eitaa logo
فقه نظام ساز
609 دنبال‌کننده
758 عکس
28 ویدیو
83 فایل
ارتباط با ادمین @fnhuman
مشاهده در ایتا
دانلود
متن كامل رنجنامه سید احمد خمینی-وفات حاج سيداحمد خمينى (1373 ش) https://portal.anhar.ir/node/18366#gsc.tab=0
4_5920094341400890152.pdf
6.77M
4_5920094341400890152.pdf@feghheumanism فقه و ورزشگاه زنان
https://iqna.ir/00GyUA در ادامه بخوانید
قصه فلفل دستور از بالا بود ✍️ افکار عمومی، مشهد را و زنان را و فوتبال را و خشونت را کنار هم میپذیرد، اصل داستان هر چه که باشد. چرا؟ این غیر از ندانمکاریهای مدیران خرد و کلان است. داستان قدیمی دو مدعی اداره جامعه است. یکی فقه و دیگری دین بشرساخته مدرن. ما آرمانجویانه طرف اولی را میگیریم ولی وقتی با سیلی محکم واقعیت مواجه شدیم تسلیم مدیریت مدرن میشویم. و این چکیده دگردیسی خیلی ها است. ✍️اما واقعیت آن بود که امام اساسا یک برش دیگری به فقه و دانش مدرن زد و راه دیگری را گشود. بر اساس اندیشه او فقه دو گونه بود؛ یکی وقتی که روح حاکمیتی پیدا میکند و تبدیل میشود به یک موجودی زنده که میتواند مدیریت کند، تدبیر کند و تغییر دهد. دیگری یک جسد که همه تلاش میکنند بدون آن هویت تک تک اجزایش را با هزار ترفند زنده کنند و موفق نمیشوند. گاهی دم از نظام سازی و انسجام بخشی میزنند گاهی دم از موضوع شناسی میزنند گاهی دم از مقاصد آن. ✍️همه اینها درست است اما اگر روح حاکمیت درش دمیده نشود، این جسد رها شده میافتد و جان میکند. فقه حکومتی یک صراط علمی بود، نه یک نکته، نه یک باب، نه یک مساله پژوهشی و نه یک سبیل در کنار دیگر سبل. فقه وقتی گارد حاکمیت میگیرد خود را به سامان میکند. مصلحت و مدارا و تقیه برایش در جای خود مینشیند.او در بستر شناخت مردم و دشمن، مقاصد و سیاست های اصلی خود را پی میگیرد و همه دین را به مدد میطلبد. ✍️امام همین توجه را در نسبت با روح مدرنیته یعنی حاکمیت آن، ایجاد کرد. هر تغییری بدون توجه به این نکته مثل گذاشتن یک بسم الله است در سر‌‌در یک کارخانه بزرگ وارداتی و در نهایت نیز هضم شدن در سبک مدیریت جبهه مقابل. جسد فقه و شریعت دینی با جسد دین عرفی مدرن نمیسازد. وقتی نساخت چند راه پیشنهاد میکند؛ یا فقه را دور بیندازید چون زمانش گذشته یا زمانش نرسیده. یا آنکه به زور و خشونت اجرایش کنید. ✍️اگر میخواهید بدانید چه بر سر مهندس بازرگان آمد و چرا در نهایت با اندیشه سکولاریسم از دنیا رفت، یا اگر میخواهید بدانید چرا نوحجتیه هایی مثل مهدی نصیری از آن سر طیف با نظریات شاذ سلفی درباره زنان به این سر طیف میاید و بازرگانیزه میشود. دلیلش همین است که یا باید احمقانه یک مسیر خشونت باری را پیش میرفت و یا اینکه عاقل نمایانه به دامن مدرنیته میافتد که افتاد. ✍️داستان فلفل و چشمهای زنان بیگناه را درست نبینیم، متوجه نمیشویم از کجا میخوریم. نام انقلابی و حزب اللهی و ولایی و امثالهم کار را درست نمیکند. رویکرد امام به تراث دینی و مدرنیته باید زنده شود تا صحنه از حماقت و خشونت و دگردیسی خالی شود. رویکردی که فقه را از انزوا یا خودکشی نجات میدهد همانطور که روشنفکری را نیز از نجاست و بردگی رها میکند. @ali_mahdiyan
اسپری فلفل و فقه
‏عکس از همت
‏عکس از همت
https://chat.whatsapp.com/FPOjoh3iDvg1IeIB1hto8B مدرسه دین و قانون
هدایت شده از محسن قنبریان
🏘 مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن ۱ ❓سؤال اصلی این است: سوء استفاده از ناچاری مردم به مسکن، مجاز است به افزایش نامتعارف اجاره بهاء بیانجامد؟! اگر قیمت های نامتعارف موجب حرج مستاجرین باشد، آن مازادِ قیمت، آیا شرعاً مجاز است و صاحب ملک مالک آن می شود؟! ❗️پاسخ اجمالی: مشهور فقهاء قیمت بیشتر از ثمن المثل در معاملات با مضطرین را مخلّ به رضایت او نمی دانند و حکم به جواز می کنند؛ اما در بین قدماء شیخ طوسی و از متاخرین چنین حکمی را بشکل مطلق قبول ندارند. امام خمینی در معامله با مضطر، افزایش قیمت را فقط تا مبلغی که موجب حرج(تنگی و سختی زیاد) نباشد، مشروع می داند و بدون حکم به بطلان معامله، قیمت مازاد از ثمن المثل را قابل پیگرد و استرداد می داند. ادامه را در بخش دوم بخوانید 👇 ☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از محسن قنبریان
