eitaa logo
مؤسسہ‌خیریہ‌فرهنگےفاطمیہ‌بانواݩ
169 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
107 فایل
برنامــه هاے کانال: چهـل حـدیث امام خمینے نهـج البلاغهـ..📚 شهــدا...❤🕊 ٺفسیــر قـرآن کلام ائمــه وبزرگـان،📖 انٺظار فـــرج🌱 روابط‌زوجین...📚 ارٺباط با ادمــین👇 @fatemiyeh_admin88
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ت
🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼 قَالَ علیه‌السلام: إِذَا كَانَ الزَّمَانُ زَمَانَ جَوْرٍ وَ أَهْلُهُ أَهْلَ غَدَرٍ فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ عَجْزٌ. (تحف‌العقول، ص۳۵۷) امام صادق علیه‌السلام فرمود: آنگاه که روزگار، زمانۀ ستم باشد و مردمش اهل نیرنگ باشند، اعتماد به هرکسى درماندگى است. 🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷 @fatemiyeh_banovan
هدایت شده از ت
⏪تفسیرنور آیه—۶۸ ☘إِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ☘ ✨همانا سزاوارترین افراد به ابراهیم،کسانی هستند که از او پیروی کردند و (نیز)این پیامبر و کسانی که(به او)ایمان آورده اند و خداوند سرور و سرپرست مؤمنان است.🌼🍃 💠نکته ها💠 💠 از این آیه معلوم می شود که نسبت ایمانی،فراتر و محکم تر از نسبت خویشاوندی است و افرادی که هم فکر و هم خط و هم هدف باشند،به همدیگر نزدیک تر از کسانی هستند  که در ظاهر قوم و خویشند،ولی به لحاظ فکری و اعتقادی از همدیگر جدایند  .امام صادق علیه السلام به یکی از یاران با وفایش فرمود:«أنتم و الله من آل محمد»به خدا سوگند که شما از آل محمّد صلی الله علیه و آله هستید.و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.[15] رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در مورد سلمان فارسی فرمودند:«سلمان منا أهل البیت»[16]🌼🍃 💠با این که آیه فرمود:نزدیک ترین مردم به ابراهیم،پیروان او هستند،لکن نام پیامبر اسلام و مسلمانان را جداگانه برد،تا بهترین نمونه ی پیروی را در وجود حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و مسلمانان،به دنیا نشان دهد.🌼🍃 💠 در روایتی آمده است:«انّ ولیّ محمّد مَن اطاع اللّه و انْ بَعُدتْ لَحمَته،و انّ عدوّ محمّد مَن عَصی اللّه و انْ قَرُبتْ قَرابته»[17]دوست و طرفدار محمّد صلی الله علیه و آله کسی است که خدا را اطاعت کند،هرچند به لحاظ فامیلی از او دور باشد و دشمن پیامبر کسی است که خدا را نافرمانی کند،هرچند با پیامبر نسبت و نزدیکی داشته باشد.🌼🍃 💠امام صادق علیه السلام فرمود:مراد از «الَّذِینَ آمَنُوا» در آیه،امامان و پیروان آنها هستند.[18]🌼🍃 💠پیام ها💠 1-✅پیوند مردم با رهبر،پیوند مکتبی است،نه پیوند قبیله ای،زبانی،منطقه ای و نژادی. «إِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ»🌼🍃 2-✅ملاک قُرب به انبیا،اطاعت از آنان است. «أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ»🌼🍃 3-✅پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مسلمانان،در خط ابراهیم و هم مرام و هم هدف با او هستند. «أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ... وَ هذَا النَّبِیُّ»🌼🍃 🎤منبرها ی قرآنی هر هفته همین ر وز همین کانال @fatemiyeh_banovan
