#روش_مطالعه
#نویسندگی
#تقریر
📚 یکی از امور ضروری در امر آموزش و تحقیق که راهی جز آن برای فهم و ادراک عمیق مسائل علمی نیست، #نویسندگی و دست به قلم بردن است.
💠 مراد ما از نوشتن، بیان و #تقریر مسائل علمی از زبان نویسنده است؛ نوشتن، #نویسندگی و #تقریر آن چنان مهم است که در بسیاری از موارد بازگویی عمیق ترین نظرات فقیهان و اصولیان از طریق بیان و تقریر شاگردان ایشان صورت پذیرفته است؛ مانند دروس خارج اصول مرحوم محقق نائينى که از طریق تقریرات دو تن از شاگردان بزرگ ایشان -مرحوم کاظمی (فوائد الاصول) و مرحوم محقق خویی (اجود التقريرات)- به جا مانده است.
💠 مطلب دیگر آن که فهم و ادراک مقرّر از نظرات و درس یک استاد برجسته، نه تنها نشان علمیت و عمق دانش استاد است، بلکه نشان عمق فهم و ادراک مقرّر نیز هست. از این رو، گاه یک مقرّر نسبت به مقرّر دیگر عمیق تر بوده و بازتاب نظریه ی استاد در نوشتار او عمیق تر از بازگویی مقرّر دیگر از همان درس و همان استاد است.
💥 یک #تقریر و نوشته ی علمی باید از لحاظ علمی، عمیق و از لحاظ بیانی، شیوا و رسا باشد.
⭐ آن چه در مورد #تقریر و #نویسندگی فقهی و اصولی گفته شد از مرحله ی تقریر، بیان و شرح یک کتاب فقهی یا اصولی بر مبنای سخنان یک استاد در مرحله ی آموزش آغاز شده، و به تقریر و بیان درسهای تحقیقی خارج استاد می رسد، و در نهایت به تقریر و بیان نظریه ی علمی خودِ نویسنده منتهی می شود.
📝 @fegh_osoul_rafiee
93-حلقه ثانیه-اصول عملیه-14001124.amr
2.17M
🎤 تدريس "حلقه ثانيه"
#الحلقة_الثانية
#الأصول_العملية
#القاعدة_العملية_عند_الشك
#القاعدة_العملية_الأولية
❎ جلسه ۹۳
📆 تاريخ ١٤٠٠/١۱/۲۴
📝 @fegh_osoul_rafiee
سلام عليكم
در این فایل در هنگام بیان نظریه ی صاحب قوانین، تعبیر «مقصود به افهام» و «غیر مقصود به افهام» تعبیر مرحوم صاحب قوانین (مرحوم محقق قمی) عنوان شد که با مطالعه و تحقیق بیشتر به دست آمد که این دو تعبیر از آنِ مرحوم شیخ انصاری است و در کلام صاحب قوانین تنها تعبیر به «مُشافِه» (یعنی مخاطب) یافت شد.
روشن است که تعبیر «مقصود به افهام» تعبیر بسیار دقیق تری از تعبیر «مشافه» و «مخاطب» است، چنان که در درس توضیح داده شد.
یاعلی
#مبانی_شهید_صدر
#حق_الطاعة
📚 اصوليان در پاسخ به اين پرسش اساسی که: «مکلف در برابر تکلیف احتمالی چه باید بکند؟ آیا باید تکلیف احتمالی را امتثال کند یا چون یقین به تکلیف وجود ندارد امتثال واجب نیست؟» دو دیدگاه را مطرح كرده اند:
⭐ دیدگاه اول: برائت عقلي
مشهور اصوليان معتقدند عقل در چنین حالتی این گونه حکم می کند که تا بیان واضح و معلومی از جانب شارع صادر نشود مکلف در برابر چنین تکلیف احتمالی هیچ وظیفه ای ندارد. بر این اساس، اصل این است که مکلف تکلیفی بر دوش ندارد، مگر آن که تکلیف به صورت یقینی و واضح ثابت شود.
برائت عقلي مبتنی بر قاعده ی عقلی «قبح عقاب بلابیان» است.