🏘 مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن ۱ ✔️توضیح مطلب: 1⃣ فرق اکراه و اضطرار: • اکراه جایی است که تهدید و فشار بیرونی برای انجام معامله در کار باشد. اما اضطرار، شرائط و اقتضائات اقتصادی، اجتماعی و... در بین است که فرد را ناچار به پذیرش یا انجام معامله می کند. به تصریح شیخ انصاری، اضطرار از عمل مستقیم کسی ناشی نشده است بلکه معلول عواملی مثل گرسنگی و تشنگی و بیماری و...است.۲ • مشهور فقهاء معامله اکراهی (که بدون رضایت واقعی است) را باطل می دانند اما معامله با مضطر را باطل نمی دانند. - برای مثال کسی که برای درمان فرزندش ناچار میشود با رضایت خود ماشین اش را بفروشد مثل کسی که به زورِ بیگانه ای وادار به فروش است نیست. صحیح بودن معامله اولی، لطف به اوست اما در دومی لطف به وادار کننده است. از اینجاست که ادله امتنانی مثل حدیث رفع، اولی را نمی گیرد اما دومی را می گیرد و بر اساسش حکم به بطلان معامله اکراهی میشود. 2⃣ سوء استفاده از ناچاری برای افزایش یا کاهش قیمت! • مساله ای که در معامله با مضطرین ممکن است اتفاق بیافتد، سوء استفاده از اضطرار اوست. بدین نحو که از شرایط ناچاری و اضطرار او نه برای اصل معامله بلکه برای افزایش یا کاهش قیمت، سود برده شود! سید یزدی اینرا از اقسام اضطرار شمرده: موردی که شخص، دیگری را وادار به پرداخت مبلغ پولی می کند و برای شخص مزبور چاره ای جز فروش زمین یا خانه اش وجود ندارد. در چنین صورتی وادار کردن دیگری به خاطر پرداخت مبلغ مزبور است نه اصل معامله!۳ • در چنین مساله ای باز مشهور فقهاء قیمت نامتعارف را مخلّ به رضایت نهایی مضطر و شرایط دیگر صحت معامله نمی دانند. اما شیخ طوسی از قدماء و امام خمینی از متاخرین در چنین مساله ای نظر دیگری دارند. - شیخ طوسی در فرضی که مالک از اضطرار مشتری سوء استفاده و کالا را بیش از ثمن المثل بفروشد و مشتری هم ناچاراً رضایت داده، بهاء درخواستی را بپردازد، به سمت صحت معامله مایل شده، اما مبلغ بیش از ثمن المثل را قابل پرداخت نمی داند؛ چون در این مقدارِ مازاد، مضطر بوده و در حکم آن است که به پرداخت بیش از ثمن المثل، اکراه شده است! ۴ فقهاء بعد از ایشان با این نظر او مخالفت کرده و رضایت مضطر را کافی و قیمت بیشتر را هم با اختیار مالک و سلطه بر اموال توجیه کرده اند! - امام خمینی از طریق دیگری، نتیجه شیخ طوسی را گرفته است. به نظر ایشان قیمت مازاد از متعارف تا جایی درست است که به حرجِ مضطر نیانجامد (ان لم ینته الی الحرج و الا فلیس له)۵ تمسک امام به قاعده لاحرج این ظرافت را دارد که مضطر ملحق به مُکره (چنانچه شیخ طوسی کرد) نمی کند، تا اشکالات منتقدین شیخ طوسی بر او جاری باشد. بلکه قاعده لاحرج بعنوان یک حکم ثانوی، حاکم بر قاعده اولی سلطنت(الناس مسلطون علی اموالهم) شده و مازاد قیمتی که به عسر و حرج مضطر انجامیده را منع می کند. یعنی معامله در حد همان قیمت متعارف صحیح است و مازادِ نامتعارف به ملک طرف مقابل در نیامده و ضامن برگرداندن است. بالتبع پیگرد و استرداد از طریق محاکم قضایی و...هم درست است. 3⃣ تطبیق در اجاره های نجومی این روزها: • به حسب نمودار پیوست جاهایی که تورم اجاره (خط آبی) از تورم عمومی (خط قرمز) بالاتر زده(مثل ماههای گذشته)، نوعاً با قیمت نامتعارف اجاره مسکن مواجه ایم. یعنی بیش از نرخ تورم، بر اجاره ها افزوده شده است! که گزارش های میدانی هم همین را نشان می دهد. • قریب ۳۲میلیون مستاجر در شرائط اضطرار، حاضر میشوند بین ۴۰ تا ۶۰٪ درآمد خانواده را برای مسکن هزینه کنند. رشد ۳۰۰درصدی اجاره در سه سال اخیر و بخصوص ماههای اخیر۶ حاکی از سوء استفاده مالکین از اضطرار مستاجرین با قیمت های بیشتر از ثمن المثل دارد. • براین اساس به فرض اینکه رشد ۲۵ درصدی اعلام شده، کارشناسیِ درست و مطابق با رشد تورم و ثمن المثل واقعی باشد، بیشتر از آن، مازاد بر ثمن المثل و نامتعارف است. شرعاً گرفتن آن موجب ضمان مالکان است و استردادش با شکایت مستاجر قابل انجام است. • مالکانی که خود بخاطر مستاجری ناچار به چنین قیمت هایی هستند نیز با این تعدیل قیمتی از ناچاری در می آیند و قیمت متعادل را از مستاجر اخذ و به مالک خود هم قیمت متعادل پرداخت می نمایند. ..................................... ۱. این راه را مُسکن می دانم راه اصولی تر: https://eitaa.com/m_ghanbarian/3183 آزاد سازی قیمت ها و سیاستهای بازاریِ مسکن در دولتها و همزمان کنترل پلیسی بازار را هم تهافت و تضاد سیاستهای حکمرانی می دانم! ۲. رک: المکاسب ج۳ص۳۱۸ ۳. ر.ک:حاشیه بر المکاسب ج۲ ص۴۲ ۴.ر.ک: المبسوط ج۶ص۲۸۶ ۵.تحریر الوسیله ص۶۴۱ مساله۳۶ ۶. به حسب نقل اتحادیه مشاوران املاک/ روزنامه فرهیختگان 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۳۰ ☑️ @m_ghanbarian