هدایت شده از ت
💢 اگر شرکتهای فیلمساز در غرب را لخت و عور جلوی بیاورند و در سال میلیاردها دلار فیلم و جنسی بسازند میشود آزادی زنان! 💢 اگر زنِ جوان را در روی صحنه برقصانند تا مردهای مست از دیدن او لذت ببرند میشود: حق انتخاب و آزادی انسانها!! 💢اگر را آرایش کنند و و برای فروش بیشتر کالای خود صبح تا شب در نشان بدهند تا با سود بیشتری به جیب بزنند، لابد این هم‌میشود: احترام به زن! 💢اگر در فروشگاهها و شرکتها از و یا زن به شرط زیبایی و آرایش استفاده کنند میشود: حق انتخابِ شغل و مدرن شدن ‼️اگر هم مخالفت کنی، میشوی اُمّل و ..‼️‼️ 🔷🔹همه اینها که بنام زن در دنیا امروز مُد شده است، در واقع توهین به زن و سواستفاده دنیای متمدن از آرمان آزادی است. 👈به نام آزادی زنان اما به کام دیگران! 👈شعار فریبنده تمدن جدید. 💠امیرالمومنین علی علیه السلام: 🔹كارى كه در زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُل بهاری است (ظريف و آسيب پذير) نه سخت کوش و كار فرما. 📚نهج البلاغه، نامه 31 @fatemiyeh_banovan
هدایت شده از ت
⚠️تلنگر.مهدوی از شیطان پرسیدند: گمراه کردن شیعیان چه سودی دارد 👹گفت: امام اینها که بیاید روزگار من سیاه خواهد شد اینها که گناه میکنند امامشان دیرتر می آید😥 @fatemiyeh_banovan
هدایت شده از ت
قطعه‌ی گمشده‌ای از پر پرواز کم است یازده بار شمردیم، یکی باز کم است این همه آب که جاری است نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است. میلاد با سعادت امام عصر مبارک باد @fatemiyeh_banovan
هدایت شده از ت
قطعه‌ی گمشده‌ای از پر پرواز کم است یازده بار شمردیم، یکی باز کم است این همه آب که جاری است نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است. میلاد با سعادت امام عصر مبارک باد @fatemiyeh_banovan
هدایت شده از ت
مهدیا! سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست، ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا، کاش در نافله ات نام مراهم ببری، که دعای تو کجا،عبد گنهکار کجا...  میلاد با سعادت امام عصر مبارک باد @fatemiyeh_banovan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از H_B
احساس غرور می کنم. چقدرحرفهایش قشنگ است. باارزش تر! حسینی تر، لفظ تر یعنیبالاتر. دست نیافتنی! تابحال اینطور فلسفه ی حجاب را ورق نزده بودم. دخترعمو! الاکراه فی الدین. هیچ اجباری توی حرفهای من نیست. من فقط کتاب دادم و گذاشتم وقتی کامل خوندینش، یک سری راه جلوتون باز کردم. عالوه براون نگاه، می تونید اینطور بخودتون بگید کال حسین ع برای همین مسئله قیام کرد. توی یه ارزیابی کلی. برای امر به معروف و نهی از منکر بوده ولی واقعه ی عاشورا خیلی خوب وارد جزئیات میشه مثل حجاب و نماز وفای به عهد و توبه... خیلی چیزها! عاشورا یک روز نبود. یک درس نبود، یک عالم بود و یک قیامت. یک کن فیکون که هرساله هزاران نفر رو زیرو رو میکنه. به عاشورا و قیام حسین ع ساده نگاه نکنید. عظیم فکر کنید. چون اتفاق بزرگی بوده! دستش را زیرچانه