eitaa logo
فاضل نظری
2.7هزار دنبال‌کننده
649 عکس
62 ویدیو
2 فایل
✅ کانال نشر آثار استاد فاضل نظری شما را مهمان چند بیت شعر و فنجانی قهوه تلخ روبه پنجره میکنیم ☕️📚 با ما از استاد فاضل نظری بیشتر بخوانید 🍁 🔴 تبلیغات پربازده راجی نت: https://eitaa.com/joinchat/1621426385C118d13c9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم که هر چه زهر به خود می دهم نمی میرم من و تو، آتش و اشکیم در دل یک شمع به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم به دام زلف بلندت دچار و سرگرمم مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم درخت سوخته ای در کنار رودم من اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم . 📝 📒 📜 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
من ضدی دارم. آن قدر فریب کار که آن را "خود" پنداشته ام. حالا من از خود برای تو شکایت آورده ام... 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
رسیده ام به خدایی که اقتباسی نیست شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست خدا کسی است که باید به دیدنش بروی خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند خطا نکردن ما غیر ناسپاسی نیست به فکر هیچ کسی جز خودت مباش ای دل که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست @fazel_nazarrii 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه ام فهمید مدت هاست مدت هاست به جای دیدن روی تو در «خود» خیره ایم ای عشق! اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست @fazel_nazarrii 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی! کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد @fazel_nazarrii 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
در این دریا، چه می‌جویند ماهی‌های سرگردان مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی اگر این است آزادی مرا بی‌بال و پر گردان دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست خداوندا دعای دوستان را بی‌اثر گردان من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده‌ام ای عشق طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته‌تر گردان به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان من از سرمایۀ عالم همین یک «قلب» را دارم اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست مرا در آتش تردیدهایم شعله‌ور گردان @fazel_nazarrii 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
@fazel_nazarrii فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار! من در حصار تنگ و تو در مشت من اسیر مرداب زندگی همه را غرق می كند ای عشق همّتی كن و دست مرا بگیر ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر شیرینی فراق کم از شور وصل نیست گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش با مرگ زندگی كن و با زندگی بمیر 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
جان پس از عمری دویدن لحظه‌ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود عقل منطق داشت ، حرفش را به کرسی می‌نشاند دل سراسر دست و پا می زد، ولی بیهوده بود حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود من کی‌ام؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود 🔹کانال دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌ 💠@fazel_nazarrii
اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن به جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار همین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌‌ها باهم نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آید به «آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسا کن خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگ به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن @fazel_nazarrii
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما اکنون تویی و مساله های همه ی ما کو آن که، در این خاک سفر کرده ندارد سخت است فراق تو برای همه ی ما ای گریه ی شب های مناجات من از تو لبخند تو آیین دعای همه ی ما تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم پیچیده در این کوه صدای همه ی ما ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه ی ما گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه ی ما در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه ی ما @fazel_nazarrii
تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داری تو سر فریب ــ آری! ــ تو سر فریب داری لب بی وفای او کی به تو شهد می چشاند چه توقعی است آخر ، که تو از طبیب داری شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی چمدان ببند بی من سفری قریب داری پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری چه شکایتی است از من که چرا به غم دچارم تو که از سروده های دل من نصیب داری @fazelnazarii
امروز هم به رخوت بی‌بادگی گذشت... آری گذشت! مستی دلدادگی گذشت! در آتش خیال تو با خود قدم زدم دوران عاشقی به همین سادگی گذشت می‌دانم ای فرشته که باور نمی‌کنی شب‌های قصه‌گویی و شهزادگی گذشت روزی زِ چَشم مَردم و روزی به پای تو! عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت شرمنده‌ی توایم و سرافراز از این‌که عمر ــ گر دین نداشتیم ــ به آزادگی گذشت . @fazel_nazarrii