eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
986 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️قلب هستی عزادار حسین علیه السلام: 👈در روایات متعددی هست که عرش هستی که همۀ هستی قائم به اوست، قلب مقدس و نورانی نبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که محور همۀ عوالم است. 🌹«وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ». 🌹آن هایی که تحمل ولایت حضرت را دارند، چهار ملک و انسان هستند. 👌داستانی از عالمانی که به کمال رسیدند: 🔺از مرحوم علامه طباطبایی نقل شده که فرمودند بین علمای شیعه، سه نفر به رسیدند که عبارتند از: 1-سیدبن طاووس، 2-مرحوم بحرالعلوم 3-و ابن فهد حلی. 👌مرحرم بحرالعلوم شخصیت فوق العاده ای بود. این عالم جلیل القدر تشرّفات فراوانی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) داشته. 👈نقل شده مرحوم عراقی در دارالسلامشان نقل کردند که بحرالعلوم کنار حضرت نشسته بود. 👈مرحوم زین العابدین از مرحوم بحرالعلوم سؤال کرد: 👈 آقا! می شود خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) برسید؟ شما خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) شرفیاب شدید؟ 👈ایشان فرمود: اگر من چنین ادعایی کردم، تو مرا تکذیب کن. 👈بعد رو به این شاگرد خصوصی اش کرد و فرمود: چطور بگویم نمی شود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را ببینید، در حالی که حضرت مرا در گرفته. ماجرای ایشان معروف است. 👌 می گوید می آمدم نجف، گذرم به مسجد افتاد. حضرت را زیارت کردم. مرا صدا کردند و فرمودند: سید مهدی! بیا جلو. من ترسیدم. حضرت فرمودند: بیا. رفتم و مرا در آغوش گرفتند. اشعار بسیار خوبی هم در مراثی اهل بیت دارند. مضمون اشعار محتشم را به زبان عربی سرودند. بیت آخر بحرالعلوم نیز مضمون شعر محتشم را دارد. 👈ماجرای عاشورا، ملکوت عالم را پر کرده و این مصیبتی بزرگ است. 👈 وجود مقدس امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ». هفت اقلیم را بدهند و بگویند یک پوست جو از دهان یک مورچه به ناحق بگیر، نمی گیرم. ◾️گریه معصومین برای حسین علیهم السلام: 👈ابن عباس نقل می کند حضرت در ماجرای گذرشان به کربلا افتاد. در این سرزمین خوابشان برد. وقتی بیدار شدند، به شدت گریه کردند. گفتند: چه خبر است؟ 👈حضرت فرمود: خواب دیدم اینجا دریای خون است و حسین(علیه السلام) من در این خون دست و پا می زند. 👈به امام سجاد(علیه السلام) عرض کردند: آقا! شما چقدر می کنید؟ حضرت 35 سال بعد از عاشورا زنده بودند. 👈 در این سال ها همواره گریه می کردند. آب می دیدند، کودک می دیدند، بزرگ می دیدند، پیر می دیدند، گریه می کردند. به حضرت عرض کردند: 👈 آقا! چقدر گریه می کنی؟ یک حادثه ای اتفاق افتاده و دیگر تمام شده است. حضرت یعقوب(علیه السلام) پیغمبر خدا بود، پیغمبر خدا کارهایش معصوم است. کاری که حتی ترک اولی باشد، از انبیا سر نمی زند. از چهارده معصوم که هیچ. از انبیاء هم مشکل سر نمی زند، حتی ترک اولی. 👈فرمودند: چه می گویی؟ یک فرزندش از جلوی چشمش پنهان شد، سال ها گریه کرد تا آنکه چشم هایش سفید شد. البته دیگران را نمی فهمیدند و مرتب یعقوب را سرزنش می کردند؛ 👈 «تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکینَ». 👈یعقوب هم دست برنمی داشت. آن ها او را مسخره و سرزنش می کردند، ولی یعقوب دست برنمی داشت. می فرمود: «قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنی إِلَى اللَّه». 👈با خدا در میان می گذارم. شما چه می فهمید من برای چه گریه می کنم؟ شما خیال می کنید 👈من برای یک کودک گریه می کنم؟ این طور نیست. مسئله، مسئله محبت ولیِّ خداست. مسئله، مسئله بلای ولی خداست، نه مسئله یک کودک. نمی شود بگوییم خدا با انسان چه می کند. چه بر سر انسان می آورد. اگر کسی به محبت خدا رسید، معلوم می شود این محبت با انسان چه می کند.