📌 فقه اداره و سرپرستی جامعه به کدام روایت 🔹یکی از تحولات مهم در دانش فقه توجه به اداره جامعه و مدیریت تحولات اجتماعی است که در دو سده اخیر توسط برخی از فقها و حکمای مسلمان و برخی از نواندیشان و دغدغه مندان اجتماعی و طلاب جوان مطرح شده است. 🔸بخشی از این نظریات در ذیل نظریه ولایت فقيه در فقه و اصول سنتی سامان یافته است اما عمده این اتفاق مهم در درون دانش فقه شکل نگرفت بلکه ریشه در مبانی فلسفی و کلامی و روش شناسی برخی از فقها و حکمای پیش رو و همچنین مطالعات اجتماعی و روزنامه خوانی دغدغه مندان اجتماعی و طلاب جوان پیش از انقلاب دارد که بعدها به ساخت جریانات فکری پرداختند و امروزه در حوزه های علمیه و مجامع انقلابی از طرفدارانی برخوردارند. البته به تدریج اظهارات فلسفی، کلامی و دغدغه های اجتماعی ، رنگ و بوی فقهی به خود گرفت و هر جریانی شواهد و مویداتی از درون فقه و اصول برای پیشنهادات خود دست و پا کرده و نظم علمی بدان بخشیده اند. 🔹 عموم جریانات مدعی و جامعه در مقام توصیف روبناهای اندیشه و ضرورت موضوع از اشتراکات زیادی برخوردارند و حتی بسیاری از آنها در تجویزهای خود به صورت موقتی (دوره گذار) در چارچوب الگوی حاکم در جمهوری اسلامی سخن می گویند، لکن اختلاف مبنایی و زیرساختی در این زمینه بسیار و مهم است زیرا چند رویکرد متفاوت بلکه متعارض در الگوهای موجود وجود دارد که بدون توجه به مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی آنها نمی توان آن نظریه ها و جریانات علمی و اجتماعی برآمده از آنها را به درستی شناخت واز فرصتها و تهدیدهای ممکن آنها گفتگو کرد. 🔸 هرچند برخی از جریانات به دلایلی از دسته بندی های دقیق ابا دارند و همواره سعی دارند که با یک دسته بندی های کلی و سطحی از کنار تمایز و تعارض های فلسفي و کلامی گذر کنند و به شاخ و برگها بپردازند اما ضرورت رویکرد شناسی و تمایزگذاری دقیق میان رویکردها و جریانات در یک محیط کاملا علمی بر کسی پوشیده نیست و نبود آن جز بر حیرت و ابهام علمی نمی افزاید علاوه بر اینکه وجود تعارض ها و تمایزهای رویکردها را به اصل مدعای فقه اداره و مدیریت جامعه و اندیشه متفکران و رهبران اصیل انقلاب اسلامی سرایت می دهد به نحوی که مخاطب نا آشنای به اختلافات جدی در مبانی و بنیان‌های نظریه ها و جریانات چنین احساس می کند که این اختلافات معلول اندیشه و تفکر متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی و امام خامنه‌ای است. در حالی که نظریات مختلف با مبانی گاه متعارض هر کدام خود را به گونه ای به مکتب فکری انقلاب و امام منتسب می کنند. راستی آزمایی این انتساب فقط از طریق اشتراک در مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی اجتهاد و دانش اصول فقه است نه صرفا استناد به برخی از جملات و کلمات تقطیع شده گویندگان و نویسندگان. 🔹برخی محورهای مهم برای رویکرد شناسی و تمایز گذاری میان جریانات از این قرار است: ۱. نقش عقل، عرف و بنا عقلا در شناخت، ۲. میزان اعتبار علوم تجربی و بهره گیری از آنها در اجتهاد، ۳. ماهیت و قلمرو دین و خطابات شارع، ۴. ماهیت توحید و نقش آن در حیات اجتماعی، ۵. ماهیت انسان و نقش عقل، اراده و فطرت در انسان شناسی، ۶. ماهیت حیات اجتماعی و هستی جامعه و تکامل اجتماعی انسان، ۷. ماهیت و رسالت دانش فقه و رابطه آن با سایر علوم و معارف اسلامی (فلسفه، عرفان و کلام) و با تجربه های علمی بشری. 🔸در مجموع با توجه به مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی پنج رویکرد کلان در زمینه فقه اداره و سرپرستی جامعه وجود دارد: ۱. رویکرد فکری امام خمینی، امام خامنه‌ای، آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله مهدوی کنی. (فقه حکومتی برای اقامه توحید و ساخت جامعه اسلامی، مهار تجربیات بشر در جهت توحید) ۲. رویکرد فکری آیت الله شهید صدر وشاگردان(فقه التنظیر و فقه نظامات اجتماعی) ۳. رویکرد فکری آیت الله منتظری و آیت الله صانعی، مجمع روحانیون ومجمع مدرسین(تطبیق فقه باتجارب علمی بشر) ۴. رویکرد فکری آیت الله العظمی گلپایگانی و برخی از شاگردان وبرخی ازعلمای جامعه مدرسین همچون آیت الله مومن قمی، آیت الله آذری قمی(فقه مسائل مستحدثه) ۵. رویکرد فکری آیت الله سیستانی و برخی از شاگردان همچون آیت الله سید احمد مددی،(فقه قانونی) ۶. رویکرد فکری آیت الله دکتر صادقی(فقه قرآنی) ۷. رویکرد فکری حجت الاسلام سید منیرالدین شیرازی و دفترفرهنگستان و سایر مجموعه های منتسب(تغییرمنطق حجیت فقه واصول برپایه فلسفه شدن) ۸. رویکرد فکری مکتب تفکیک(بازگشت به فقه حدیثی) ۹. رویکرد فکری احمد فردید، دکترداوری اردکانی وادامه حوزوی و دانشگاهی آنها، (عدم سنخیت فقه باجهان توسعه یافته) ۱۰. رویکرد فکری دانشجویان و طلاب عدالت خواه ومدعیان چپ اسلامی.(بازسازی فقه بامحوریت تساوی اقتصادی) @hekmat121
