https://eitaa.com/fazelenazari
من خود دلم از مهر تولرزید، وگرنه
تیرم به خطا می رود اما به هدر نه!
دلخون شده وصلم و لب های توسرخ است
سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر، نه
با هرکه توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!
بدخلقم و بدعهد، زبانبازم و مغرور
پشت سر من حرف زیاد است؛ مگرنه؟
یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه !
#فاضل_نظری
📚 از کتاب #آن_ها
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
هرچه در تصویر خود بهتر نگاه انداختم
بیشتر آیینه را در اشتباه انداختم
زندگی تصویر بود، ای عمر، برگردان به من
سنگ هایی را که در مرداب و ماه انداختم
عشق با من نا برادر بود، چون عاقل شدم
یوسف خود را به دست خود به چاه انداختم
تا دل پرهیزگارم را ببینم توبه کار
با شعف خود را در آغوش گناه انداختم
سر برون آوردم از مرداب، رو بر آفتاب
چون حباب از شوق آزادی کلاه انداختم
#فاضل_نظری
#آن_ها
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
خوشبخت، یوسف به سفر رفته ی من است
یارِ سراغ یار دگر رفته ی من است
آینده و گذشته ی محتوم من یکی ست
تقدیر، خنجر به جگر رفته ی من است
این چشمهای که بر سر خود می زند مدام
فواره نیست طاقت سر رفته ی من است...
مست است و شوربخت که سر می زند به سنگ
دریا جوانی به هدر رفته ی من است
هر غنچهای که سر زند از خاک، بعد از این
لبخند یوسف به سفر رفته ی من است
#فاضل_نظری
#آن_ها
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
سفر بهانهٔ دیدار و آشنایی ماست
از این به بعد «سفر» مقصد نهایی ماست
در ابروان من و گیسوان تو گرهی ست
گمان مبر که زمان گره گشایی ماست
خراب تر ز من و بهتر از تو بسیار است
همین بهانهٔ آغاز بی وفایی ماست
زمانه غیر زبان قفس نمیداند
بمان که «پرنزدن» حيله رهایی ماست
به روز وصل چه دل بسته ای؟ که مثل دو خط
به هم رسیدن ما نقطه جدایی ماست
#فاضل_نظری
📚 از کتاب #آن_ها
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
هیچ وصلی بی جدایی نیست این را گفت و رود
دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت
هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا
هیزم اول پایه ی سوزاندن خود را گذاشت
اعتبار سربلندی در فروتن بودن است
چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت
.
#فاضل_نظری
#آن_ها
#سر_به_مهر
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
از این به بعد من از دوست شر نخواهم دید
سفر به خیر تو را من دگر نخواهم دید
دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد
دگر ز دست خودم دردسر نخواهم دید
به ریگ همسفر رودخانه می گفتم
از این به بعد تو را همسفر نخواهم دید
قبول کن که نفاق از فراق تلخ تر است
قبول کن که از این تلخ تر نخواهم دید
فقط به صاحب اسمم سپردمت، زیرا
که تیر آهم را بی اثر نخواهم دید
#فاضل_نظری
#آن_ها
#صاحب_اسم
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
تو که در فکر منی مرگ مرا سر برسان
انتظار همه را نیز به آخر برسان
همه پرورده ی مهرند و من آزرده ی قهر
خیر در کار جهان نیست، تو هم شر برسان
لاله در باغ تو رویید و شقایق پژمرد
به جگر سوختگان داغ برابر برسان
مَردُم از ماتم من شاد و من از غم خشنود
شادمانم کن و اندوه مکرر برسان
مرگ یا خواب؟! چقدر این دو برادر دورند
مژده ی وصل برادر به برادر برسان
.
📝 #فاضل_نظری
📕 #آن_ها
📜 #آزرده_ی_قهر
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
از این به بعد من از دوست شر نخواهم دید
سفر به خیر تو را من دگر نخواهم دید
دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد
دگر ز دست خودم دردسر نخواهم دید
به ریگ همسفر رودخانه می گفتم
از این به بعد تو را همسفر نخواهم دید
قبول کن که نفاق از فراق تلخ تر است
قبول کن که از این تلخ تر نخواهم دید
فقط به صاحب اسمم سپردمت، زیرا
که تیر آهم را بی اثر نخواهم دید
#فاضل_نظری
#آن_ها
#صاحب_اسم
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
هیچ وصلی بی جدایی نیست این را گفت و رود
دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت
هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا
هیزم اول پایه ی سوزاندن خود را گذاشت
اعتبار سربلندی در فروتن بودن است
چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت
.
#فاضل_نظری
#آن_ها
#سر_به_مهر
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
تو که در فکر منی مرگ مرا سر برسان
انتظار همه را نیز به آخر برسان
همه پرورده ی مهرند و من آزرده ی قهر
خیر در کار جهان نیست، تو هم شر برسان
لاله در باغ تو رویید و شقایق پژمرد
به جگر سوختگان داغ برابر برسان
مَردُم از ماتم من شاد و من از غم خشنود
شادمانم کن و اندوه مکرر برسان
مرگ یا خواب؟! چقدر این دو برادر دورند
مژده ی وصل برادر به برادر برسان
.
📝 #فاضل_نظری
📕 #آن_ها
📜 #آزرده_ی_قهر
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
خوشبخت، یوسف به سفر رفته ی من است
یارِ سراغ یار دگر رفته ی من است
آینده و گذشته ی محتوم من یکی ست
تقدیر، خنجر به جگر رفته ی من است
این چشمهای که بر سر خود می زند مدام
فواره نیست طاقت سر رفته ی من است...
مست است و شوربخت که سر می زند به سنگ
دریا جوانی به هدر رفته ی من است
هر غنچهای که سر زند از خاک، بعد از این
لبخند یوسف به سفر رفته ی من است
#آن_ها
#خوشبخت
#فاضل_نظری
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari
https://eitaa.com/fazelenazari
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار
آیینه به دست آمده ام بر سر بازار
هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست
یادآوری خاطره ی بوسه ی دیدار
روزی که شکست آینه با گریه چه می گفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار
کشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار
چون رود که مجبور به پیمودن خویش است
آزاد و گرفتارم – آزاد و گرفتار
ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد
برخیز فدای سرت، انگار نه انگار
تا لحظۀ بوسیدن او فاصله ای نیست
ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه دار
.
📜 #دیوار_به_آیینه
📕 #آن_ها
✍️ #فاضل_نظری
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari