eitaa logo
تکلیف بزرگ
559 دنبال‌کننده
602 عکس
612 ویدیو
176 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
✅داستان ملاقات امام زمان (عج) با آیت الله محمّد تقی بافقی ⏪داستان ملاقات امام زمان (عج) با مرد مسافر امام زمان(عج) گرچه از چشمان ما غایب هستد، اما حضور دارند و از احوال ما آگاهند، و هر کسی قادر به دیدار ایشان نخواهد بود، مگر آنکه رضایت حضرت را جلب نماید؛ در ادامه داستانی از دیدار امام زمان(عج) با مرد مسافر را بخوانید. 🔻مرحوم حجّة الاسلام ملاَّ اسد الله بافقی به نقل از برادرش مرحوم آیت الله محمّد تقی بافقی می‌گوید: «قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدّس برای زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) بروم. فصل بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوه‌ها ودرّه‌های عظیمی سر راهم بود وبرف هم بسیار باریده بود. یک روز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود وسراسر دشت را برف پوشانده بود، به خانه‌ای رسیدم؛ که نزدیک گردنه‌ای بود، با خودم گفتم: «امشب در میان این خانه می‌مانم، صبح به راه ادامه می‌دهم». 🔺پس وارد قهوه خانه شدم، دیدم جمعی از ایزدی در میان قهوه خانه نشسته ومشغول لهو ولعب و هستند، با خودم گفتم: «خدایا چه بکنم؟! این‌ها را که نمی‌شود نهی از کرد، من هم که نمی‌توانم با آن‌ها مجالست نمایم، هوای بیرون هم که فوق العاده سرد است». 🔺همینطور که بیرون قهوه خانه بودم وفکر می‌کردم و کم کم هوا تاریک می‌شد، شنیدم که می‌گفت: «محمّد تقی! بیا اینجا». بطرف آن صدا رفتم، دیدم شخصی باعظمت زیر درخت وخرّمی نشسته ومرا بطرف خود می‌طلبد. نزدیک او رفتم واو سلام کرد وفرمود: «محمّد تقی آنجا جای تو نیست». 🔺من زیر آن رفتم، دیدم، در حریم این درخت، هوا است وکاملاً می‌توان با استراحت در آنجا ماند وحتّی زمین زیر درخت، خشک وبدون رطوبت است، ولی بقیّه صحرا پُر از برف است وسرمای کُشنده‌ای دارد. به هر حال شب را خدمت حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) که با قرائنی متوجّه شدم او حضرت بقیّة الله (ع) است بیتوته کردم وآنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدّس استفاده کردم. 🔺صبح که طالع شد ونماز را با آن حضرت خواندم، آقا فرمودند: «هوا روشن شد، برویم». من گفتم: «اجازه بفرمائید من در خدمتتان همیشه باشم وبا شما بیایم». حضرت فرمود: «تو نمی‌توانی با من بیائی». گفتم: «پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟» 🔻حضرت فرمود: «در این سفر دوبار تو را خواهم دید ومن نزد تو می‌آیم. بار اوّل قم خواهد بود ومرتبه دوّم نزدیک سبزوار تو را ملاقات می‌کنم». ناگهان آن حضرت از نظرم غائب شد. من به شوق دیدار آن حضرت، تا قم سر از پا نشناختم وبه راه ادامه دادم، تا آنکه پس از چند روز وارد قم شدم وسه روز برای زیارت حضرت معصومه (س) ووعده تشرّف به محضر آن حضرت در قم ماندم، ولی خدمت آن حضرت نرسیدم. 🔺از قم حرکت کردم وفوق العاده از این بی توفیقی وکم سعادتی متأثّر بودم، تا آنکه پس از یک ماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم. همین که شهر سبزوار از دور معلوم شد با خودم گفتم: «چرا خُلف وعده شد؟! من که در قم آن حضرت را ندیدم، این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم». 