#امام_باقر_ع_شهادت
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لالههای در چمن بود
من غصّهدار غصّههای بی قرینم
من کربلا را یادگار آخرینم
من یادگار روزهای خاک و خونم
من یادگار چهرههای لالهگونم
من تشنگی را در حرم احساس کردم
یاد دو دست خونی عبّاس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جدّ غریبم را بریدند
من دیدهام در وقت تشییع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گرچه کنون مسموم از زهر هشامم
من کشتهی ویرانهای در شهر شامم
دیدم که پرپر میزند همسنگر من
در خاطرم شد زنده داغ مادر من
من روضهخوانی در منا برپا نمودم
خود روضهخوان قتل آن مظلوم بودم
من سوختم از داغ بانوی مدینه
سنگ مدینه میزدم هر دم به سینه
::
يارب هشام آرامش من را به هم زد
او ظلم را در دفتر ظلمت رقم زد
زهر عدو خون کرده قلب آتشین را
گریان نموده چشم زین العابدین را
✍ #حبیب_الله_موحد
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620