#قصه_کودکانه
بازی هیجانانگیز
امیر بلوز قرمزش را پوشیده بود. به خطهای سیاه روی لباس نگاه کرد. شنلش را انداخت. دستش را مشت کرد. انگشت اشاره و انگشت کوچکش را باز کرد. به طرف بچهها دوید و فریاد:«مرد عنکبوتی وارد میشود»
چرخی زد و گفت:«بیاید قهرمان بازی»
رضا به لباس عجیب امیر نگاه کرد و گفت:«اینجا خونهی ماست پس من میگم چی بازی کنیم»
سعید لبهایش را جمع کرد و گفت:«پس لطفا یه بازی درست حسابی و هیجان انگیز بگو»
به درخت انجیر تکیه داد. دست روی چانهاش گذاشت و کمی فکر کرد. بشکن زد و گفت:«فهمیدم، پدربزرگ من یه صندوق قدیمی توی زیرزمین داره که به من اجازه داده هروقت خواستم با وسایلش بازی کنم اما یه شرط داره»
سعید دستانش را به هم مالید و گفت:«زود بگو ببینیم چه شرطی؟»
رضا سینهاش را صاف کرد و گفت:«بعد بازی وسایل رو تمیز و سالم برگردونیم سرجاش»
امیر شنلش را مرتب کرد و گفت:«قبوله بریم ببینیم چی داره» روی چهارپایه کوچک کنار شیر رفت. پرید و گفت:«مرد عنکبوتی مواظب شماست»
رضا راه افتاد و گفت:«دنبالم بیاید»
بچهها آرام از پلههای زیرزمین پایین رفتند. رضا با کلیدی که زیر کوزهی جلوی زیرزمین بود قفل در را باز کرد. در چوبی زیرزمین با صدای جرجری باز شد. بچهها با دهان باز به وسایل زیرزمین نگاه میکردند. رضا برق را روشن کرد و گفت:«به چیزی دست نزنید فقط اجازه داریم به صندوق دست بزنیم بقیه وسایل ممکنه خراب بشن یا بشکنن»
امیر جلو رفت و گفت:«پسر عجب جاییه، کو صندوق؟»
به اطراف نگاه کرد. چشمش به یک صندوق چوبی افتاد. به طرفش رفت و گفت:«پیداش کردم ایناهاش»
رضا سر تکان داد و جلو رفت:«اره خودشه»
به سعید که هنوز با دهان باز به اطراف نگاه میکرد اشاره کرد و گفت:«کجایی؟ بیا جلو دیگه»
سعید جلو رفت. بچهها وسایل روی صندوق را با کمک هم برداشتند. صندوق قفل نداشت. رضا در صندوق را باز کرد.
سعید با چشمان گرد به وسایل نگاه کرد:«واااای پسر عجب لباسهایی»
امیر دستش را جلو برد. کلاهی از توی صندوق برداشت. روی کلاه یک پر بزرگ سبز بود و دورش توری توسی رنگ. رضا گفت:«این کلاه خوده، کلاه تعزیه، پدربزرگ من وقتی جوون بوده مسئول برگزاری تعزیهی محل بوده»
سعید سپر آهنی بزرگی را برداشت و گفت:«اینجا رو یه سپر راست راستکیه!»
سعید کلاه را روی سرش گذاشت و غلاف شمشیری برداشت و پرسید:«این چرا خالیه؟ پس شمشیرش کو؟»
رضا لبخند زد و گفت:«نمیدونم شمشیرش کجاست من فقط با همین بازی میکنم»
سعید بلند شد. سپر را جلویش گرفت و گفت:«بیاید تعزیه بازی کنیم»
امیر شنل و لباس قرمز را از تنش درآورد و گفت:«موافقم، فقط توی تعزیه از روی نوشته میخونن»
سعید ابرویش را توی هم کرد و گفت:«تو از کجا میدونی؟»
امیر لباسهای توی صندوق را جا به جا کرد و گفت:«خودم دیدم، توی روستای ما محرم تعزیه میخونن»
رضا دستش را توی صندوق برد و چند دفترچه بیرون آورد:«اینم متن تعزیه هرکسی لباس مخصوص خودش رو بپوشه و از روی اینا تعزیه رو بخونه»
بچهها با خوشحالی لباسها را پوشیدند و از زیرزمین بیرون دویدند.
امیر از بین دفترچهها یکی را برداشت. روی دفترچه نوشته شده بود:«ابراهیم پسر مسلم بن عقیل» به طرف زیرزمین رفت. سعید پرسید:«کجا؟»
امیر درحالی که از پلهها پایین میرفت جواب داد:«میرم لباس ابراهیم رو پیدا کنم»
تو هم لباس برادرش رو بپوش. از پایین پلهها بلند گفت:«تعزیهشو قبلا دیدم خیلی قشنگه»
رضا لباسی که با خود آورده بود پوشید و گفت:«اره فکر خوبیه تعزیه پسران مسلم رو میخونیم»
بچهها لباسها را پوشیدند و آماده شدند. گوشهی حیاط تعزیه را اجرا کردند. تعزیه که تمام شد صدای گریه و تشویقی از پشت پنجره به گوششان رسید.