🔺در همین فکر‌ها بودم، که صدای پای اسبی شنیدم، برگشتم دیدم حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) سوار بر اسبی هستند وبطرف من تشریف می‌آورند وبه مجرّد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند وبه من سلام کردند ومن به ایشان عرض ارادت وادب نمودم. گفتم: «آقا جان! وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم، ولی موفّق نشدم؟!» حضرت فرمود: «محمّد تقی! ما در فلان ساعت وفلان شب نزد تو آمدیم، تو از حرم عمّه ام حضرت معصومه (س) بیرون آمده بودی، زنی از اهل تهران از تو مسأله‌ای می‌پرسید، تو سرت را پائین انداخته بودی وجواب او را می‌دادی، من در کنارت ایستاده بودم وتو به من توجّه نکردی، من رفتم» . ✅منبع : گنجینه دانشمندان @fatemi5
-شهدا ➖اگر می‌خواهیم شهداء از ما راضی باشند اون عبادت و عبودیت را در جامعه زنده کنید، احیاء کنید. 🔻 ما امام راحلی داشتیم، امامی که توانست این انقلاب و این نهضت را رهبری کنه. فرزند امام، شهید آیت‌الله حاج آقا مصطفی می‌فرمودند: 🔺 ما تو خانه امام بودیم. هنوز ازدواج نکرده بودیم. گاهی بعد از نماز ، نماز صبح را که می خوندیم می‌دیدیم صدای گریه بلند بلندِ پدرمون از اون اتاق میاد. از مادر سوال می‌کردیم مادر چی شده؟ صبح زود، بعد از نماز صبح، چرا پدر گریه می‌کنند؟ می‌فرمودند حتماً نماز شبشون قضا شده. شب‌هایی که نماز شبش قضا بشه صبح با صدای بلند گریه می‌کنه. 🔻کسانی در میدان‌های نبرد حضور داشتند که عبادتشون، نافله‌شون، نمازشون، اول وقتشون، تلاوت قرآنشون، اُنسشون با قرآن، اُنسشون با معارف دین در اوج بود. این بود که تونستند در برابر دشمن بایستند. 🔺اگه می‌خواهیم ما پیش شهداء شرمنده نباشیم همون فضای معنویت رو بپذیریم. اعتراف کنیم.امروزه باید حرف «عذرخواهی از شهیدان» باشه.گفتم آمدیم از شهداء عذرخواهی کنیم. شهداء! عذر می‌خواهیم از شما. عذر تقصیر به پیشگاه شهیدان. 🔻امروز جامعه‌ی ما اون فضای معنوی که شما در اون فضای معنوی به شهادت رسیدید و نثار و ایثارِ جان داشتید، اون فضای معنوی امروز کمرنگ شده، امروز حاکم نیست. ☑️تعارف نداریم. عرض کردم آمدیم چیزی بگیم که شهدا از ما راضی باشند. یادتونه؟ فیلمش را دیدید یه نوجوان شاید 14 سالشه، یه آزاده‌ای که اسیر و دربند زندان‌های صدام بود. دیدید یه خبرنگار اومد باهاش مصاحبه کنه چی گفت به اون خبرنگار خارجی؟ یه نوجوان 13 ساله 14 ساله 15 ساله اسیر و دربند دشمن گفت: من با تو مصاحبه نمی‌کنم. تو نداری. یادتونه این شعر را خواند: ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است/ ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است ➕این‌جوری رفتند میدان. این‌جوری شهید شدند. این‌جوری اسیر شدند. غم و غصه‌شون دین بود، حجاب بود. ❇️خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت (رضوان‌الله علیه) رو. ایشون یه همسایه‌ای داشتند و من مصاحبه این همسایه را می‌خواندم. همسایه آیت‌الله بهجت گفتند: ما چهل سال همسایه این مرد بزرگ، این مرجع تقلید بودیم. روزی که از دنیا رفت ایشون آمدند تشییع جنازه‌ی خانم من. گفتم آقا حال شما اجازه نمی‌دهد، شما پیرمردی 80 - 90 ساله، برگردید. فرمودند: من باید بیام. تا حرم حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) اومدند. گفتم آقا حالا برگردید. فرمودند: نه من باید تا این زن بیام. گفتم آقا چه اصراری دارید شما؟ ما راضی نیستیم، شما دعا کنید. فرمودند: نه این زن جز و بهشتی است. گفتم آقا شما از کجا می‌دانید این قدر می گویید این زن جز شهداست و بهشتیه؟ فرمودند: ما 40 سال همسایه دیوار به دیوار خانه‌ی شما بودیم. من تو این 40 سال یک بار این زن را نشنیدم. با یک دیواری که بین خانه‌ی ما و شما فاصله بود. اون پیام‌های دینی بود. اون اوج بود که رزمندگان ما را این‌جوری در برابر دشمن قرار داد. پس حرف اول اون فضای معنویت را باید توی جامعه حاکم کنیم. 2️⃣ویژگی دوم شهداء ویژگی دومِ میدان‌های نبرد که از اونها چهره‌های ساخت این بود که اون‌ها در اوج از بودند.باید از خانواده های شهدا پرسید و اونها باید حرف بزنند. ◀️ اونها باید سخن بگویند. اونها باید بگن را چه جوری تربیت کردند؟ اونها باید به ما بگویند چه پاکی این مادرها به فرزندانشان دادند؟ ⬅️ چه لقمه حلالی پدرها به این فرزندان دادند که دادند برای میدان؟ دادند برای شهادت. اینها برای ما پیام است. ➕کسی آمد محضر امام صادق(ع). حضرت در بستر بودند. نگاه کرد به امام دید ای وای فقط یک مشت و استخوان از امام صادق(ع) باقی مانده. گریه کرد. آقا فرمودند: چرا می‌کنید؟ گفت آقا چرا گریه نکنم؟ امامِ خود را دارم در این حالت می‌بینم. حضرت فرمودند گریه نکن. مگر نمی‌دانی جدم رسول الله فرمود: «المؤمن إن مَلِکَ ما بینَ المشرقِ و المغربِ کان خیراً له و ان قُرِضَ بالمَقاریض کان خیراً له» ➖مؤمن را اگر با قیچی قطعه قطعه‌اش کنند در راه انجام ، است به رضای خدا، خیرشه. اگر مالک شرق و غرب عالم هم باشه باز راضی است به رضای خدا و خیرشه. ⬅️گریه نداره، نگرانی نداره. این مکتبه. در اوج و گرفتاری، ولی اوج رضایتمندی. اوج رضایتمندی بود. حرف اول و آخرش رضایتمندی بود. «رِضا الله رضانا اهل البیت نَصبِرُ علی بلا» خب این حرف دیروز چه ربطی به امروز ما دارد؟ من از شما سوال می‌کنم. ⬅️ الحق امروز تو جامعه‌ی ما اون رضایتمندی که در میان رزمندگان سال‌های نبرد بود وجود دارد؟
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋ آموزش حیا و تربیت کودک 🔸اگرچه غریزه جنسی در کودک، است اما حریم باز و اتاق خواب بدون قانون والدین، زمینه بیداری زودهنگام این قوه حیوانی را در کودک نابالغ و نوجوان در آستانه بلوغ فراهم می‌سازد. 🔸خداوند در آیه 58 سوره نور، به‌منظور پیشگیری از زودرس و بروز انحرافات جنسی بر آموزش حریم‌نگهداری و تقویت حس حیامندی در کودک تأکید دارد. 