باز نشر به مناسبت هفته عفاف و حجاب ☝️☝️
💢 تصویب رشته‌های تخصصی از سوی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه ✅ مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه با ثبت نام تعدادی از رشته های تخصصی سطح 3 و 4 در سال تحصیلی 1401-1402 در قالب *موسسه آموزش عالی حوزوی مشکات موافقت کرد. 🔻 بر این اساس با پذیرش طلاب محترم در رشته های زیر موافقت شد؛ 1️⃣ سطح ۳، حوزه‌ دانشی «اخلاق، تربیت‌ و مشاوره»، رشته «اخلاق‌ و تربیت‌اسلامی» 2️⃣ سطح ۳، حوزه‌ دانشی «تبلیغ‌ و ارتباطات»، رشته «مطالعات‌ اسلامی» 3️⃣ سطح ۳، حوزه‌ دانشی«اخلاق، تربیت‌ و مشاوره»، رشته «مشاوره‌ اسلامی» 4️⃣ سطح۴، حوزه‌ دانشی«تبلیغ‌ و ارتباطات»، رشت «مطالعات‌اسلامی» 5️⃣ سطح۴، حوزه‌ دانشی«اخلاق، تربیت‌ و مشاوره»، رشته «تربیت‌ اخلاقی» 6️⃣ سطح۴، حوزه‌ دانشی «فقه‌ و اصول» رشته«فقه‌ و اصول»، گرایش «فقه‌ خانواده» 7️⃣ سطح۴، حوزه‌ دانشی «فقه‌ و اصول»، رشته «فقه‌ و اصول»، گرایش «فقه‌ حکومت» 8️⃣ سطح۴، حوزه‌ دانشی «فقه‌ و اصول»، رشته «فقه‌ و اصول»، گرایش«فقه‌ الاقتصاد» ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ 🔳 با همراه باشید 🆔 @meftahandishe_com
♦️عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی♦️ 🔹جریان شناسی عقلانیت اجتماعی ، باید به امتدادهای بینشی یا گرایشی یک اندیشه در سطح ارتباطی یا ساختاری بپردازد. 🔹عقلانیت اجتماعی غیر از اندیشه اجتماعی و دانش اجتماعی است چراکه ناظر بر امتدادهای اندیشه و دانش در واقعیت عینی است. حجت الاسلام امین اسدپور استاد حوزه و دانشگاه ▫️گزارش جلسه چهارم دوره زمستانه مدرسه فرهنگ و علوم اسلامی ضحی با تدریس حجت الاسلام امین اسدپور با موضوع «چیستی و چرایی عقلانیت اجتماعی» 🔸پیش از ورود به بحث از جریان شناسی عقلانیت اجتماعی، نگاهی اجمالی به مفاهیم اندیشه اجتماعی، دانش اجتماعی، جریان شناسی و عقلانیت اجتماعی به تبیین مسأله کمک قابل توجهی خواهد کرد. 🔸از دیر باز انسان ها در تدبیر اعمال خود، خانواده و مدنیت بوده اند و ثمره اندیشه های اجتماعی بخشی از افراد نوع بشر ، شکل گیری دانش های اجتماعی به صورت مجموعه مسائل مدون است. اما زمانی که سخن از جریان شناسی در میان است بحث از اندیشه یا دانشی است که در جامعه بشری به میزان متنابهی اثر گذار بوده است. 🔸جریان شناسی در صورتی که به امتدادهای بینشی یا گرایشی یک اندیشه در سطح ارتباطی یا ساختاری پرداخت کند، بدان اطلاق جریان شناسی عقلانیت اجتماعی خواهد شد. پس عقلانیت اجتماعی غیر از اندیشه اجتماعی و دانش اجتماعی است چراکه ناظر بر امتدادهای اندیشه و دانش در واقعیت عینی است و البته غیر از جریان شناسی دانش و اندیشه، چراکه ناظر به سطح ساختاری و ارتباطی است نه هر اثر اجتماعی. 🔸نقطه آغاز جریان شناسی عقلانیت در ایران معاصر را باید عصر صفوی قرار داد چراکه از صفوی تاکنون مسائل کلان جامعه ایران و پاسخ های ارائه شده در روح خود وحدت دارند. 🔸جریان‌های عقلانیت اجتماعی ایران را در پیش و پس از ورود مهمان ناخوانده مدرنیته می‌توان پیگیری کرد. 🔸در عصر صفوی و پیش از ورود مدرنیته، سه نوع عقلانیت کنشی و ساختاری داریم. به بیان دیگر ایران از سه نوع عقلانیت در سطح ارتباطات بین فردی و صورت بندی ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی متاثر بوده است: 1️⃣ عقلانیت اصولی-فقهی در اینجا دو گونه متفاوت وجود دارد که بیشتر از اختلافات بینشی در بسترهای اجتماعی گرایش ساز ریشه دارد، چه اینکه محقق کرکی و مقدس اردبیلی هر دو متأثر از مکتب حله بودند ولی یکی در ایران و دیگری در نجف. 2️⃣ عقلانیت اخباری با مولفه های عقل ستیزی، علم ستیزی و خبر محوری شناخته می‌شود. جریان اخباری گری اگرچه در نجف ظهور کرد ولی در بدنه ایران نمو پیدا کرد که اکثریت آن زمان اهل سنت و اقلیت حداکثری آن شیعیان اسماعیلی دور از اجتهاد بودند. 