. گفتم آقا صحنه ای دیدم که بغض گلویم را گرفته نمی توانم خرما بخورم. امام پرسید چرا؟ گفتم آقا در مسیری که می آمدم یکی از پیرزن های #علویه پاهایش سر خورد و با پهلو به زمین افتاد. تا به زمین خورد شروع به لعنت کردن قاتلین حضرت زهرا (سلام الله علیه) کرد و حکومت آمدند و او را گرفتند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: برویم مسجد برایش دعا کنم.
🔺 رفتند و امام برای او دعا کرد و سپس فرمود برویم که او آزاد شد. بعد پیرزنی را در بازار دیدند امام فرمودند: چه شد که یاد مادر ما افتادی؟ پیرزن گفت: آقا وقتی به زمین خوردم پهلوم خیلی درد گرفت یاد پهلوی شکسته مادر شما افتادم.
🔻یاران اباعبدالله ظلم ستیز و اهل عدالت بود و خود امام حسین (علیه السلام) اوج عدالت بودند و همان برخوردی که با پسرش علی اکبر داشت با غلامش جون انجام داد. موقعی که جون زمین خورد تصور نمی کرد آقا ابا عبدالله بالا سرش بیاید…
#روضه
#منبرک_فاطمی
@fatemi5