مُجَوّز کتاب 😂😂
از عباس احمدی
یک روز رفتم ارشاد
با این قدِ کمانم
گفتم: بده مجوّز
ای راحتِ روانم
گفتا: تو را برادر
یک سال میدوانم
در تو عقایدم را
با زور میچپانم
مخزن الاشرار، مجموعهی نقیضه و شعر طنز، عباس احمدی، ص ۵۵.
#شعرطنز
#کتاب
#عباساحمدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
😂 مهریه 😂
به نزدِ حضرتِ همسر خضوع باید کرد
به او محبت و مهر و خشوع باید کرد
مباد مهریهاش را گذارد او اجرا
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
✍#علیرضاتیموری
#شعرطنز
#شاعر_عضو_کانال
https://eitaa.com/fatimadastjerdi
😍👌😍👌😍
هدایت شده از گلزار ادبیات
گرانی 😂😂
از ابوالقاسم حالت
به لبها رسیدهاست جان از گرانی
امان از گرانی، امان از گرانی...
تعجب ندارد اگر زردچوبه
شود قیمت زعفران از گرانی!
چرا نرخها همچو موشک به سرعت
رود جانب آسمان از گرانی؟
مده زحمت کس به عنوان مهمان
که مفلس شود میزبان از گرانی
منِ گُرسَنه بندم از شِکوه لب را
که قوّت ندارد زبان از گرانی...
خدایا، کسی یار ما نیست جز تو
خود این ملک را وارهان از گرانی
فغان است دائم بلند از دهانها
فغان از گرانی، فغان از گرانی
دیوان خروس لاری، حالت، ص ۴۴۵.
#شعرطنز
#ابوالقاسمحالت
#گرانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
😂مقام گوشت😂
ای گوشت، همره دو سه تا نان، خوش آمدی
در سفرهی فقیرِ پریشان، خوش آمدی
در سفرهی فقیر، به عنوان آبگوشت
با یک قَرابه آب و دو تا نان، خوش آمدی
لطف غذای ملی ما، از وجود توست
اندر غذای ملی ایران، خوش آمدی
ای چارهسازِ معدهی کاسب، قدم به خیر
وی نور چشم دیزیِ دهقان، خوش آمدی
چشمم دو ماه بود که رنگت ندیده بود
امروز بعد از آن همه هجران، خوش آمدی
ای دنبهی تو اندک و ای وزن تو، قلیل
همراه استخوانِ فراوان، خوش آمدی
از چرم، ناپزاتری، از سنگ سختتر
ای مایهی شکستن دندان، خوش آمدی
ای از لحاظ وزن، بسی کمتر از دو سیر
وی ارزش تو، بیشتر از جان، خوش آمدی
یک تکهی تو از بز و یک تکهات ز میش
ای پارهی تنِ دو سه حیوان، خوش آمدی
از ما اگر تو دور شوی، کار مشکل است
ای مشکلات ما ز تو آسان، خوش آمدی
ای گنجها رسانده به یک مُشت گرگخوی
وی رنجها رسانده به چوپان، خوش آمدی
#شعرطنز
#گوشت
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/fatimadastjerdi
👌🌹👌🌹👌
هدایت شده از گلزار ادبیات
حاجی ارزانی 😂😂
از دکتر مجید بهرهور
"ای نسیم سحر، آرامگهِ یار کجاست؟"
آن که قایم شده از دست طلبکار کجاست؟
خسته از دردسر خانهبهدوشی شدهایم
مرگ من، مرحمتی کرده بگو غار کجاست؟
گوش ما کر شده از بوق اُتولها در شهر
نغمهی قُمری و مرغ سحر و سار کجاست؟
شهرها را همه گشتیم و ندیدیم تو را
حاجی ارزانی، بگو وعدهی دیدار کجاست؟
بگو بخند با حافظ، دکتر بهرهور، ص ۶۹.
#شعرطنز
#حاجیارزانی
#مجیدبهرهور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از گلزار ادبیات
میز ریاست 😂😂
از ابوالقاسم حالت
بهترین فردی که از بهرت وجود او طلاست
چون ریاست یافت، میبینی وجود او بلاست
یا رب این میز ریاست چیست کز تأثیر آن
میشود بیگانه فردا آن که امروز آشناست؟
خندهای کشکی کند، دستت دروغی بِفشُرَد
تا بدین دستان زند گولت به هر طوری که خواست
پشت این میز کذایی، هر که ده روزی نشست
بر فساد خود فزود و از صلاح خویش کاست
آن که در یک عمر از او نشنیدهای حرف دروغ
چون ریاست یافت، هرگز نشنوی زو حرف راست
جمله را میز ریاست، در ریاکاری فکند
شاید این میز ریاست نیست، این میز ریاست
توفیق، ۲۹ آبان ۱۳۳۷.
دیوان خروس لاری، حالت، ص ۴۶۵.