3️⃣ عقلانیت صوفیه مولفه اصلیش دوری از اجتماع و البته این مولفه شاخصه اصلی تصوف قرن ۹ است چرا که در قرن ۶_۸ صوفیه وجه عمل‌گرای جریان عرفانی و یک تفکر مبارز و انقلابی به شمار می آمد. 🔸در ایام پایانی عصر صفوی با ورود میسیونرهای مسیحی و افزایش تجارت و مستقر شدن کمپانی ها و باز شدن سفارت خانه ها، جریان منورالفکری به ایران رسید و اولین نوع از عقلانیت آن‌را در دارالفنون می‌توان مشاهده کرد. 🔸عقلانیت مدرن در دو گونه بروکراتیک و تکنوکرات در ایران رشد کرد. دو منطق کنش‌گری که در یکی روح سازمانی تجسم یافته بود و دیگری با منطق پیچ و مهره ای فیزیک جان می‌گرفت. 🔸همان طور که اندیشه چپ در اروپا ظاهر شد در ایران نیز بعد از پهلوی اول و سرخوردگی منور الفکرهایی چون فروغی و تقی زاده متاخر که به سمت ایرانگرایی و باستان گرایی سوق داده می شدند، اندیشه های انتقادی و چپ و عقلانیت سوسیالیستی جان گرفت. عقلانیتی که به دنبال جامعه بی طبقه اشتراکی حرکت می‌کرد و در نهایت در دولت مصدق تجلی پیدا کرد. 🔸در میان نزاع دو عقلانیت منور الفکری و روشنفکری از همان دهه ۲۰، عقلانیت اجتماعی اسلامی به عنوان راه سوم در حال تولد بود و در کنش افرادی چون نواب و شاه آبادی نمود داشت و در نهایت در عقلانیت انقلاب اسلامی متعین گشت.اموری چون قرآن گرایی، عقل گرایی، مبارزه با علم ستیزی و علم زدگی و... 🔸ریشه این عقلانیت و چهره ابتدایی آن در کنش های سید جمال الدین اسد آبادی محقق شد و مرحوم امام با عبور از نخبه گرایی سید جمال و حرکت به سمت عموم مردم بدان ارتقا داد. 🔸دوران پسا انقلاب با عقلانیت های چپ در دهه ۶۰ آغاز، به تکنوکرات های اقتصاد محور و بعد بروکرات های اعتدالی آخرین نسخه عقلانیت های رقیب در دوران پسا انقلاب بودند، ولی ایده اصلی انقلاب -که همان جامعه سازی فراتر از تقابل با مدرنیته بود- در حاشیه قرار گرفت و نه در ساحت فرهنگ و نه در ساحت سیاست و اقتصاد در سطوح اجتماعی و حاکمیتی مورد توجه قرار نگرفت. ♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️ @OlomEnsaniEslami
✅ بررسی جایگاه تعلیمات دینی در اسلامی سازی علوم انسانی در گفت‌وگو با پروفسور محمد لگنهاوزن در گفت‌وگویی 💢 آیت الله مصباح هیچ وقت نمی‌گفت که مردم نباید فروید را بخوانند و این علم را کنار بگذارند، می‌خواست بگوید که ما باید چیزی مطرح بکنیم به عنوان روان شناسی اسلامی که مردم بدانند که یک بدیلی هم هست. 💢 در علوم انسانی بیشتر ارزش‌ها نقش دارند. ارزش‌ها در دیدگاه علامه مصباح نیز همه برمی‌گردد به غایتی که ما در رسیدن به کمالات داریم، پس اگر ما می‌خواهیم در جامعه قانون وضع کنیم باید بگونه‌ای باشد که بتواند شهروندان را به کمالات برساند. 💢 وقتی ما از مبانی علوم انسانی اسلامی سخن می‌گوئیم و از دیدگاه‌های علامه مصباح صحبت می‌کنیم باید پشت این تلاش‌های علمی که هست یک هماهنگی باشد تا بتوان راهی برای اسلامی سازی علوم باز کرد. 💢 متأسفانه در ایران و به طور کلی در نظام آموزشی وقتی که دانشجو درس را شروع می‌کند، حتماً آن رشته را به پایان می‌رساند. خیلی کم هستند افرادی که وسط راه اساتید به آنها بگویند که شما نمی‌توانید و باید یک رشته دیگری انتخاب کنید. در رشته‌های علوم طبیعی بیشتر سخت گیر هستند، ولی در رشته‌های دینی و علوم انسانی و فلسفی و این نوع چیزها یک کمی شل هست و بهترین دانشجویان در ایران معمولاً به رشته‌های دیگری می‌روند و این خوب نیست. 📝 متن کامل: http://ihkn.ir/?p=28920 ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ 🔳 با همراه باشید 🆔 @meftahandishe_com
هدایت شده از کانون علمی فقه و حقوق
📣📣📣 با عرض سلام و ادب و احترام محضر سروران گرامی؛ ⬅️ به استحضار می رساند: نظر به برگزاری حضوری و مجازی این برنامه، فقط بزرگوارانی که تمایل به شرکت حضوری و قطعی در این نشست را دارند، عدد 11 را همراه با نام و نام خانوادگی و شماره تماس، به آیدی کانون در پیام رسان ایتا به نشانی @kanunelmi_feqh_hoghoogh ارسال فرمایند. (بزرگوارانی که تمایل به شرکت به صورت مجازی دارند، نیاز به ارسال عدد 11 و مشخصات نداشته و در روز دوشنبه از طریق سامانه قرار یا صفحه اینستاگرام کانون، در جلسه شرکت فرمایند) ♨️ توجه: نظر به محدودیت در ظرفیت، اولویت با بزرگوارانی است که زودتر نسبت به شرکت حضوری، اعلام آمادگی فرمایند. ✅ کانون را به دوستان خود معرفی فرمایید: https://eitaa.com/joinchat/3994288281C41a03f92c0