⭐ دیدگاه دوم: حق الطاعة
برخی از اصولیان مانند شهید صدر معتقدند پاسخ عقل به آن پرسش اساسی، وجوب امتثال تکلیف احتمالی است؛ یعنی دایره ی حق اطاعت شارع نسبت به مکلف همه ی تکالیف مقطوع، مظنون، مشکوک و محتمل را در بر می گیرد و مکلف به صرف عدم رسیدن بیانی از جانب شارع نمی تواند از زیر بار تکلیف خارج شود.
بر این اساس، اصل این است که ذمه ی مکلف مشغول به تکلیف است، مگر آن که به صورت یقینی ثابت شود که مکلف وظیفه ای ندارد. این مطلب به معنای آن است که بنا بر مبنای #حق_الطاعة، قاعده ی اولیه ی عملیه، اصل اشتغال است.
🔷 هعتقدان به هر دو دیدگاه در مرحله ی بعد «برائت شرعي» را به عنوان جعل و تشريعي از جانب شارع پذیرفته اند؛ از این رو، اگر چه معتقدان به #حق_الطاعة نسبت به تکالیف مظنون و محتمل، اصل اشتغال را حاكم می دانند، اما بنا بر برائت شرعی نتيجه ميگیرند که به حکم شارع، مکلف می تواند تکالیف مظنون، مشکوک و محتمل را امتثال نکند؛ معنای این سخن آن است که نتیجه ی هر دو دیدگاه در مرحله ی عمل و جمع بندى بين هر دو مرحله با توجه به برائت شرعى يكسان است.
@fegh_osoul_rafiee
#شهرت_فتوائى
#عدم_الخلاف
📚 يكی از مصطلحاتی که فقهاء در بحث های فقهی در کنار اجماع یا شهرت به کار می برند تعبیر «عدم الخلاف» (یعنی عدم وجود مخالف)است.
مرحوم شیخ انصاری نیز در ابتدای بحث شهرت فتوائى می گوید: «... الشهرة في الفتوى الحاصلة بفتوى جلّ الفقهاء المعروفين، سواء كان في مقابلها فتوى غيرهم بالخلاف أم لم يعرف الخلاف و الوفاق من غيرهم».
به همین خاطر، برخى از حواشی کتاب رسائل در مورد فرق بین دو اصطلاح «شهرت فتوائى» و «عدم الخلاف» بحث كرده و فوارقی برای این دو یادآور شده اند.
🔷 اما آنچه به نظر می رسد «عدم الخلاف» در لسان فقهاء، اصلاح خاصی که حامل معنایی در مقابل اجماع و شهرت باشد نیست، بلکه تنها دلالت بر عدم وجدان مخالف دارد که گاه در کنار شهرت فتوایی معنا می دهد و گاه در کنار اجماع.
پس تلاشی که برخی کرده اند تا معنا و مفهوم «عدم الخلاف» را از شهرت فتوائى جدا کنند بی فایده و بدون توجه به خاستگاه این اصطلاح است.
📝 @fegh_osoul_rafiee
ولادت پر برکت و پر نور حضرت مولی الموالی امیر المومنین علی بن ابی طالب (ارواحنا لتراب قبره الفداء) بر همه ی دوستداران آن حضرت مبارک باد.
مولای ما نمونه ی دیگر نداشتست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتست
#فرائد_الأصول
#الشهرة_الفتوائية
🔳 پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای ابوالفضل صوفی 🔳
❓نسبت بین سه مصطلح شهرت (روایی، عملی و فتوایی) چیست؟ آیا عموم و خصوص من وجه است؟
📚 پاسخ: همان طور که روشن است بین مفاهیم همیشه نسبت تباین برقرار است، و نسب اربعه ی در منطق به نسبت با افراد و مصادیق است. از این رو، نسبت بین شهرت روایی و شهرت عملی عموم من وجه است، زیرا ممکن است روایتی مصداق باشد که هم شهرت روایت و نقل داشته باشد و هم شهرت عملی.
اما نسبت این دو با شهرت فتوايى تباین است، زیرا در شهرت فتوایی اصلا روایت معیّنی وجود ندارد، بلکه آنچه پیش روی ماست فتوای مشهور است؛ پس هیچ مصداق واحدی وجود ندارد بین شهرت فتوایی و دو مصطلح دیگر که گاه عملی باشد و گاه فتوایی، یا گاه روایی باشد و گاه فتوایی.
