eitaa logo
تکلیف بزرگ
571 دنبال‌کننده
665 عکس
703 ویدیو
186 فایل
🔸ارتباط @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
رسالة الحقوق ⏪فأَمَّا حَقُّ اللَّهِ الْأَكْبَرُ فَأَنَّكَ تَعْبُدُهُ لَا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ بِإِخْلَاصٍ جَعَلَ لَكَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يَكْفِيَكَ أَمْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَحْفَظَ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْهَا ⏪اما حق بزرگ‌تر خدا اين است كه او را بپرستى و چيزى را شريكش ندانى، و چون از روى اخلاص اين كار را كردى خدا در عهده گرفته كه كار دنيا و آخرت تو را كفايت كند و آنچه از آن بخواهى برايت نگهدارد.
گریان شدن امام(ره) از معنویت مردم و خانواده‌ی شهدا معنویت مردم و خانواده‌ی شهدا و اخلاص رزمندگان در جبهه‌ها، امام را به هیجان میآورد. من چند بار گریه‌ی امام را - نه فقط به هنگام روضه و ذکر مصیبت - دیده بودم. هر دفعه که راجع به فداکاریهای مردم با امام صحبت میکردیم، ایشان به هیجان میآمدند و متأثر میشدند. مثلاً موقعی که در محل نماز جمعه‌ی تهران، قلکهای اهدایی بچه‌ها به جبهه را شکسته بودند و کوهی از پول درست شده بود، امام(ره) در بیمارستان با مشاهده‌ی این صحنه از تلویزیون متأثر شدند و به من که در خدمتشان بودم، گفتند: دیدی این بچه‌ها چه کردند؟ در آن لحظه مشاهده کردم که چشمهایشان پُر از اشک شده است و گریه میکنند. بار دیگر موقعی گریه‌ی امام را دیدم که سخن مادر شهیدی را برای ایشان بازگو کردم: در شهری سخنرانی داشتم. بعد از پایان سخنرانی، همین‌که خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمی پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف میزند. گفتم راه را باز کنید، تا ببینم این خانم چه‌کار دارد. جلو آمد و گفت: از قول من به امام بگویید بچه‌ام اسیر دست دشمن بود و اخیراً مطلع شدم که او را شهید کرده‌اند. به امام بگویید فدای سرتان، شما زنده باشید؛ من حاضرم بچه‌های دیگرم نیز در راه شما شهید شوند. من به تهران آمدم، خدمت امام رسیدم، ولی فراموش کردم این پیغام را به ایشان بگویم. بعد که بیرون آمدم، سفارش آن مادر شهید به ذهنم آمد. برگشتم و مجدداً خدمت امام رسیدم و آنچه را که آن خانم گفته بود، برای ایشان نقل کردم. بلافاصله دیدم آن‌چنان چهره‌ی امام درهم رفت و آن‌چنان اشک از چشم ایشان فرو ریخت، که قلب من را سخت فشرد.۱۳۶۸/۰۳/۱۸
🔻در مقابل شیطان پناهنده بخدا 🔹وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 36 فصلت 🔸«قٰالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاّٰ عِبٰادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»سوره صاد: - آيه 82 الى 83 لذا «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ»[1]«كه بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت» ❤️یوسف خود را به خدا سپرد و پناه به لطف او برد (قالَ مَعاذَ اللَّهِ)، 🔸 و ديگری توجّه به نعمت هاى بى ‏پايان خداوند که در تمام مراحل پشتیبان او بود و او را چنین عزیز و گرامی داشته بود و همچنین نمك شناسى نسبت به عزيز مصر كه در خانه ی او زندگى مى ‏كرد (إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ)، سوّم اين كه خودسازى يوسف و بندگى توأم با اخلاص او كه از جمله ی «إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ» استفاده مى‏ شود، 🔹(وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُون) 🔸«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُون»( نحل/99.)شیطان را بر كسانى كه ایمان آورده‏اند و بر خدا توكل مى‏كنند تسلطى نیست». 🔹بنابراین انسانی که به خداوند ایمان واقعی دارد و توکلش در کارها به ذات اوست خداوند هم ولی و سرپرست او می شود «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا»[ بقره/257] خودش امور او را در دست می‌گیرد 🔸و کارهای او را سر و سامان می‌دهد و مدیریت چنین انسانی را بر عهده می‌گیرد و او را از ظلمت و تاریکی به نور هدایت می‌کند «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»جایی که شیطان در آنجا حضور و وسوسه ای ندارد. @fatemi5