🔴 پازل دشمن، چگونه تکه به تکه تکمیل شد؟ 🔻تحلیلی از حوادث روزهای اخیر 🔹نعمتِ سلامت و امنیت، نعماتی هستند که انسان تا از دستشان ندهد، اهمیتشان را متوجه نمی شود. 🔸ملت ایران در منطقه ای از آتش قرار دارد و دشمنان این ملت با هر حربه ای تلاش می کنند ناامنی را به درون مرزهای ایران بکشانند. یک دهه است که تحریم های گسترده ای را علیه ملت ایران برقرار کرده اند با این نیت که با فشار به ملت، آنان را علیه نظام سیاسی حاکم تحریک کنند. 🔹هدف اصلی تحریم ها، شکاف بین ملت و نظام است تا ملت را از نظام جدا کند. این راهبردِ واضح و آشکار دشمنان ملت ایران و اسلام است. فهم این راهبرد خیلی آسان است. البته شناخت ترفندها و نقشه های دشمن خیلی هم آسان نیست و نیاز به بصیرت دارد. 🔸بر همه مسئولین و نخبگان و مردم فرض است که با شناخت نقشه دشمن، اجازه پیشروی به او ندهند. گاهی ، با یک حرف و طرح و برنامه ی به ظاهر حق، تکمیل می شود. مؤمن باید زیرک باشد و پازل دشمن را تکمیل نکند. (گاهی هم یک حرف و طرح و برنامه، حتی حق هم نیست!) 🔹آمریکایی ها به صراحت در سالهای اخیر بارها تهدید کرده‌اند که اعتراضات را به داخل ایران می کشانند. هر ساله تهدید کرده که «تابستان امسال»، «تابستان داغ» خواهد بود. سال قبل رهبر انقلاب فرمود "آنان نتوانستند غلطی کنند. ممکن است برای سال های آینده برنامه داشته باشند." 🔸الغرض؛ برنامه دشمن برای برهم زدن نظم داخل کشور از اول معلوم بود. ارتباط گیری و شناسایی نیروها، شبکه سازی و عملیات های رسانه ای خود را یک به یک پیش برده و منتظر یک جرقه بود. بارها هم گفتند که از ظرفیت زنان برای پیشبردن اهداف خود استفاده خواهند کرد. 🔻حالا این سیر اقدامات را نگاه کنید که برخی داخلی‌ها چگونه نعل به نعل، پازل دشمن را تکمیل کرده اند؛ برخی حواشی که از اول 1401 شروع شد را با همدیگر مرور کنیم: 1⃣ حاشیه اول؛ ماجرای ورزشگاه مشهد و ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه با آنکه از اول اعلام شد ورود زنان آزاد است و رسماً بلیط فروخته شد. ولی از ورود آنان ممانعت به عمل آمد و با اسپری فلفل از آنان استقبال کردند. 2⃣ حاشیه دوم؛ بحث راه ندادن زن های بدحجاب به مترو با نامه معاون دادستان مشهد که به تیتر اول رسانه ها و فضای مجازی تبدیل شد. 3⃣ حاشیه سوم؛ منع زنان بدحجاب از ورود به پارک ها و منع خدمات بانکی و اجتماعی به آنان در مشهد، تیتر رسانه ها و فضای مجازی شد. 🔹جالب است طرح کننده اول این طرح ها و خبرها، برخی افراد مسئول در ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر و برخی در کسوت امام جمعه بوده اند و سپس، به تیتر اول بی بی سی، صدای آمریکا و رسانه های اصلاح طلب تبدیل می شدند. یکی پاس می داد و دیگری گل می زد. 4⃣ حاشیه چهارم؛ خبر جریمه نقدی بدحجاب ها و توقیف خودروی آنان، در مرحله بعدی تیتر اول رسانه ها شد. 5⃣ حاشیه پنجم؛ اظهارات نابجای برخی ائمه جمعه در تریبون ها؛ شبیه آن اظهار نظر که خطیب نماز جمعه تهران گفت اکثر زنان بدحجاب از خانواده های دزد و اختلاسگر هستند. 6⃣ حاشیه ششم؛ حاشیه های بعدی، فیلم ها و کلیپ هایی که هر هفته از گشت ارشاد منتشر می شد. کلیپ درگیری با یک ورزشکار و همسرش در پارک و شلیک به او، کلیپ مادری که می گوید «دخترم بیمار است او را نبرید» و چند کلیپ درگیری بین مأمورین با زنان، فضای مجازی را در می نوردید و اذهان را مشوش می کرد. 7⃣ حاشیه هفتم؛ در مقابل، برخورد یک غیرمحجبه با یک دختر محجبه و بیرون انداختن او از اتوبوس و ضرب و شتم زن و دختر خانواده شهید در پاساژ توسط برخی بدحجابان، آتش اختلاف و بغض بین زنان بدحجاب و باحجاب را شعله ور تر کرد. 8⃣ حاشیه هشتم؛ و ماجرای ؛ دختری که همراه خانواده به تهران می آید در کنار برادرش با گشت مواجه می شود و برای کلاس توجیهی بدون برادرش به مقر اعزام می شود و بر اثر استرس سکته می کند و ادامه ...! 9⃣ حاشیه نهم؛ نامه نابجای جمعی از فعالان عدالتخواه خطاب به وزارت کشور برای صدور مجوز تجمع علیه گشت ارشاد، حاشیه ی بعدی بود که این پازل را ادامه داد و ادامه اتفاقات ... . 🔹این پازل، تکه به تکه تکمیل شد تا به اینجا رسید. جوانان و نوجوانان هیجانی به میدان آمدند همزمان گروهک های کثیف و جانیِ کوموله و مجاهدین خلق منافق و ... با ورود به صحنه و آتش زدن اموال عمومی و پرچم و مسجد و قرآن و حمله به مأمورین و یک زن چادری و شهادت چندین نفر، بغض خود را نشان دادند. 🔻ببینید چگونه فتنه ای به پا شد و باز این وسط انقلاب اسلامی مظلوم واقع گشت. برای جلوگیری از حوادث گوناگون باید تکه‌های این پازل را شناسایی کرد. ✍داود @gam_dovvom
