🚩 روایت فتاحی 🎙
بسم الله الرحمن الرحیم Episode 2 | قسمت دوم (جاودانگی روح) پادکست 🚩 روایت فتاحی🎙 خوانش کتاب «گنجین
بنده و تیم «روایت فتاحی» انشاءالله عازم اربعین هستیم.
قطعا در مسیر هر مکانی که توانستم فعالیت میکنم اما تا پایان سفر، این آخرین اپیزود خواهد بود.
التماس دعا💚
https://eitaa.com/fattahyavintp
روایت فتح - شماره 1 - ویرایش شده.mp3
4.56M
🚩 روایت فتاحی🎙
🔰 توسل به شهدا در فتح قلههای تمدنی در بستر کار آتش به اختیار مردمی
💠 اینان گوش اطاعت به فرمانِ "اَطیعوالله وَ اَطیعوالرَّسول وَ اُولِیالاَمر مِنکُم" سپردهاند و این چنین خداوند وظیفه #تحقق_اهداف_الهی همه انبیاء را بر گُرده صبور و پر قدرت آنان نهاده است!
🖋شهید سید مرتضی آوینی
https://eitaa.com/fattahyavintp
🚩 روایت فتاحی 🎙
🚩 روایت فتاحی🎙 🔰 توسل به شهدا در فتح قلههای تمدنی در بستر کار آتش به اختیار مردمی 💠 اینان گوش اطا
یکم صدای خود آقا مرتضی ذخیره برای اربعین...🖤
🚩 روایت فتاحی 🎙
بسم الله الرحمن الرحیم Episode 2 | قسمت دوم (جاودانگی روح) پادکست 🚩 روایت فتاحی🎙 خوانش کتاب «گنجین
اون قسمتی از کتاب که برای طلاب عزیز وعده داده بودم!
🖋شهید سید مرتضی آوینی
https://eitaa.com/fattahyavintp
دوستان بعد از اربعین یک سوپرایز خیلی خفن داریم. به اضافه ی هفته ای دو تا اپیزود.
از همه التماس دعا🖤
برای تک تک تون زیر قبه دعا میکنم!
اگر میخواین برای هر کس دیگه ای زیر قبه دعا کنم، این پست رو براش بفرستید تا عضو بشه😉
https://eitaa.com/fattahyavintp
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند .
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریده اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند .
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.
و مگر نه آنکه خانه تن، راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح،آباد شود.
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟
و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور بر می آید.
ای شهید، ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش.
در عشق اگر چه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن.
🖋شهید سید مرتضی آوینی
https://eitaa.com/fattahyavintp
🚩 روایت فتاحی 🎙
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در ب
این وصیت نامه را حتما چندین بار بخونید و فکر کنید.
یک سوال هم من میپرسم...
به نظر شما دلیل کوتاه بودن وصیت نامه کسی مثل شهید آوینی، که تمام زندگیش در حال نوشتن بوده، چیه؟
https://eitaa.com/fattahyavintp
دوستان بنده سفر نامه ای که مینویسم رو با اجازه ی شما میذارم داخل کانال.
اگر استقبال شد که ادامه میدیم.
شب...
بخش اول: بهشت زینب
بسم الله الرحمن الرحیم
آن شب که اولین قدم را در جاده عشق میگذاشتم، اگرچه در دل من نوید تلألؤ طلوعی تماشایی بود، آسمان هرچه بیشتر مغلوب شب میشد.
طریق العلما را که سوی مقصد و مرکز جهان میپیمایی، همه چیز بوی دیگری دارد.
فرات هنوز که هنوز است انتظار بوسه زدن بر لب های اباالفضل (ع) را دارد.این نخل ها هنوز آخرین تکیه گاه علمدار هستند.
خاک نم دار این حوالی خیس خون خداست.
هوا را استشمام کن.
بوی بهشت میرسد؛ از کربلای تو.