🔸 در فقه اصغر یعنی وقتی به توضیح المسائل مراجعه می‌کنید(احکام عملی)، می‌گویند که نیت ، گناه نیست و خداوند کسی را به سبب نیت گناه، نمی‌کند؛ تنها زمانی شخص را به عنوان گناهکار مجازات و کیفر می‌کنند که آن نیت گناه در به شکل گناه درآید. لذا اگر کسی قصد و نیت یا زنا داشت، ولی به هر دلیل مرتکب آن نشد، مجازات دزد و زناکار بر وی بار نمی‌شود. 🔹اما در فقه اکبر که علم وعلم و مجموعه تعالیم اسلام را شامل می‌شود، نیت ، گناه حساب می‌شود؛ و نه تنها در قیامت آثار دارد، بلکه در دنیا نیز آثار خودش را نشان می‌دهد. از همین رو خدا به هشدار می‌دهد و می‌فرماید: اِنْ تُبْدُوا ما فی‌ اَنْفُسِکُمْ اَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللهُ؛ اگر آنچه را در نفس‌های خودتان است، آشکار یا مخفی و نهان کنید، خدا آن را برای شما می‌کند.(بقره، آیه 282) حال آنچه نهان کردید، نیت خیر
هـمین طور که با ناراحتی، کتاب اعمالم را ورق می‌زدم و بـا اعـمال نـابود شده مواجه می‌شدم، یکباره دیدم بـالای صفحه با خط درشت نوشته شده: «نجات یک انسان» خـوب بـه یـاد داشـتم کـه مـاجرا چـیست. ایـن کار خالصانه برای خدا بود. به خودم افتخار کردم و گفتم: خـدا را شکر. این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. مـاجرا از ایـن قـرار بـود کـه یـک روز در دوران جـوانی با دوستانم برای تفریح و شنا کردن، به اطراف سـد زاینده رود رفتیم. رودخانه در آن دوران پر از آب بـود و مـا هم مشغول تفریح. یکباره صدای جیغ یک زن و فـریادهای یـک مـرد همه را میخکوب کرد! یک پـسر بـچه داخـل آب افتاده بود و دست و پا می‌زد، هـیچکس هم جرئت نمی‌کرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد. مـن شـنا و غـریق نجات بلد بودم. آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدند! آن‌ها می‌گفتند: ایـنجا نزدیک سد است و ممکن است آب تو را به زیر بــکشد و بــا خــودش بـبرد. خـطرناک اسـت و... امـا یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم داخـل آب. خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بـدهم. هـر طـور بود او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. پدر و مادرش حسابی از من تشکر کـردند. خـودم را خشک کردم و لباسم را عوض کردم. آماده رفتن شدیم. خانواده این بچه شماره آدرس مرا گرفتند. ایـن عـمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شـده بـود. مـن هـم خـوشحال بودم. لااقل یک کار خـوب بـا نـیت الهی پیدا کردم. می‌دانستم که گاهی وقـت‌ها، یـک عمل خوب با نیت خالص، یک انسان را در آن اوضـاع نـجات مـی‌دهد. از ایـنکه این عمل، خـیلی بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهمیدم کار مـهمی کـرده‌ام. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خـــالصانه هـــم در حــال پــاک شــدن اســت! بـا نـاراحتی گـفتم: مـگر نـگفتید فـقط کـارهایی که خـالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود، خُب من این کـار را فقط برای خدا انجام دادم. پس چرا پاک شد؟! جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: درست است، اما شـما در مـسیر بـرگشت به خانه با خودت چه گفتی؟ یکباره فیلم آن لحظات را دیدم. انگار نیت درونی من مـشغول صـحبت بـود. من با خودم گفتم: خیلی کار مهمی کردم. اگر جای پدر مادر این بچه بودم، به همه خـبر می‌دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را بـه خـطر انـداخت. اگـه من جای مسئولین استان بـودم، یـک هـدیه حـسابی و مراسم ویژه می‌گرفتم. اصـلاً بـاید روزنـامه‌ها و خـبرگزاری‌ها با من مصاحبه کــــنند. مــــن خـــیلی کـــار مـــهمی کـــردم. فـردای آن روز تـمام ایـن اتفاقات افتاد. خبرگزاری‌ها و روزنـامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خـانواده آن بـچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی بـرای مـن آوردند و... جوان پشت میز گفت: تو ابتدا بـرای رضـای خـدا ایـن کار را کردی، اما بعد، خرابش کردی... آرزوی اجــر دنـیایی کـردی و مـزدت را هـم گـرفتی. درسته؟ گـفتم: هـمه ایـن‌ها درسـته. بعد باحسرت گفتم: چه کـنم؟! دسـتم خـالی اسـت. جـوان پـشت میز گفت: خـیلی‌ها کـارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند، اما بـاید تـلاش کـنند تـا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بـعضی‌ها کـارهای خـالصانه را در دنیا نابود می‌کنند! ________________________________ متن بالا از نرم‌افزار کتاب سه دقیقه در قیامت ارسال شده است شما می‌توانید از لینک زیر این کتاب را دانلود کنید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.threedaghighe.book/?l=fa
