eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
987 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب نهضت حسینی در قرآن.pdf
2.63M
/۲ ▫️متن کامل کتاب نهضت حسینی در پرتو قرآن(روضه‌های عاشورایی) @fatemi222
از سرِ دار به دلدار نگاهی دارد آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم به ره مکه هر از گاه نگاهی دارد مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است روی بام است ولی میل به چاهی دارد با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت: سخن آخر من، سوی تو راهی دارد؟ همه حرف من این است میا کوفه حسین کوفه بهر تو خیالات تباهی دارد همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟ تو به همراه خودت اهل و عیالی داری کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد قصد دارند عزیـزان تو را خوار کنند پس نیا، که حرمت عزت و جاهی دارد بیشتر از همه دلواپس زینب هستم بین این قوم مپندار پناهی دارد الغرض اینکه بساط همه جور است نیا سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا (مصطفی هاشمی نسب سایر اشعار https://eitaa.com/fatemi222/4021 https://eitaa.com/fatemi222/4019 https://eitaa.com/fatemi222/4020
🏴 ویژه‌نامه منتشر شد 📥◾️سخنرانی مکتوب 📥◾️کلیپ و نماهنگ 📥◾️عکس و پوستر 📤◾️مقالات 📤◾️اشعار و پیامک 📥◾️مداحی و سخنرانی 📥◾️استوری‌های ویژه 📥◾️پرسش و پاسخ 📥◾️نرم افزار 🌐 مشاهده ویژه‌نامه در لینک زیر: https://www.balagh.ir/content/16023
متن با ترجمه زیارت ناحیه مقدسه.pdf
439.6K
📕 مقتل از زبان منتقم متن همراه با ترجمه " زیارت ناحیه مقدسه " ، دو رنگ و با خط درشت @fatemi222
1_1655223857.pptx
216K
انواع روش های تبلیغی در محرم @fatemi222
باسمه تعالی ⬅️روضه حضرت رقیه ▪️اى عمه بیا تا که غریبانه بگرییم https://eitaa.com/fatemi222/1300 ▪️بنال ای دل نوا دارد رقیه👇 https://eitaa.com/fatemi222/1266 ▪️در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت👇 ▪️اگر دست پدر بودی به دستم https://eitaa.com/fatemi222/1579
سلام 🌹موضوع 1-اهمیت دشمن شناسی 2-انواع دشمنان در قرآن 3-علل و هدف دشمنی 4-روش ها و برنامه های و دام دشمن 5-وظیه ما در قبال دشمن؟ https://eitaa.com/fatemi5/1563
اى عمه بیا تا که غریبانه بگرییم دور از وطن و خانه، به ویرانه بگرییم پژمرده گل روى تو از تابش خورشید در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم لبریز شد اى عمه دگر کاسه صبرم بر حال تو و این دل ویرانه بگرییم نومید ز دیدار پدر گشته دل من بنشین به کنارم، پریشانه بگرییم گردیم چون پروانه به گرد سر معشوق چون شمع در این گوشه کاشانه بگرییم این عقده مرا مى کشد اى عمه که باید پیش نظر مردم بیگانه بگرییم @fatemi222
🔸السلام علیک یا اباعبدالله🔸 "شب چهارم شهادت (طفلان حضرت زینب) جان به کف مست طواف قبله ی مادر شدند نعره ی یاهو به لب آیینه ی حیدر شدند بوی عطر فاطمه در خیمه ها پیچیده شد در تجلی آیه آیه یاس پیغمبر شدند از لب دریای وحدت آب حق نوشیده اند غرق ذات بی مثال حضرت داور شدند لا فتی الا علی بر لب شعار شیرهاست تیغ کج در کف شبیه ساقی کوثر شدند میمنه تا میسره از تیغ آن ها خونی است یک تنه خون خدا را یاور و لشگر شدند سنگ باران رسم کوفی های بی غیرت شده از هجوم‌سنگ و تیر و نیزه ها پر پر شدند تن میان خاک و خون و سر به روی نیزه ها پای دلبر جای دل سر داده و بی سر شدند پیکر شیران زمین افتاد و مادر غرق آه کرکسان آماده ی غارت گری در قتلگاه اربن اربا ، تشنه لب ، از خون دل صورت خضاب سایبان پیکر آن ها نشد جز آفتاب شاخه های یاس و نعل اسب کوفی ها کجا؟ یاس های زینب و مهمان شدن بر نیزه ها پیکر آن ها به روی یک عبا آمد حرم سر جدا و پیکر آن ها جدا آمد حرم تا برادر را خجل دید و شکسته درحرم از درون خیمه بیرون سر نیاورد از کرم معنی تام خودش را عشق اینجا دید و بس کی بفهمد عشق زینب را دل هر خار و خس @fatemi222