البته اگر در شهرت عملی، شهرت فتوایی (شهرت فتوایی مدرکی) هم شکل بگیرد و در نظر گرفته شود نسبتشان عموم من وجه است. (توضیح این نکته در پاسخ به سوالات بعدی خواهد آمد)
📝 @fegh_osoul_rafiee
#فرائد_الأصول
#الشهرة_الفتوائية
🔳 پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای ابوالفضل صوفی 🔳
❓آیا شهرت عملی -همان طور که بر اساس مبنای مشهور جابر ضعف سند است- می تواند در ناحیه ی دلالت و استنباط نیز حجت بر فقیه باشد به صورتی که فقیه ملزم باشد فهم مشهور فقهاء را از آن روایت خاص و مشخص تبعیت کند؟ آیا چنین شهرتی هیچ ارزشی در ناحیه ی استنباط حکم ندارد؟
📚 پاسخ: شهرت عملی یعنی فتوای فقهاء مستند به یک روایت خاص و مشخص باشد؛ به طوری که همگی آنها بر اساس یک روایت فتوا داده باشند که آن روایت باید یک روایت خاص بوده و برای ما نیز مشخص باشد.
پس می توان گفت آنچه در شهرت عملی مهم است استناد فقها به یک روایت خاص و مشخص است، و این که فتوای آنها چیست اهمیتی ندارد. (بر خلاف مرحوم مظفر که شهرت عملی را نوعی از شهرت فتوایی می داند که البته سخن دقیقی نیست)؛ به همین خاطر می گوییم ممکن است مشهور فقهاء همگی بر اساس یک روایت عمل کرده و فتوا داده باشند، اما برخی به وجوب، برخی دیگر به استحباب، و برخی دیگر به اباحه فتوا داده باشند، در حالی که استناد همگی آنها به یک روایت خاص و مشخص بوده است؛ پس، شهرت عملی می تواند شهرت فتوایی هم در کنارش باشد یا نباشد.
اما نکته اینجاست که در جایی که شهرت عملی فتوایی را فرض کنیم نیز باید گفت فهم فقهاء بر فقیه دیگر حجت نیست، و فهم دیگر فقها (حتی فقهای متقدم) بر فقیه دیگر حجت نیست، به این معنا که دلیل فتوای یک فقیه بر اساس یک روایت نمی تواند فهم دیگر فقیهان باشد، اگر چه فهم فقهای دیگر می تواند مویّد و مقوِّی فهم فقیه باشد.
📝 @fegh_osoul_rafiee
94-حلقه ثانیه-قاعده اولیه-14001203.amr
2.39M
🎤 تدريس "حلقه ثانيه"
#الحلقة_الثانية
#الأصول_العملية
#القاعدة_العملية_عند_الشك
#القاعدة_العملية_الأولية
❎ جلسه ۹۴
📆 تاريخ ١٤٠٠/١۲/۰۳
📝 @fegh_osoul_rafiee
#فرائد_الأصول
#مسائل_علم_اصول
🔳پاسخ به سوال برادر عزیزم، آقای محمد جواد پولادین 🔳
❓ وجه دخول «شهرت فتوایی» و «قول لغوی» در علم اصول چیست؟ ضابطه ی اصولی بودن این دو مساله چیست؟
📚 بنا بر مبنای مرحوم شیخ که معتقد است موضوع علم اصول، «ادله ی اربعه با وصف حجیت» است وجه دخول مساله ی خبر واحد در علم اصول روشن شد.
📌 شهرت فتوایی نیز از آن جهت که کاشف حاکی از سنت است داخل در علم اصول است؛ یعنی در صورت تحقق شهرت فتوایی، ثابت می شود که روایت معتبری نزد ایشان وجود داشته است که همه ی آن فقیهان بر اساس آن روایت و مستند معتبر، قائل به یک فتوا شده اند. از این جهت شهرت فتوایی -بنا بر نظر شیخ در مورد موضوع علم اصول- داخل در مباحث علم اصول است.
📌 قول لغوی نیز از آن جهت که بحث از چگونگی اثبات مدلول و معنای موضوع علم اصول (ادله ی اربعه) است داخل در علم اصول است.
📝 @fegh_osoul_rafiee