#تجربه
#دانش_آموزی
#پرسش
یکی از دانش آموزا بعد از نماز پرسید:
من یک آیه دیدم که خداوند می گفت:راه اینه شما خواستید هدایت بشید نخواستید گمراه بشید.چرا لحنش انقدر تهدید آمیزه.یا من حس می کنم تهدید آمیزه مهربون تر نیست.
گفتم:
اتفاقا یک جورایی این لحن پر از دادن اختیار هست.اما اگر شما چنین حسی دارید می شود گفت این نوعی خبردادن هست.فرض کنید پشت دیوار نمازخانه مدرسه اتفاق بد یا خوبی بیفتد که شما از آن بی اطلاع باشید . کسی را که آن جا را می بیند و به شما خبر می دهد که حواست به آن طرف دیوار باشد شما سرزنشش می کنید؟
یا مثلا در آزمایشگاه دو ماده را بصورت اتفاقی باهم ترکیب می کنید و یک ماده جدید حاصل می شود.شما نه از فرمول مولکولی آن نه از خواصش اطلاعی ندارید.بعدا با تجربه و مطالعه ،شناخت پیدا می کنید.اگر همان روز که شما بی اطلاعید یک نفر شیمیدان که خبره است به شما بگوید ادامه ی این آزمایش منجر به انفجار می شود خواستی ادامه بده نخواستی ادامه تده با این خبر،تلقی شما از گوینده، بی خیالی و سردی و خشن بودن اوست یا اینکه دلسوزی و در عین حال اختیار دادن به شما؟هر کاری که انجام می دهیم مثل یک واکنش شیمیایی است که ما ظاهرش را می بینیم اما از ترکیبی که تولید می شود بی اطلاعیم.در آزمایشگاه شما نهایتا رنگ و مزه آن محصول را می بینید اما چیستی و ویژگی های آن محصول را نمی شناسید مگر با تحصیل و پژوهش.یک شیمیدان ماهر وجود دارد که البته بدون اینکه نیازی به آزمایش داشته باشد،اثر آن کار یا فکر را می بیند. از تمام واکنش هایی که افکار و اعمال ما با جهان و با خودنان انجام میدهد اطلاع دارد.ترکیب حاصل از هر واکنش را می شناسد. خبر می دهد که تکرار این فکر یا رفتار مثل آن آزمایش باعث ته نشین شدن چیزی در وجودت یا در وجود دیگران می شود.انقدر رسوب ادامه پیدا می کند تا وقتی دیگر محلولی در کار نباشد ووجودت بجای آنکه سیال و زلال وحلال باشد به یک لوله آزمایشگاهی پر از رسوب جامد تبدیل شده که باید دورش بریزی.انگار که شما سنگ شدی.
🔹فتح قلم🔹
@fatheGhalam