#شعرطنز
#ریاست
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از گلزار ادبیات
مدیریت امور مالی😂😂😂
از ابوالفضل زَرویی نصرآباد
پسرم، گر گذاشتند اوباش
تو مدیر امور مالی باش
هر که یک سال بوده در این کار
شده نامش، بلند و بارش، بار
کام آدم، چو قند خواهد شد
بخت آدم، بلند خواهد شد
به حقوق تو میرسد برکت
برکت میدهند، بی حرکت
طرفِ التفات و مرحمتی
چون مدیر عزیز، بی جهتی
میشوی مثل شهر رُم که به حتم
همهی راهها، شود به تو ختم
همه از خشمت اجتناب کنند
داخل آدمت حساب کنند
به حضور تواَند نامهنویس
همه، حتی خود جنابِ رئیس
چون تویی صاحب حساب و کتاب
همگی میبرند از تو حساب
همگان را به لطف توست وثوق
چون که در دست توست فیش حقوق
ترسد آن کس که بر تو بندد راه
که تو بنشانیاش به خاک سیاه
گر چه از بیم و ترس، خالی نیست
منصبی چون مدیر مالی نیست
اصل مطلب، ابوالفضل زرویی نصرآباد، ص ۹۷.
#شعرطنز
#مدیرمالی
#زرویینصرآباد
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از گلزار ادبیات
خ مثل خدا، مثل خرما 😂😂😂
از رضا احسانپور
دارم هوای خدمت یکریز دیگری
یا رب نصیب بنده نما میز دیگری
میزی همیشگی و کشودار و زیردار
میزی که هست معدن زرخیز دیگری
تنها مرا به میز بیاویز، قانعم
دیگر نیاز نیست به آویز دیگری
البته راستش به جز آن میز از شما
دارم دوباره خواهش ناچیز دیگری
از راه غیب، مثل فلانی به جیب من
لطفاً بریز مبلغ واریز دیگری
چندین حساب بانکی پُر دارم از خودم
اما حساب بانکی لبریز دیگری...
گاهی برای درد و بلاها نیاز هست
باشد علاج دیگر و تجویز دیگری
حالا برای روز مبادا کنار تو
دارم خدای خوب و دلاویز دیگری!
خندههای امپراتور، مجموعه شعر طنز، احسانپور، ص ۳۱ و ۳۲.
#شعرطنز
#خمثلخدامثلخرما
#رضااحسانپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غنی و مسکین😂😂
از ابوالقاسم حالت
ای دشمنت از جان و دل و دین، همه کس
وز رشوهخوریهای تو غمگین، همه کس
آن گونه به کار کوش از اول، کآخر
تنها تو غنی باشی و مسکین، همه کس
#شعرطنز
✍#ابوالقاسمحالت
هدایت شده از گلستان ادبیات (تکبیتی و دوبیتی)
بلای جان! 😂😂
از محمد صالحی آرام
ز روزگاران کهن، بوده شِکوهی فقرا
که: تا به چند و به کی، حسرت غذا بخوریم؟
به ما ز روی ظرافت، به طعنه میگفتند:
هوای پاک بُوَد رایگان، هوا بخوریم!
کنون که گشته هوا هم بلای جان همه
هَلا، ز لطف بگویید پس چه ما بخوریم؟
همچو شرر خندیدن، دفتری در شعر طنز، ص ۷۳.
#شعرطنز
#بلایجان
#محمدصالحیآرام
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
هدایت شده از گلزار ادبیات
بازنشسته 😂😂
از موسی رئیسی وانانی
شکرش که همیشه یکهتاز و خفنم
هر جای محله بر زبان شد سخنم
گر بازنشستهام، مقامم بالاست
یک رُفتگر نمونهام پیشِ زنم
اینم طنز برای بازنشستگانی که فعالند😊
#ارسالیشاعرانکانال
#شعرطنز
#بازنشسته
#موسیرئیسیوانانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دوبیتیهای بانکی 😅🤭
از ناصر داروگر کرمانی
🌹بانک مسکن
هلا ای بانک مسکن، مسکنت کو؟
تو که این سان کنی هر دم هیاهو
ببین ما را همه آواره باشیم
ز سودت کم بکن، بنگر به این سو!
🦋🦋🦋
🌹بانک ملت
نوشتم نامهای بر بانک ملت
که بنده آس و پاسم، چیست علت؟
جواب آمد: من و تو هر دو بانکیم
من از پولِ زیادی، تو ز قِلّت!
🦋🦋🦋
🌹بانک صادرات
همالساعه، به بانک صادراتم
ارادت دارم و از چاکراتم
ز بس که سود وام و قسط خواهد
به جوش آورده دیگر رادیاتم!
🦋🦋🦋
🌹بانک تجارت
تنم داغ است و بالا بس حرارت
ز هذیان، گویم از بانک تجارت
بَرَد سود کلان، هر آن چه خواهد
اگر چه بهر من باشد خسارت!
🦋🦋🦋
🌹بانک ملی
نوشتم نامهای بر بانک ملی
که: میدارم تو را من دوست خیلی
دلت، لیکن به حال من نسوزد
تو را باشد به سوی پول میلی!
🦋🦋🦋🦋🦋
✍#ناصرداروگرکرمانی
#شعرطنز
https://eitaa.com/fatimadastjerdi
😍👌😍👌😍👌