📌خلأ مرجعیت در بحران‌های اجتماعی جامعه‌ی ایرانی ✍ (تحلیلی از چرایی تبدیل اعتراض به آشوب در ایران) سید مهدی موسوی 🔹هیچ جامعه‌ای بدون مرجعیت پایدار و پویا نمی‌تواند ادامه پیدا کند، چرا که در اختلافات و تضادهای اجتماعی، این گروه‌های مرجع هستند که سخن نهایی را می‌زنند و طرفین دعوا را اقناع می‌کنند و طرفین دعوا نیز خود را با آنها تطبیق می‌دهند و از شدت و حدت اختلافات و تضادها می‌کاهند و از این طریق بر همبستگی اجتماعی می‌افزایند. 🔸مرجعیت در جامعه سنتی، شخص محور بود به این معنا که یک فرد به واسطه ویژگی‌های شخصیتی و یا هویتی و یا علمی از اعتبار و جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار می‌شود و نزد عموم افراد جامعه دارای احترام ویژه‌ای می‌شد که طبیعتا از مرجعیت اجتماعی برخوردار و محل رجوع مردم و موثر در رفع و رجوع اختلافات و تضادهای بود. مثلا یک عالم در یک شهر محل رجوع و موثر در نظم اجتماعی بود و یا خان در یک قبیله و عشیره از مرجعیت پایدار و مؤثری برخوردار بود. 🔹اما در جامعه‌ی مدرن، مرجعیت از اشخاص گرفته شده و به نهادهای اجتماعی و سازمان‌های برآمده از آن نهادها واگذار شده است. با تثبیت فکری و فرهنگی مرجعیت نهادهای اجتماعی در جامعه، مردم در اختلافات و تضادهای اجتماعی به آن نهادها رجوع می‌کنند و به رأی و نظر آن اعتماد می‌کنند. 🔸هرچند در تمدن غرب مرجعیت‌های شخصی کنار رفته است اما مرجعیت نهادهای اجتماعی جایگزین آن در نظم بخشی به جامعه شده است. لذا نهادهای اجتماعی نقش بسیار موثری در کاهش اختلافات و تضادهای اجتماعی دارند. مانند مرجمعیت جامعه علمی، مرجعیت مجلس قانون‌گذاری، مرجعیت پلیس، مرجعیت دادگاه قانون اساسی و امثالهم. 🔹با ورود ناقص و وارونه مدرنیته به جوامع سنتی مانند ایران، مرجعیت اشخاص به تدریج و به بهانه‌های مختلف نفی شده است، اما مرجعیت نهادهای اجتماعی به لحاظ فکری و فرهنگی تثبیت نشده است از اینرو، در اختلافات و تضادهای اجتماعی هیچگونه مرجعیت پایدار و بااقتدار و مورد قبول همگان وجود ندارد در نتیجه اختلافات و تضادهای اجتماعی به بحران‌های اجتماعی و گاهی به آشوب‌های خیابانی تبدیل می‌شود. ورود افراد و نهادهای اجتماعی هم در رفع اختلافات و تضادهای اجتماعی چندان موثر و پایدار نیست چون از مرجعیت عمومی برخوردار نیستند، دولتهای قوی پس از مدتی آشوب و اغتشاش می‌توانند آتش آشوبها و اغتشاشات را خاموش کنند اما نمی‌توانند ریشه‌ی آن را که اختلافات و تضادهای اجتماعی است را فرو بکاهند و بر اخوت و همبستگی اجتماعی بیافزایند. لذا همواره امکان تبدیل اختلاف یه بحران و آشوب همچون آتش زیرخاکستر، در چنین جامعه‌ای وجود دارد. بخصوص اگر آن جامعه دشمنان متعصب و زخم‌خورده‌ی بزرگی داشته باشد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم(مزدوران خارجی و داخلی) و با ابزار رسانه‌ای و تبلیغاتی بر آتش اختلافات و تضادهای اجتماعی و تبدیل آن به بحران و آشوب می‌دمند. 🔸تنها راه برای خروج از این وضعیت بحران خیز، تقویت مرجعیت پایدار و فعال نهادهای اجتماعی است. مرجعیت یافتن به دستور و فرمان و یا صدور دستورالعمل محقق نمی‌شود بلکه می‌بایست از پشتوانه‌ی نظری و معرفتی مستدل و مستحکم برخوردار باشد و با فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای حرفه‌ای و جذاب، افکار عمومی را هدایت و اقناع کرد. از اینرو، این مهم جز از طریق تلاش گسترده در تولید دانش متناسب و گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی ممکن نیست. 🔹 متاسفانه امروز در حوزه و دانشگاه‌های ایران، کار چندانی برای تقویت و تحکیم مرجعیت پایدار و پویای نهادهای اجتماعی و حاکمیتی صورت نمی‌گیرد بلکه بالعکس همواره جریانهای مختلف به بهانه‌های متنوعی به تضعیف آن همت دارند. رسانه‌ها نیز وضع بهتری ندارند و گاه تبلیغات بد آنها به ضد تبلیغ مبدل می‌شود. 🔸 این مشکله، در جبهه دوستداران انقلاب اسلامی هم به شدت وجود دارد و طیف‌های مختلف نیز در این تشتت فکری و تضعیف مرجعیت نهادهای اجتماعی مشارکت دارند.به طور مثال دو اقدام آنها در این مشارکت غیر سازنده از این قرار است: ۱. متفکرتراشی‌ها و دانشمندسازی بی‌رویه و تبلیغاتی و جایگزین کردن انها به جای متفکران اصیل انقلاب اسلامی. ۲. رواج گله‌گذاری‌های احساسی و عقده‌گشایی از نهادهای حاکمیتی به بهانه‌هایی همچون عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی بدون هرگونه طرح نظری و اقدام و کمک عملی به حاکمیت در تحقق عدالت و ازادی. @hekmat121
