هدایت شده از گلزار ادبیات
یک بام و دو هوا 😂😂😂
از ابوالفضل زرویی نصرآباد
ای خدا، ای بزرگ بیهمتا
این دل پاک را نگیر از ما
این تنعّم، برای من کافی است
که برون و درون بنده، یکی است
پسرم، ای بسا به کسبِ سِمَت
از تو گردد دریغ، این نعمت
ور نخواهی، به نحو جوراجور
تو، به این کار میشوی مجبور
بعضاً از این و آن شنیده شده
یا بسا بوده است و دیده شده
که مدیری به عشوه یا ترفند
شده سرمایهدار و دولتمند
با کمی چشمپوشی از قانون
برده نزدیک چند صد میلیون
با پسانداز کارمند فقر
کرده ویلای خویش را تعمیر
بعد از آن، دم به انتقاد زده
بر سرِ کارمند، داد زده
که چرا با مداد بیتالمال
روی کاغذ کشیده عکس بلال؟
آبرو برده از فقیر کذا
که چرا از اداره برده غذا؟
یا چرا کرده اشتباه لپی؟
یا چرا بیجهت گرفته کپی؟
بعد ابلاغ صرفهجوییها
کارمند است و بازجوییها
وای اگر دلشکستهای، گاهی
کشد از دلشکستگی، آهی
پسرم، آبروی خلق، نریز
بکن از آهِ بیکسان، پرهیز
اصل مطلب، زرویی نصرآباد، ص ۶۰ و ۶۱.
#شعرطنز
#یکبامودوهوا
#زرویینصرآباد
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
در لوازم جانبی ریاست 😂😂😂
این ریاست که کارپردازی است
نود و هشت درصدش، بازی است
بوده است از زمانهی هُرمُز
یک کمش، کار و باقیاش، دَک و پُز
وای اگر در مدیریت کردن
عاجزی از ادا درآوردن
چون مهم است توی این حرفه
مَنِش و حالت و اَدا و اِفه
بیادا هستی ای پسر، ناشی
هرقَدَر هم که کاردان باشی
آن مدیری که مقتدر باشد
توی هر چیز، منحصر باشد
از غذا خوردن و صدای قَدَم
تا لباس و کلاه و رنگِ قلم
شیوهی اُرد پشت هم دادن
شیوهی پشت میز لَم دادن
گر تو در سِلک سروران باشی
نکند مثل دیگران باشی...
این چنین وانمود کن، گذری
که تو از پشت پرده باخبری
گر چه البته مستقل هستی
به مقامات، متصل هستی
بَهبَه از شایعات پر روغن
تو خودت هم بزن به آن، دامن
با همین شایعات رندانه
میشوی قهرمانِ افسانه!
✍#زرویینصرآباد
https://eitaa.com/fatimadastjerdi
👌😂👌😂👌
هدایت شده از گلزار ادبیات
مدیریت امور مالی😂😂😂
از ابوالفضل زَرویی نصرآباد
پسرم، گر گذاشتند اوباش
تو مدیر امور مالی باش
هر که یک سال بوده در این کار
شده نامش، بلند و بارش، بار
کام آدم، چو قند خواهد شد
بخت آدم، بلند خواهد شد
به حقوق تو میرسد برکت
برکت میدهند، بی حرکت
طرفِ التفات و مرحمتی
چون مدیر عزیز، بی جهتی
میشوی مثل شهر رُم که به حتم
همهی راهها، شود به تو ختم
همه از خشمت اجتناب کنند
داخل آدمت حساب کنند
به حضور تواَند نامهنویس
همه، حتی خود جنابِ رئیس
چون تویی صاحب حساب و کتاب
همگی میبرند از تو حساب
همگان را به لطف توست وثوق
چون که در دست توست فیش حقوق
ترسد آن کس که بر تو بندد راه
که تو بنشانیاش به خاک سیاه
گر چه از بیم و ترس، خالی نیست
منصبی چون مدیر مالی نیست
اصل مطلب، ابوالفضل زرویی نصرآباد، ص ۹۷.
#شعرطنز
#مدیرمالی
#زرویینصرآباد
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303