اما این بهشت، آنکه از مشایه و طریق العلما سوی او سوق پیدا میکنیم چیست؟
بهشت نه ضریح و گل دسته هاست. بهشت، نه گنبد و بین الحرمین حسین (ع) است. بهشت قتلگاه اوست.
آن بهشتی که زینب دید. بهشت زینب، آن نقش بی بدیلی که رو به روی چشمان صبورش بر بوم این صحرا با رنگ سرخ کشیده شد، این ها بهشت است.
بهشت را میخواهی ببینی، آن بهشتی را ببین، که زینب دید.
اما جهاد زینب پس از غروب آغاز شد.
و شب می آید تا ما واضح تر طلوع را ببینیم.
آری در تاریکی نور را راحت تر میشود جست و جو کرد.
چه کنیم که این روز ها بین کرم های شب تاب، دیدن بازتابی از نور ستاره های حقیقی سخت دشوار است.
ولی ماه، همان اولین روشنا و فروغی است، که میان تاریکی آن را در مردمک چشمت جای میدهی.
تبادر.
ماه همه ی مقصود شب است. تمام تمنای شب.
اگر خوب گوش تیز کنی شب، در پس هیاهوی فرات، سخن میگوید.
شب میگوید که از ظلمات نترس و قدم پیش گذار. هنوز ماه هست.
و این ماه خودش بازتاب تجلی حقیقی است که شرط دیدنش، رفتن و رفتن است. برو، آن مسیری را که ماه برایت روشن میکند.
چقدر این نشانه ها راوی داستان حقیر ما هستند.
ماه مژده ی خورشید میدهد. همان خورشیدی که روز ها از او چشم برمیگردانیم شب ها به امید او ماه را نگاه میکنیم. باز روز که فرا میرسد، ما فرار میکنیم.
قمر ما همان اهل بیت علیهم السلام هستند. آری سیاره ی شیعیان دوازده قمر دارد.
حالا آنچه گفتم را با خود مرور کن. قمر را ببین و خورشید را تمنا کن.
زینب همان قمر پر از نوریست که در ظلمات کاخ کفر، به خورشید روی نیزه اشاره میکرد.
از این به بعد شب را اینگونه نگاه کن. شب یعنی انتظار طلوع.
کمی که بیشتر فکر کنیم، تمام این دنیا شب است؛ و ما انتظار طلوع را نمیکشیم.
هر چه بیشتر سرمان را در برف فرو کرده و بهار را زیر قدوم صاحب الزمان عج نمیبینیم.
حالا دوباره دنیای خویش را نظاره کن. غیر از آن معدود لحظه هایی که سر بلند کرده و به ماه خیره شدی. تمامش لالایی تاریکی در گوش ما بوده و خواب ما را سنگین تر کرده است.
خداوند یازده روز به ما مهلت داد و شب دوازدهم که رسید خورشید پشت خروار ها بی محلی ما دفن شود. ای سحر هزار ساله، ما منتظرت هستیم.
و این انتظار یعنی جهاد. با نفس و با خصم. تمام شب ها منتهی به نبرد است و عروج خورشید خروج شمشیر است. این سربازان امام هستند که خورشید را بر تکیه گاه نیلگون آسمان در هجوم تاریکی حفظ خواهند کرد.
کربلا،
ای سریر سرخ قدسیان، ما را حّر این درگاه قرار بده. ما زانو زده ایم و منتظریم، و روزی که به قدس میرسیم، دشمن را پیش پای شما به زانو در خواهیم آورد.
ان شاء الله
🖋سید محمد علی فتاحی
۱۴۰۳/۵/۲۷
https://eitaa.com/fattahyavintp
🚩 روایت فتاحی 🎙
شب... بخش اول: بهشت زینب بسم الله الرحمن الرحیم آن شب که اولین قدم را در جاده عشق میگذاشتم، اگرچ
نکته ای، نقدی، نظری، نصیحتی بود، بفرمایید.