eitaa logo
تکلیف بزرگ
559 دنبال‌کننده
602 عکس
612 ویدیو
176 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
1-شهدا امروز اگر نامی از در جامعه ‏ی ما باقی مانده است تنها به همت شما مردم و همین مراسم شهداء است. پدرها! مادرها! شهید داده‌ها! 🔺جوان‌های عزیزی که امروز در فکر راه شهیدانید! اگر امروز در جامعه‏ ی ما نام و یادی از شهداء است در سایه‌ی همین مراسم هاست. 🔻ما امروز نگرانیم برای نسل دوم و سوم انقلاب. آیا آنها از شهداء دارند؟ از رزمندگان و جبهه‏ های نبرد خاطراتی دارند؟ 👌 چندی پیش یک را می‌دیدم در رسانه‌ی ملی با فرزند شهید خلبان پر افتخار ما. می‌دانید این بزرگوار سال 61، 62 به شهادت رسید. 30 سال از شهادت این خلبانِ شهید می‌گذرد. با فرزندش مصاحبه‌ای میکردند. خبرنگار از او پرسید چه خاطره‌ای از پدر دارید؟ آن خاطره را برای بینندگان برنامه بگید. 🙁این فرزند شهید با کمال ادب و احترام گفت شما انتظار دارید من چه خاطره‌ای از پدر داشته باشم؟! می‌دونید من چند روزه بودم وقتی پدرم به شهادت رسید؟ من تنها 17 روز از ولادتم گذشته بود. یک طفل 17 روزه چه خاطره‌ای از پدر دارد. الان 30 ساله از شهادت این عزیز بزرگوار می‌گذرد. فرزندان شهدایی که الان در این مجلس حضور دارید، روزی که پدرانتان به افتخار شهادت نائل شدند. یک سالتون بود، دو سالتون بود، چهار سالتون بود، پنج سالتون بود، ده سالتون بود. عزیران کیا باید به نسل دوم و سوم ما در این انقلاب پیام رزم و جهاد و جبهه و جنگ و شهادت و شهید را برسانند؟ 👈 از کی باید انتظار داشته باشیم؟ غیر از همین ؟ امروز تنها چیزی که در کشور ما در این نظام اسلامی ما در یاد شهداء باقی مانده همین مراسم هاست. همین تلاش شماهاست. 👈همه مراسم های شهداء همینه. همت خود مردمه. این جوان‌ها هستند، این بسیجی‌ها هستند، این خانواده‌های شهداء هستند. شما چه تلاش دیگری را می‌بینید برای رساندن پیام میدان‌های نبرد به نسل دوم و سومی که جبهه را ندید؟ شهادت را ندید. شهداء را ندید. 🔻شهدای ما یک چیزی که در نامه‌هایشان روی آن تاکید داشتند، می‌گفتند فضای جبهه فضای نورانی است. 🔺حضرت امام فرمود جبهه‌های ما جبهه‌های نور است. این را چه کسانی می‌فهمیدند؟ خود رزمنده یک مدتی که در منطقه بود، وقتی برمی گشت، در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه. در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه (تکرار). او نیاز به نور را حس می‌کرد. چون یک مدتی غرق نور بود، وقتی برمی گشت، دلش سنگین و تاریک می‌شد 🔻نور بود که این‌ها را برای جبهه می‌کشت. اگر عاطفه رزمنده‌های ما به همدیگر بالا بود هم در اثر نور بود. حالا این‌ها که از منطقه به شهر باز می‌گشتند، نور را احساس . چرا؟ چون اینجا هر کسی برای خودش زندگی می‌کند نه برای خدا. آنجا بچه‌ها غذا می‌خوردند برای خدا. 🔺سه ویژگی از شهیدان بزرگوار انقلاب، شهیدان بزرگوار دفاع مقدس، رزمندگان جبهه‌های نبرد ✔️ویژگی اول شهداء ویژگی اول ♦️جبهه‌ها اوج عبادت و بود. خیلی‌ها هستند، بزرگورانی که در جبهه‌های نبرد حضور داشتند؛ شماها بگید. بگید به نسل دوم و سوم. یادتون هست؟ ➖از یکی دو ساعت به اذان بیدار می شدند نماز می‌خواندند، می‌خواندند، قرآن می‌خواندند، راز و نیاز با خدا داشتند، هر شب به یه بهانه‌ای یا دعای کمیل داشتنند، یا دعای توسل داشتند، یا نوحه‌خوانی داشتند. ➖در عملیات مقدماتی والفجر در منطقه‌ی «زلیجان» یک رزمنده‌ای که از چند ناحیه مجروح شده بود. داشتند می‌بردنش به طرف اتاق در بیمارستان صحرائی. نگاهش به یک روحانی افتاد. با لباس روحانیت بود. با زحمت اشاره کرد گفت من را نگه دارید. ایستاد، نایستاد؛ یعنی اون برانکاردی را که می‌بردند اون برانکارد را چند لحظه نگه داشتند. چه سوالی داره؟ ➖چی می‌خواد بگه؟ اتاق عمل را آماده کردند که چندین عمل جراحی روی این رزمنده جوان انجام بدند. گفت من فقط یه سوال دارم، آقا من دارم می‌رم اینجا، وقت نمازم که می‌شود باید نماز بخوانم؟ قیام و قعودم چه جوری باشه؟ وضو چه جوری باشه؟ طهارت؟ و...
1-شهدا امروز اگر نامی از در جامعه ‏ی ما باقی مانده است تنها به همت شما مردم و همین مراسم شهداء است. پدرها! مادرها! شهید داده‌ها! 🔺جوان‌های عزیزی که امروز در فکر راه شهیدانید! اگر امروز در جامعه‏ ی ما نام و یادی از شهداء است در سایه‌ی همین مراسم هاست. 🔻ما امروز نگرانیم برای نسل دوم و سوم انقلاب. آیا آنها از شهداء دارند؟ از رزمندگان و جبهه‏ های نبرد خاطراتی دارند؟ 👌 چندی پیش یک را می‌دیدم در رسانه‌ی ملی با فرزند شهید خلبان پر افتخار ما. می‌دانید این بزرگوار سال 61، 62 به شهادت رسید. 30 سال از شهادت این خلبانِ شهید می‌گذرد. با فرزندش مصاحبه‌ای میکردند. خبرنگار از او پرسید چه خاطره‌ای از پدر دارید؟ آن خاطره را برای بینندگان برنامه بگید. 🙁این فرزند شهید با کمال ادب و احترام گفت شما انتظار دارید من چه خاطره‌ای از پدر داشته باشم؟! می‌دونید من چند روزه بودم وقتی پدرم به شهادت رسید؟ من تنها 17 روز از ولادتم گذشته بود. یک طفل 17 روزه چه خاطره‌ای از پدر دارد. الان 30 ساله از شهادت این عزیز بزرگوار می‌گذرد. فرزندان شهدایی که الان در این مجلس حضور دارید، روزی که پدرانتان به افتخار شهادت نائل شدند. یک سالتون بود، دو سالتون بود، چهار سالتون بود، پنج سالتون بود، ده سالتون بود. عزیران کیا باید به نسل دوم و سوم ما در این انقلاب پیام رزم و جهاد و جبهه و جنگ و شهادت و شهید را برسانند؟ 👈 از کی باید انتظار داشته باشیم؟ غیر از همین ؟ امروز تنها چیزی که در کشور ما در این نظام اسلامی ما در یاد شهداء باقی مانده همین مراسم هاست. همین تلاش شماهاست. 👈همه مراسم های شهداء همینه. همت خود مردمه. این جوان‌ها هستند، این بسیجی‌ها هستند، این خانواده‌های شهداء هستند. شما چه تلاش دیگری را می‌بینید برای رساندن پیام میدان‌های نبرد به نسل دوم و سومی که جبهه را ندید؟ شهادت را ندید. شهداء را ندید. 🔻شهدای ما یک چیزی که در نامه‌هایشان روی آن تاکید داشتند، می‌گفتند فضای جبهه فضای نورانی است. 🔺حضرت امام فرمود جبهه‌های ما جبهه‌های نور است. این را چه کسانی می‌فهمیدند؟ خود رزمنده یک مدتی که در منطقه بود، وقتی برمی گشت، در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه. در می‌رفت و دوباره می‌رفت جبهه (تکرار). او نیاز به نور را حس می‌کرد. چون یک مدتی غرق نور بود، وقتی برمی گشت، دلش سنگین و تاریک می‌شد 🔻نور بود که این‌ها را برای جبهه می‌کشت. اگر عاطفه رزمنده‌های ما به همدیگر بالا بود هم در اثر نور بود. حالا این‌ها که از منطقه به شهر باز می‌گشتند، نور را احساس . چرا؟ چون اینجا هر کسی برای خودش زندگی می‌کند نه برای خدا. آنجا بچه‌ها غذا می‌خوردند برای خدا. 🔺سه ویژگی از شهیدان بزرگوار انقلاب، شهیدان بزرگوار دفاع مقدس، رزمندگان جبهه‌های نبرد ✔️ویژگی اول شهداء ویژگی اول ♦️جبهه‌ها اوج عبادت و بود. خیلی‌ها هستند، بزرگورانی که در جبهه‌های نبرد حضور داشتند؛ شماها بگید. بگید به نسل دوم و سوم. یادتون هست؟ ➖از یکی دو ساعت به اذان بیدار می شدند نماز می‌خواندند، می‌خواندند، قرآن می‌خواندند، راز و نیاز با خدا داشتند، هر شب به یه بهانه‌ای یا دعای کمیل داشتنند، یا دعای توسل داشتند، یا نوحه‌خوانی داشتند. ➖در عملیات مقدماتی والفجر در منطقه‌ی «زلیجان» یک رزمنده‌ای که از چند ناحیه مجروح شده بود. داشتند می‌بردنش به طرف اتاق در بیمارستان صحرائی. نگاهش به یک روحانی افتاد. با لباس روحانیت بود. با زحمت اشاره کرد گفت من را نگه دارید. ایستاد، نایستاد؛ یعنی اون برانکاردی را که می‌بردند اون برانکارد را چند لحظه نگه داشتند. چه سوالی داره؟ ➖چی می‌خواد بگه؟ اتاق عمل را آماده کردند که چندین عمل جراحی روی این رزمنده جوان انجام بدند. گفت من فقط یه سوال دارم، آقا من دارم می‌رم اینجا، وقت نمازم که می‌شود باید نماز بخوانم؟ قیام و قعودم چه جوری باشه؟ وضو چه جوری باشه؟ طهارت؟ و...