✋فرستادن فرزندان به میدان: 🔹هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) خواست اسماعیل را برای قربانی به همراه خود ببرد،به مادر او هاجر ، فرمود: فرزندت را زینت کن که او را به میهمانی دوست برم. 🔹پس از آنکه او را برد و با خطاب «وفدیناه بذبح عظیم» او را به ذبحی بزرگ باز خریدیم، او را از ذبح شدن نگهداری نمود، اسماعیل را به نزد مادرش بر گردانید هنگامی که هاجر چشمش به گلوی فرزند که از اثر کارد قرمز شده بود افتاد، بی اختیار غش کردو بر زمین افتاد. 🔹و بنا بر روایتی ، بیش از سه روز زنده نماند با اینکه اسماعیل هنوز سالم وزنده بود. 🔹ببین تفاوت از کجا تا به کجاست . حضرت زینب علیها سلام لباس نو بر تن عون و محمد کرد به چشمانشان سرمه کشید اومد خدمت داداش الا ای آسمان عشق بنگر اختر خود را بلا گردان اصغر کن دو طفل خواهر خود را بیا و بر مگردان این کفن پو شان زینب را که نزد فاطمه بالا بگیرد او سر خود را هر طوری بود ابی عبد الله (علیه السلام) را راضی کرد . رفتند میدان جنگ نمایانی کردند تا اینکه به شهادت رسیدند . اما نکته جانسوز این ماجرا اینه وقتی ابی عبد الله (علیه السلام) بدنهای نازنین بچه هارا به سمت خیمه ها آورد هر چه نگاه کرد دید زینب برا استقبال نیامد . آخه این زینب همون زینبیه که تا علی اکبر روی زمین افتاد سراسیمه از خیمه‏ها خارج شد فریاد مى‏کشید: «واحَبِیباه، یَابْنَ أُخَیَّاه‏ ای پسر برادرم وَ جَاءَتْ فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ با عجله آمد و خود را روى پیکر على اکبر انداخت. اما اونجا هر چه حسین انتظار کشید دید زینب حتی از خیمه بیرون هم نیومد نکنه یه وقت داداشش شر منده بشه. هر دل که به عشق، مبتلایش کردند آئینه ی رحمت خدایش کردند آن را که سعادت و شرف بخشیدند با عشق حسین آشنایش کردند @fatemi222
منبرک فاطمی
🔰 #فیش_روضه شب پنجم محرم🔰
شب پنجم محرم👆 روح والای عبادت به ظهور آمده بود یا که عبدالله در جبهه نور آمده بود کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر یازده لیله قدرش به حضور آمده بود یازده عید به ابروی هلالیش هلال تا به قربانگه جانان به سرور آمده بود یازده برگ، گل یاس حسن بیش نداشت که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود یوسف دیگری از آل علی کز رخ او چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود باغبان در ورق چهره گرمازده اش گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود صورتش صفحه برجسته قرآن کریم صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود بی کلاه و کمر از خیمه به صحرا رو کرد بس که از تاب تجلی به سرور آمده بود قتلگه طور و حسین بن علی همچو کلیم به تماشای کلیم الله و طور آمده بود لَن تَرانی نشنید از اَرِنی گفتن خویش پاسخش چون ز خداوند غفور آمده بود به طواف حرم عشق ز آغوش حرم دل ز جان شسته به شیدایی و شور آمده بود طفل نوخاسته و خاسته از جان و جهان آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود عجب از این همه مستی چو برادر را دید که چه ها بر سرش از سم ستور آمده بود قتلگه طور و حسین بن علی هم چو کلیم به تماشای کلیم الله و طور آمده بود این یک آیینه حُسن آن دگر آیینه لطف زین دو آیینه روان چشمه نور آمده بود سر این آینه، آن آینه بر سینه گرفت زآن سر و سینه محبت به ظهور آمده بود بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق دریغ نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود @fatemi222
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋ ✍ ایام عزا و سوگواری حضرت سید الشهدا علیه السلام و هفته امر به معروف و نهی از منکر 👌در روایت است که امام حسین علیه السلام فرمودند: اَيُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ. اى مردم در خوبى‏ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نمایید. (بحارالأنوار، ج 75، ص 121) 🔹يكي از فرصت هايي كه براي مومنين قرار داده شده وقف است و باتوجه به سوالاتی که در ایام عزای سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام داریم نکاتی عرض می شود: 1⃣👈وقف‎ آن ‎است كه انسان مالي را بصورت مخصوص به موارد و مصارف معيني مثل مسجد، مدرسه،‏ حرمهاي معصومين ‎عليهم‎السلام،  مجالس عزاي سيد الشهداء عليه السلام يا فقرا....اختصاص دهد، البته وقف اختصاص به موارد فردي ندارد بلكه افرادي بايكديگر هم مي توانند چيزي را وقف كنند و همه از اين ثواب بهره ببرند . 