میزند امیدوارم خود اقا دست گیری کنه. لبخند میزنم و به گلهای فرش خیره میشوم. ازمحوطه ی دانشگاه بیرون می ایم و مثل گیجها به خیابان نگاه می کنم. بازار کجاهست؟! از یکی از دانشجویان محجبه ی کالسمان پرسیدم: چطور میتوانم چادر تهیه کنم. اوهم باعجله گفت: برو بازار و خداحافظی کرد. خجالت میکشم قضیه را به یلدابگویم، میترسم مسخره ام کند. حوصله ی نگاه های عقرب مانند اذر راهم ندارم؛ با آنچشمهای گرد و بیرون زده اش! خنده ام میگیرد، حالا باید چه خاکی به سرم کنم؟ راستشکمم رامی گیرم و از پیاده رو به سمت پایین خیابان حرکت می کنم. بالاخره به یک جامیرسم دیگر! فوقش پرسان پرسان به مقصد میرسم. اصلا نمیدانم پولی که همراهم استکافی است یا... پوفی می کنم و مقنعه ام را جلو میکم. بادقت موهایم را کامل می پوشانم و عینک افتابی ام را میزنم. میخواهم یک قهرمان شوم. لبم را به دندان میگیرم و نفسم را در سینه حبس می کنم. به تصویر چشمانم دراینه خیره میشوم و روسری ام را درست مانند گذشته ی نه چندان دلچسبم لبنانی میبندم. دستهایم به وضوح میلرزد و عرق روی پیشانی ام نشسته. خم میشوم و ازداخلپاکت کرم رنگ چادری که خریدم را بیرون می اورم و مقابلم میگیرم. گویـی اولین باراست این پارچه ی مشکی را دربرابر چشمانم میگیرم، حالی عجیب دارم. چیزی شبیهبه دلشوره. باز مثل زنان ویارکرده حالت تهوع گرفتم. چادر را روی سرم میندازم ونفسم را بیرون میدهم. دستم را به دیوارمیگیرم و سر گیجه ام راکنترل می کنم.دراتاق را قفل کرده ام که یک وقت یلدا بی هوا دراتاق نپرد. دوست ندارم کسی مرا ببیند. حداقل فعال. نمیدانم چرا! ازچه چیز خجالت میکشم ازحال الانم یا... چندماه پیشم؟! باورش سخت است زمانی چادری بودم. خاطراتم راهرقدر در مموری ذهنم ورق میزنم. به هیچ علاقه ای نمیرسم. هیچ گاه چادر را دوست نداشتم و حجاب انتخاب پدرمبود. اینبار... همه چیز فرق کرده... خودم با شوق و کمی اضطراب خریدمش. میخواهم تکلیفمرا باخودم روشن کنم. یحیی چه می گفت؟ حرفهایش دلم را قرص می کند؛ به تصمیمجدیدم. کاش کسی را داشتم تا از او میخواستم برایم از خدا کمک بخواهد. شرم دارم دستم را بلند و دعا کنم! اگر خدا روی نازنینش را ازمن بگیرد چه؟ کاش آوینی رفیق من میشد، آنوقت از او میخواستم دعاکند؛ به خداهم نزدیک تراست. شاید به حرفعزیزی مثل او گوش کند. روح کلافه ام به دنبال یک تثبیت است. یک قدم محکم، یک جوابکه مانند دوندگان دو ماراتن به سمتش پرواز می کند. پیشانی ام راروی اینه میگذارم و چشمانم را می بندم. دستم را روی پارچه ی لختی که روی سرم افتاده میکشم.حس ازادی قلبم رابه چنگ میکشد. نفسی عمیق مهمان جانم می کنم. دیگر از تو دل نمیکنم... دستم را باری دیگر روی چادرم میکشم، لبخند می زنم و زیر لب می گویم: قهرمان من سه هفته ای می شد که چادر می پوشیدم، البته پنهانی. خنده ام میگرفت؛ زمانی برایزدن یک لایه بیشتر از ماتیکم از نگاه پدرم فرار می کردم. الان هم...! چادر را در کوله ام می گذاشتم و جلوی در سرم می کردم. از نگاه های عجیب و غریبیحیـی سردر نمی اوردم، اهمیتـی نمی دادم. صحبتهایمان ته کشیده بود. سوالی نداشتم....