پدربزرگ رضا بود. اشکهایش را پاک کرد و گفت:«امسال محرم باید أین تعزیه رو برای مردم محل اجرا کنید، ماشاالله به شما»
چشمان بچهها از خوشحالی برق میزد.
#هویت
#باران
#قصه
🌸🍂🍃🌸
@fdsfhjk
💢 غیرت دینی، جنگ شناختی و حکمرانی فضای مجازی
رهبر انقلاب:
🔹غیرت دینی را حفظ کنید. این غیرت دینی است که تهدید ها را به فرصت تبدیل خواهد کرد
🔹یکی از برنامه ریزی های امروز دشمن حساست زدایی نسبت به اصول و بینات و مبانی انقلاب (مانند حاکمیت دین خدا و و عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر) است. دشمن می خواهد این حساسیت را به تدریج کم کند. این اتفاق را در فضای مجازی و رسانه های جمعی انجام می دهند. در مقابل زورگویی دشمن انقلاب به ما میگوید نباید تسلیم شد. این جزو اصول است.
⭕️در یک جنگ شناختی -ادراکی ترکیبی قرار داریم. برای این جنگ ۴ مرحله طراحی شده است که نتیجه اش حساسیت زدایی نسبت به اصول و بینات و مبانی انقلاب (مانند حاکمیت دین خدا و و عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر) است.
1⃣تضعیف روحیه
2⃣بی ثبات سازی
3⃣ بحران سازی
4⃣عادی سازی
⭕️ این جنگ در ۳ دوره کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر ضد ما جریان دارد که در مرحله چهارم یعنی عادی سازی حساسیت زدایی در یک بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ ساله وبه طور خاص بر روی قشر نوجوان و جوان با گرفتن #هویت این قشر انجام خواهد شد.
⭕️ متاسفانه مهمات این جنگ یعنی کلان داده های ملت ما به طور ۲۴ ساعته و ۷ روزهفته توسط دشمنان ما با پلتفرم های آمریکایی که بستر سایبر تروریسم این کشور هستند سرقت شده و سپس با تحلیل این داده ها نفوذ در اذهان و قلوب تک تک افراد، دستکاری ذهنی جامعه، اثر گذاری بر تصمیم گیری ها و اقدامات افراد، پیش بینی کنش ها، مدیریت هیجانات و احساسات، حب و بغض ها در قلوب و شک و یقین ها در اذهان و مدل سازی ریاضی فرآیند های ذهنی و...انجام می شود.
⭕️اینکه رهبر حکیم انقلاب از کلید واژه #غیرت_دینی بسیار دقیق استفاده کردند و عامل تضعیف آنرا فضای مجازی دانستند بسیار مهم است و اینجاست که نقش حاج قاسم فضای مجازی پر رنگ می شود.
⭕️ اینجاست که باید عزیزانی که غیرت دینی دارند به میدان آمده و یکبار برای همیشه فضای مجازی ول در سطح کشور را که قتلگاه جوانان، نوجوانان و خانواده ها شده است را تعیین تکلیف کنند.
⭕️البته مصادیق بارز این غیرت در فضای مجازی را میتوان مطالبه راه اندازی شبکه ملی اطلاعات که نظیر آنرا کشورهای پیشرفته در سطح دنیا دارند، ارتقای #سواد_فضای_مجازی مسئولان، مدیران و مردم و تصویب قوانین بروز برای این فضا دانست که جمیعا در سطح دنیا از آن به عنوان حاکمیت سایبری و حاکمیت داده ها هم نام برده می شود.
⭕️حاج قاسم نمونه بارز مصداق غیرت دینی بود که نگذاشت فرمایشات رهبری رویزمین بماند اما حاج قاسم فضای مجازی کجاست؟...
✍ سید علیرضا آل داود
@fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🔎جسارت به یک روحانی و فرامتنی هویت سوز
🔺چند ثانیه فیلم از لحظه #زیرگرفتن_یکروحانی توسط یک خودروی شخصی با انگیزه نامعلوم فعلا؟؟ اما یک #فرامتن خطرناکی دارد...
🔸تولید #دومینوی_نفرت علیه #نمادها بعنوان یک استراتژی برای ذبح فرهنگ از مسیر میانبر. فقط بحث دیانت و ناامن کردن فضا برای #روحانیت نیست.
🔸روزی #حجاب، روزی #عمامه و روزهای بعد #پرچم #سرودملی و #زبانفارسی و #نقشه و...
فراموش نکنیم که جزءلاینفک #هویت یک ملت، نمادهای ملی و مذهبی آن است که اگر آسیب ببیند، بنیادهای معرفتی و ارتکازات تاریخی مردم آن خاک را هم به تدریج درمینوردد.
🔸خلاصه اینکه عادی سازی توهین به نمادها و پایین آوردن میزان حساسیت عمومی به این قبیل جسارتهای جهت دار، به نفع فرهنگ و تاریخ و انسجام یک جامعه نخواهد بود.
✍علیرضامحمدلو
🍃🌹ـــــــــــــــــــــ