📚چنان‌که ذکر شد، نیت گناه و بدی، عذاب را به دنبال ندارد، اما نیت خیر، ثواب و پاداش را به دنبال خواهد داشت؛ در اینجا به نمونه‌هایی از روایات این باب اشاره می‌شود: 1. رسول خدا(ص) «ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم که هیچ وادی‌ای را نپیمودیم و بر هیچ بالا نرفتیم و در هیچ سراشیبی قدم نگذاشتیم، مگر اینکه آنان نیز با بودند. عرض کردند: چگونه با ما هستند، در حالی که حضور پیدا نکردند؟ فرمود: ]با ماست[.» (کنزالعمال، ج3، ص 425) 🍃البته مراد این نیست که قصد کنند در کنار پیامبر(ص) داشته باشند و دیگر کاری انجام ندهند؛ بلکه قصد جدی برای حضور داشته باشند، و واقعا دل‌هایشان برای حضور در جبهه پر زند و موانعی مثل و امثال آن از حضور، محرومشان کرده باشد که در این صورت ان‌شاءالله خدا به آنها پاداش حضور را خواهد داد. 2. امام علی(ع) به مردی که آرزو می‌کرد کاش نیز حاضر می‌بود تا پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد، فرمود: «آیا دل برادرت با ما بود؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: پس او با بوده است. هر آینه در این سپاه افرادی حضور داشته‌اند که هنوز در پشت پدران و زهدان مادران‌اند و به زودی روزگار آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها (جبهه) ایمان نیرو گیرد) (نهج‌البلاغه- خطبه 55) ♦️استاد مطهری(ره) شبیه این داستان را درباره جنگ چنین نقل نموده است: «هنگامی که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت می‌نمود، شخصی از آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دوست داشتم برادرم در این بود و به فیض درک رکاب شما نائل می‌شد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیتش چیست؟ تصمیمش چه هست؟ آیا این برادر تو بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ و یا نه، بدون عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامد، بهتر همان‌که نیامد، و اگر عذری داشته که با ما باشد، پس با ما بوده است. آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! اینطور بود؛ یعنی نیتش این بود که با ما باشد. ♦️حضرت فرمود: پس نه تنها برادر تو با ما بود؛ بلکه با ما بوده‌اند کسانی که هنوز در مادران‌اند و افرادی که هنوز در اصلاب پدران‌اند. و تا دامنه قیامت اگر افرادی یافت شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزوهایشان این باشد که ای کاش علی را درک می‌کردم و در رکاب او می ‌جنگیدم، ما آنها را جزء اصحاب خود می‌شماریم.» (گفتارهای معنوی، ص 237) ♦️براساس همین منطق است که در امام حسین(ع) عرضه می‌داریم: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛ ای کاش من با شما بودم، پس به رستگاری بزرگی دست می‌یافتم، (و به شهادت می‌رسیدم).»
واضح است که و انسان‌ها از و نیت‌های آنان نشأت می‌گیرد. و هر کسی همان‌گونه که می‌اندیشد و نیت می‌کند عمل می‌کند. ➕ به تعبیر قرآن کریم «کل یعمل علی شاکلته» هر کس براساس (فکر و نیت خود) عمل می‌کند. (اسراء- 84) ↩️حال اگر مجموعه افکار و نیات انسان‌ها را به دسته و و الهی و شیطانی تقسیم کنیم، بنابراین اعمال و رفتار انسان‌ها یا در جبهه حق و خیر و الهی قرار دارد یا در باطل و شر و شیطانی. در بعد رفتاری و عملکردها طبیعی است که هر کس براساس نوع عملکرد و اعمال و کردار خویش جزا و پاداش داده می‌شود. 🔺 اما سؤال زمانی مطرح می‌شود که انسان به هر دلیلی نمی‌تواند و موفق نمی‌شود و نیات خود را به منصه برساند و جنبه عینی و عملیاتی به آنها بدهد. در اینجا محاسبه الهی چگونه خواهد بود و چه آثاری برافکار و نیات خیر و شر انسان‌ها مترتب می‌شود؟⬇️