🔸ای کسانی که ایمان آورده‌اید، باید کسانی که برده ملکی شمایند و کسانی از شما که به حد بلوغ نرسیده‌اند (هنگام ورود به مسکن شخصی شما) سه بار (در سه وقت) اجازه بگیرند (وسرزده وارد نشوند)، قبل از نماز و هنگام ظهر که لباس‌های خود را وامی‌نهید و پس از نماز عشا که (این اوقات) سه وقت خلوت شماست، گذشته از این (سه وقت) بر شما و بر آن‌ها گناهی نیست (که بدون اجازه وارد شوند، زیرا) آن‌ها پیوسته (بر حسب ضرورت معاشرت) به دور شما می‌چرخند (یا شما با یکدیگر کار و رفت و آمد دارید و طلبیدن اذن مشکل است). این گونه خداوند آیات (احکام) را برای شما بیان می‌کند و خداوند دانا و مصلحت‌دان است. ✋ آشناسازی کودک و نوجوان با دین‌داری 🔸قرآن در یک خطاب کلی به اهل می‌فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم/6) [ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ‌ها هستند نگه دارید]. 🔸تقوی از مصدر وقایه به معنای خویشتن‌داری و خودنگهداری است. عرب به سپر می‌گوید: وقایه. ترجمانی چون ، برحذرداشتن، خداترسی و...همه از لوازم و فروعات مفهوم تقوا هستند نه اصل مفهوم. 🔸بر مبنای این آیه، پدر ومادر مومن نمی‌تواند و نباید نسبت به معارف دین به فرزندان، کوتاهی بورزند. 🔸پیامبران و اولیای الهی در منش‌ها و گویش‌های خود با فرزندان، همواره ایشان را به عقاید دینی همچون مبدأ و معاد توجه داده‌اند. در این باب، تنها به دو آیه اشاره می‌کنیم: 🔸آیه اول) ♦️ وإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) [(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه می‌کرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.»] 🔸آیه دوم) ♦️وصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقرة/132) [و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [= تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»] ✋ آموزش احکام و شریعت به فرزندان ♦️والدین در کنار تعلیم اصول دین، می‌بایست دستورات و احکام شرایع آسمانی را نیز به فرزندان خود آموزش دهند. صرف آموزش هم به تنهایی کافی نیست بلکه طبق آیه زیر، پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی اعضای خانواده نیز لازم است: وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (طه/132) [خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش!] ✋مشورت و احترام به رأی و نظر فرزندان ♦️یکی از پیام‌های غیرمستقیم ماجرای ذبح حضرت اسماعیل (ع)، مشورت‌خواهی و تکریم فرزند است: ♦️هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟» گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجراکن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!»(صافات 102/-103) 💢 @fatemi222
1-شهدا امروز اگر نامی از در جامعه ‏ی ما باقی مانده است تنها به همت شما مردم و همین مراسم شهداء است. پدرها! مادرها! شهید داده‌ها! 🔺جوان‌های عزیزی که امروز در فکر راه شهیدانید! اگر امروز در جامعه‏ ی ما نام و یادی از شهداء است در سایه‌ی همین مراسم هاست. 🔻ما امروز نگرانیم برای نسل دوم و سوم انقلاب. آیا آنها از شهداء دارند؟ از رزمندگان و جبهه‏ های نبرد خاطراتی دارند؟ 👌 چندی پیش یک را می‌دیدم در رسانه‌ی ملی با فرزند شهید خلبان پر افتخار ما. می‌دانید این بزرگوار سال 61، 62 به شهادت رسید. 30 سال از شهادت این خلبانِ شهید می‌گذرد. با فرزندش مصاحبه‌ای میکردند. خبرنگار از او پرسید چه خاطره‌ای از پدر دارید؟ آن خاطره را برای بینندگان برنامه بگید. 🙁این فرزند شهید با کمال ادب و احترام گفت شما انتظار دارید من چه خاطره‌ای از پدر داشته باشم؟! می‌دونید من چند روزه بودم وقتی پدرم به شهادت رسید؟ من تنها 17 روز از ولادتم گذشته بود. یک طفل 17 روزه چه خاطره‌ای از پدر دارد. الان 30 ساله از شهادت این عزیز بزرگوار می‌گذرد. فرزندان شهدایی که الان در این مجلس حضور دارید، روزی که پدرانتان به افتخار شهادت نائل شدند. یک سالتون بود، دو سالتون بود، چهار سالتون بود، پنج سالتون بود، ده سالتون بود. عزیران کیا باید به نسل دوم و سوم ما در این انقلاب پیام رزم و جهاد و جبهه و جنگ و شهادت و شهید را برسانند؟ 👈 از کی باید انتظار داشته باشیم؟ غیر از همین ؟ امروز تنها چیزی که در کشور ما در این نظام اسلامی ما در یاد شهداء باقی مانده همین مراسم هاست. همین تلاش شماهاست. 👈همه مراسم های شهداء همینه. همت خود مردمه. این جوان‌ها هستند، این بسیجی‌ها هستند، این خانواده‌های شهداء هستند. شما چه تلاش دیگری را می‌بینید برای رساندن پیام میدان‌های نبرد به نسل دوم و سومی که جبهه را ندید؟ شهادت را ندید. شهداء را ندید. 🔻شهدای ما یک چیزی که در نامه‌هایشان روی آن تاکید داشتند، می‌گفتند فضای جبهه فضای نورانی است. 🔺حضرت امام فرمود جبهه‌های ما جبهه‌های نور است. این را چه کسانی می‌فهمیدند؟ خود رزمنده یک مدتی که در منطقه بود، وقتی برمی گشت، در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه. در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه (تکرار). او نیاز به نور را حس می‌کرد. چون یک مدتی غرق نور بود، وقتی برمی گشت، دلش سنگین و تاریک می‌شد 🔻نور بود که این‌ها را برای جبهه می‌کشت. اگر عاطفه رزمنده‌های ما به همدیگر بالا بود هم در اثر نور بود. حالا این‌ها که از منطقه به شهر باز می‌گشتند، نور را احساس . چرا؟ چون اینجا هر کسی برای خودش زندگی می‌کند نه برای خدا. آنجا بچه‌ها غذا می‌خوردند برای خدا. 🔺سه ویژگی از شهیدان بزرگوار انقلاب، شهیدان بزرگوار دفاع مقدس، رزمندگان جبهه‌های نبرد ✔️ویژگی اول شهداء ویژگی اول ♦️جبهه‌ها اوج عبادت و بود. خیلی‌ها هستند، بزرگورانی که در جبهه‌های نبرد حضور داشتند؛ شماها بگید. بگید به نسل دوم و سوم. یادتون هست؟ ➖از یکی دو ساعت به اذان بیدار می شدند نماز می‌خواندند، می‌خواندند، قرآن می‌خواندند، راز و نیاز با خدا داشتند، هر شب به یه بهانه‌ای یا دعای کمیل داشتنند، یا دعای توسل داشتند، یا نوحه‌خوانی داشتند. ➖در عملیات مقدماتی والفجر در منطقه‌ی «زلیجان» یک رزمنده‌ای که از چند ناحیه مجروح شده بود. داشتند می‌بردنش به طرف اتاق در بیمارستان صحرائی. نگاهش به یک روحانی افتاد. با لباس روحانیت بود. با زحمت اشاره کرد گفت من را نگه دارید. ایستاد، نایستاد؛ یعنی اون برانکاردی را که می‌بردند اون برانکارد را چند لحظه نگه داشتند. چه سوالی داره؟ ➖چی می‌خواد بگه؟ اتاق عمل را آماده کردند که چندین عمل جراحی روی این رزمنده جوان انجام بدند. گفت من فقط یه سوال دارم، آقا من دارم می‌رم اینجا، وقت نمازم که می‌شود باید نماز بخوانم؟ قیام و قعودم چه جوری باشه؟ وضو چه جوری باشه؟ طهارت؟ و...