👈در روایات متعددی هست که عرش هستی که همۀ هستی قائم به اوست، قلب مقدس و نورانی نبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که محور همۀ عوالم است. 🌹«وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ». 🌹آن هایی که تحمل ولایت حضرت را دارند، چهار ملک و انسان هستند. 👌داستانی از عالمانی که به کمال رسیدند: 🔺از مرحوم علامه طباطبایی نقل شده که فرمودند بین علمای شیعه، سه نفر به رسیدند که عبارتند از: 1-سیدبن طاووس، 2-مرحوم بحرالعلوم 3-و ابن فهد حلی. 👌مرحرم بحرالعلوم شخصیت فوق العاده ای بود. این عالم جلیل القدر تشرّفات فراوانی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) داشته. 👈نقل شده مرحوم عراقی در دارالسلامشان نقل کردند که بحرالعلوم کنار حضرت نشسته بود. 👈مرحوم زین العابدین از مرحوم بحرالعلوم سؤال کرد: 👈 آقا! می شود خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) برسید؟ شما خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) شرفیاب شدید؟ 👈ایشان فرمود: اگر من چنین ادعایی کردم، تو مرا تکذیب کن. 👈بعد رو به این شاگرد خصوصی اش کرد و فرمود: چطور بگویم نمی شود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را ببینید، در حالی که حضرت مرا در گرفته. ماجرای ایشان معروف است. 👌 می گوید می آمدم نجف، گذرم به مسجد افتاد. حضرت را زیارت کردم. مرا صدا کردند و فرمودند: سید مهدی! بیا جلو. من ترسیدم. حضرت فرمودند: بیا. رفتم و مرا در آغوش گرفتند. اشعار بسیار خوبی هم در مراثی اهل بیت دارند. مضمون اشعار محتشم را به زبان عربی سرودند. بیت آخر بحرالعلوم نیز مضمون شعر محتشم را دارد. 👈ماجرای عاشورا، ملکوت عالم را پر کرده و این مصیبتی بزرگ است. 👈 وجود مقدس امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ». هفت اقلیم را بدهند و بگویند یک پوست جو از دهان یک مورچه به ناحق بگیر، نمی گیرم. ◾️گریه معصومین برای حسین علیهم السلام: 👈ابن عباس نقل می کند حضرت در ماجرای گذرشان به کربلا افتاد. در این سرزمین خوابشان برد. وقتی بیدار شدند، به شدت گریه کردند. گفتند: چه خبر است؟ 👈حضرت فرمود: خواب دیدم اینجا دریای خون است و حسین(علیه السلام) من در این خون دست و پا می زند. 👈به امام سجاد(علیه السلام) عرض کردند: آقا! شما چقدر می کنید؟ حضرت 35 سال بعد از عاشورا زنده بودند. 👈 در این سال ها همواره گریه می کردند. آب می دیدند، کودک می دیدند، بزرگ می دیدند، پیر می دیدند، گریه می کردند. به حضرت عرض کردند: 👈 آقا! چقدر گریه می کنی؟ یک حادثه ای اتفاق افتاده و دیگر تمام شده است. حضرت یعقوب(علیه السلام) پیغمبر خدا بود، پیغمبر خدا کارهایش معصوم است. کاری که حتی ترک اولی باشد، از انبیا سر نمی زند. از چهارده معصوم که هیچ. از انبیاء هم مشکل سر نمی زند، حتی ترک اولی. 👈فرمودند: چه می گویی؟ یک فرزندش از جلوی چشمش پنهان شد، سال ها گریه کرد تا آنکه چشم هایش سفید شد. البته دیگران را نمی فهمیدند و مرتب یعقوب را سرزنش می کردند؛ 👈 «تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکینَ». 👈یعقوب هم دست برنمی داشت. آن ها او را مسخره و سرزنش می کردند، ولی یعقوب دست برنمی داشت. می فرمود: «قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنی إِلَى اللَّه». 👈با خدا در میان می گذارم. شما چه می فهمید من برای چه گریه می کنم؟ شما خیال می کنید 👈من برای یک کودک گریه می کنم؟ این طور نیست. مسئله، مسئله محبت ولیِّ خداست. مسئله، مسئله بلای ولی خداست، نه مسئله یک کودک. نمی شود بگوییم خدا با انسان چه می کند. چه بر سر انسان می آورد. اگر کسی به محبت خدا رسید، معلوم می شود این محبت با انسان چه می کند. @fatemi222