https://eitaa.com/fazelenazari
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار
آیینه به دست آمده ام بر سر بازار
هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست
یادآوری خاطره ی بوسه ی دیدار
روزی که شکست آینه با گریه چه می گفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار
کشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار
چون رود که مجبور به پیمودن خویش است
آزاد و گرفتارم – آزاد و گرفتار
ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد
برخیز فدای سرت، انگار نه انگار
تا لحظۀ بوسیدن او فاصله ای نیست
ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه دار
.
📜 #دیوار_به_آیینه
📕 #آن_ها
✍️ #فاضل_نظری
🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری
https://eitaa.com/fazelenazari