2⃣👈اگر ‎‌كسي ‎‌چيزي ‎‌را ‎‌وقف ‎‌كند ‎از‌ ملك ‎او ‎خارج ‎مي‎شود و خود او و دیگران نمی توانند آن را ببخشند یا بفروشند یا حتی جهت و ‎مصرف ‎وقف ‎را‎تغییر ‎دهند ‎البته ‎در ‎مواردی نادر‌ مثل خرابی وقف با شرایط خاصی که دارد تغيير و فروش وقف جايز است كه براي اگاهي از شرايط  و احكامش با كارشناس مسائل ديني مشورت شود. 3⃣👈بيرون‌بردن اموالي كه مخصوص مسجد يا حسينيه يا مكان ديگري است حتي‎براي‎مدت كوتاه حرام است. خداوند‌ متعال ‌به همه ما توفيق كارهاي خير را عنايت فرمايد به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.  (تحریر الوسیله امام ،‎ج ،2 م 3 و 4 ،ص‎60 – استفتائات  مقام معظم رهبری س 1995و1998ص489 هدایه العباد  آیت الله صافی ج2 ص‎180هدایه العباد‎آیت‎الله‎گلپایکانی  ج2 ص140و آیت الله اراکی توضیح المسائل مراجع ج2 ذیل مساله 2677( @fatemi222
﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 شرایط _به معروف و چیز شرط👌 است در واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر 1⃣👈آن که کسی که می‌خواهد امر☝️و نهی ⛔️ کند، بداند که آنچه شخص مکلف بجا نمی‌آورد 👌است بجا آورد و آنچه بجا می‌آورد باید ترک کند. و بر کسی که معروف و منکر را نمی‌داند واجب نیست. 2⃣👈 آن که بدهد و او تأثیر می‌کند، پس اگر بداند اثر نمی‌کند واجب نیست. 3⃣👈 آن که بداند شخص معصیت کار بنا دارد که خود را کند، پس اگر یا کند یا صحیح بدهد که تکرار نمی‌کند واجب نیست. 4⃣👈آن که در امر و نهی نباشد، پس اگر بداند یا گمان کند که اگر یا کند یا و یا 💰 قابل توجه به او می‌رسد نیست، بلکه اگر احتمال صحیح بدهد که از آن ترس ضررهای مذکور را پیدا کند واجب نیست بلکه اگر بترسد که متوجّه متعلقان او می‌شود واجب نیست، بلکه با احتمال وقوع ضرر جانی یا عِرضی و آبرویی یا مالی موجب حَرَج بر بعضی مؤمنین، واجب نمی‌شود بلکه در بسیاری از موارد حرام است. 📗 ۱. ملحقات رساله امام خمینی با حاشیه آیات عظام: (فاضل) لنکرانی و (نوری) همدانی بخش امر به معروف ۲. سایت هدانا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @fatemi222
سلام.pdf
524.6K
احکام مرتبط با صرفه جویی و... @fatemi222
شاید قاسم شب عاشورا با برادر اینگونه گفته باشد: عبدالله بیا صحنه ای را یادآوری کنم، اون لحظه ای که طشت جلوی بابام بود، خون از دهان مبارک، اشک از چشمان بابام می ریخت، من کنار بابام بودم، سراسیمه عموم ابی عبدالله کنار بابام نشست، بابام تا چشمش به عمو افتاد، هر دو تا با هم گریه کردند، جمله ی بابام را یادم نمی ره، عمو گریه کرد، فرمود: غارت زده به اونی نمی گند که مالش را بردند، غارت زده به اونی می گند که برادری به خوبی تو را از دست می ده، بعد بابام گفت: حسین جان ! این طور گریه نکن، من غریب نیستم، الان تو و برادرم و خواهرم کنارم هستید، غریب تویی، تویی که بین دو نهر آب ناله می زنی، کسی به فریادت نمی رسه، عموم گریه کرد، بعد چشمای بی رمقش را بابام گردوند، تا رسید به من، دست من را گذاشت تو دست عمو حسین (علیه السّلام)، فرمود: این دو تا بچه تحویل خودت، سفارش ما را بابامون به عمو کرد … . اما من موندم فردا عموم می خواد سفارش زن و بچه اش رو به کی کنه؟
بیاد آن لحظه ای که قاسم از روی اسب افتاد ، صدا زد : یا عمّاه ادرکنی 1 ،عزیز فاطمه با عجله به سوی قاسم حرکت کرد ببیند دشمن دورش را محاصره کرده ، می خواهند سرش را از بدن جدا کنند . اما وقتی دیدند ابا عبدالله آمد همه فرار کردند، بدن قاسم زیر سم اسبها قرار گرفت همین که غبارها نشست . دیدند ابی عبدالله سر قاسم را به دامن گرفته ، دیگر لحظات آخر قاسم است از شدت درد پاهایش را به زمین می کوبد ، در همین حال فریادی کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد . بدن غرق به خون قاسم را بغل کرد به خیمه آورد کنار بدن جوانش علی اکبر گذاشت ، همه صدا بزنید حسین . @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ منم قاسم حسن را نور عینم برادر زاده مولا حسینم منم قاسم ز آل مصطفایم فروغ دیدگان مجتبایم اگر چه خسته جان و تشنه کامم کجا من دست بردار از امامم عمو بده دیگر اذن جهادم که افتاد است شوری در نهادم نمی خواهم دگر این زندگانی به امید شهادت سخت شادم همی خواهم چو اکبر کشته گردم چه می شد می رسیدم بر مرادم