1-شهدا امروز اگر نامی از در جامعه ‏ی ما باقی مانده است تنها به همت شما مردم و همین مراسم شهداء است. پدرها! مادرها! شهید داده‌ها! 🔺جوان‌های عزیزی که امروز در فکر راه شهیدانید! اگر امروز در جامعه‏ ی ما نام و یادی از شهداء است در سایه‌ی همین مراسم هاست. 🔻ما امروز نگرانیم برای نسل دوم و سوم انقلاب. آیا آنها از شهداء دارند؟ از رزمندگان و جبهه‏ های نبرد خاطراتی دارند؟ 👌 چندی پیش یک را می‌دیدم در رسانه‌ی ملی با فرزند شهید خلبان پر افتخار ما. می‌دانید این بزرگوار سال 61، 62 به شهادت رسید. 30 سال از شهادت این خلبانِ شهید می‌گذرد. با فرزندش مصاحبه‌ای میکردند. خبرنگار از او پرسید چه خاطره‌ای از پدر دارید؟ آن خاطره را برای بینندگان برنامه بگید. 🙁این فرزند شهید با کمال ادب و احترام گفت شما انتظار دارید من چه خاطره‌ای از پدر داشته باشم؟! می‌دونید من چند روزه بودم وقتی پدرم به شهادت رسید؟ من تنها 17 روز از ولادتم گذشته بود. یک طفل 17 روزه چه خاطره‌ای از پدر دارد. الان 30 ساله از شهادت این عزیز بزرگوار می‌گذرد. فرزندان شهدایی که الان در این مجلس حضور دارید، روزی که پدرانتان به افتخار شهادت نائل شدند. یک سالتون بود، دو سالتون بود، چهار سالتون بود، پنج سالتون بود، ده سالتون بود. عزیران کیا باید به نسل دوم و سوم ما در این انقلاب پیام رزم و جهاد و جبهه و جنگ و شهادت و شهید را برسانند؟ 👈 از کی باید انتظار داشته باشیم؟ غیر از همین ؟ امروز تنها چیزی که در کشور ما در این نظام اسلامی ما در یاد شهداء باقی مانده همین مراسم هاست. همین تلاش شماهاست. 👈همه مراسم های شهداء همینه. همت خود مردمه. این جوان‌ها هستند، این بسیجی‌ها هستند، این خانواده‌های شهداء هستند. شما چه تلاش دیگری را می‌بینید برای رساندن پیام میدان‌های نبرد به نسل دوم و سومی که جبهه را ندید؟ شهادت را ندید. شهداء را ندید. 🔻شهدای ما یک چیزی که در نامه‌هایشان روی آن تاکید داشتند، می‌گفتند فضای جبهه فضای نورانی است. 🔺حضرت امام فرمود جبهه‌های ما جبهه‌های نور است. این را چه کسانی می‌فهمیدند؟ خود رزمنده یک مدتی که در منطقه بود، وقتی برمی گشت، در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه. در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه (تکرار). او نیاز به نور را حس می‌کرد. چون یک مدتی غرق نور بود، وقتی برمی گشت، دلش سنگین و تاریک می‌شد 🔻نور بود که این‌ها را برای جبهه می‌کشت. اگر عاطفه رزمنده‌های ما به همدیگر بالا بود هم در اثر نور بود. حالا این‌ها که از منطقه به شهر باز می‌گشتند، نور را احساس . چرا؟ چون اینجا هر کسی برای خودش زندگی می‌کند نه برای خدا. آنجا بچه‌ها غذا می‌خوردند برای خدا. 🔺سه ویژگی از شهیدان بزرگوار انقلاب، شهیدان بزرگوار دفاع مقدس، رزمندگان جبهه‌های نبرد ✔️ویژگی اول شهداء ویژگی اول ♦️جبهه‌ها اوج عبادت و بود. خیلی‌ها هستند، بزرگورانی که در جبهه‌های نبرد حضور داشتند؛ شماها بگید. بگید به نسل دوم و سوم. یادتون هست؟ ➖از یکی دو ساعت به اذان بیدار می شدند نماز می‌خواندند، می‌خواندند، قرآن می‌خواندند، راز و نیاز با خدا داشتند، هر شب به یه بهانه‌ای یا دعای کمیل داشتنند، یا دعای توسل داشتند، یا نوحه‌خوانی داشتند. ➖در عملیات مقدماتی والفجر در منطقه‌ی «زلیجان» یک رزمنده‌ای که از چند ناحیه مجروح شده بود. داشتند می‌بردنش به طرف اتاق در بیمارستان صحرائی. نگاهش به یک روحانی افتاد. با لباس روحانیت بود. با زحمت اشاره کرد گفت من را نگه دارید. ایستاد، نایستاد؛ یعنی اون برانکاردی را که می‌بردند اون برانکارد را چند لحظه نگه داشتند. چه سوالی داره؟ ➖چی می‌خواد بگه؟ اتاق عمل را آماده کردند که چندین عمل جراحی روی این رزمنده جوان انجام بدند. گفت من فقط یه سوال دارم، آقا من دارم می‌رم اینجا، وقت نمازم که می‌شود باید نماز بخوانم؟ قیام و قعودم چه جوری باشه؟ وضو چه جوری باشه؟ طهارت؟ و...