بی‌حجابی معاصر، عامل فقر و تبعیض است. همانطور که مکان اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد، ما با نوع خاصی از بی‌حجابی مواجهیم که نه تنها در چارچوب فقر و فحشای جنسی قابل تحلیل نیست، بلکه می‌توان مدعی شد عامل فقر و تضاد طبقاتی و تبعیض در دوره معاصر در ایران هم هست. ۲. شواهد متعدد نشان می‌دهد که بی‌حجابی‌ها فقط در میان خانم‌های مجرد نیست و در میان خانم‌های متاهل و دارای فرزند نیز رایج است. این شکل از بی‌حجابی نشان می‌دهد که تحلیل آن بر اساس فحشای جنسی راهگشا نیست. مضافا اینکه علی الاغلب این بی‌حجابی‌ها در مناطق مرفه شهری رایج است و فهم آن در چارچوب فقر و فحشا با واقعیت میدانی سازگاری ندارد. فقر، می تواند معلول علل مختلفی باشد از جمله قحطی های طبیعی. اما عمدۀ فقر در دورۀ معاصر و با نظر به بازارِ مدرن، برخاسته از نظم بازار است و یکی از عوامل اصلی در نظم بازار دورۀ معاصر، تبلیغات است تا به واسطۀ آن، چرخۀ عرضه و تقاضا متوقف نشود. در همین نظام بازار است که زن و حجاب را باید در ذیل بدن مندی فهمید. فارغ از همۀ مباحث نظری و تاریخی بحث که قبلاً در در دو مقالۀ علمی-پژوهشی منتشر شده ارائه کرده ام، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که بی حجابی معاصر (که به هیچ وجه مترادف با فحشا نیست) آیا در بخش های مرفه تر و مصرف گراتر شهری رایج است یا در بخش های پایین و حاشیه نشین و کم برخوردارتر شهری؟ ۳. در این نوع بدحجابی، مسئله اصلاً بر سر چادر یا مانتو و ... نیست؛ مسئله بر سر نوعی از بی حجابی است که انگیزۀ اصلیِ آن نمایش بدن است و این نمایش، معطوف به نوعی از آگاهی، هویت، تشخص و از همه مهمتر، ترقی و پیشرفت است که در ذیل توسعۀ سرمایه داری و به طور خاص تر، مقولۀ "مصرف" فهمیده می شود. ۴. پذیرش این نکته که این شکل از بی‌حجابی به واسطه تبلیغات کالایی و مصرف با احساس ترقی و پیشرفت ارتباط دارد، در واقع جایگاه این شکل خاص از بی‌حجابی را با توسعه سرمایه‌داری نشان می‌دهد. توسعه سرمایه‌داری برای چرخش چرخ بازار نیاز مبرم به تبلیغات دارد تا از سو امکان بازگشت سرمایه را تامین کند و از سوی دیگر، از قیام‌ها و جنبش‌های عدالت‌خواهانه و رهایی‌بخش ممانعت بعمل آورد. در تبلیغات یکی از جاذبه‌ها بی‌تردید همین شکل از بی‌حجابی و حواشی آن بعنوان سبک‌های زندگی است که هم طبقات مستضعف را از انگیزه انقلابی‌گری باز می‌دارد و آنها را درگیر سرگرمی‌های روزمره می‌کند و هم با دین و سنت و بواطن و ظواهر آن از جمله حجاب، بعنوان مهمترین مانع ترقی و توسعه مخالفت می‌ورزد و قدم در راه هدم آنها بر می‌دارد. ۵. رضاشاه پهلوی در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیس‌‌الوزرا گفته بود که: «نزدیک دو سال است که این موضوع -کشف حجاب- سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش‌به‌دوش مرد‌هایشان در کار‌های مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». از این منظر بی‌حجابی اخیر هرچند از حیث قالب و شکل اجرا، در چارچوب تبلیغات و صنعت فرهنگ و ترویج مُد و از طریق تصاویر مجازی و پدیده مصرف‌گرایی، گسترش پیدا کرده و می‌کند اما از حیث گره‌خوردنش با ایده ترقی و توسعه در استمرار تجددآمرانه دوره پهلوی اول است که برخلاف اقدام فیزیکی و باتوم‌محور او این‌بار از طریق سلطه فرهنگی و تسخیر ضمیرناخودآگاه جمعی بر جامعه متدین و مذهبی تحمیل می‌گردد. به‌نظر می‌رسد این دیدگاه بتواند بی‌حجابی زنان متاهل و دارای فرزند و فراگیری این پدیده در میان طبقات متوسط به بالای شهری را تا حد زیادی توضیح دهد، زیرا در اینجا بی‌حجابی یا بدحجابی و حواشی آن نظیر آرایش‌های غلیظ حتی در فصل گرم تابستان به‌مثابه یک سبک زندگی، تبدیل به انگاره ترقی و شخصیت و پیشرفت شده و به‌مثابه یک ایدئولوژی می‌تواند موجد شورش و جنبش کند و با قانون حجاب به‌مثابه انگاره حجاب اجباری مواجه شده و مقابله با آن را بعنوان آزادی و رهایی و بعضا سعادت به صحنه بکشاند. http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
✅ «بی‌ایدگی حجاب و زن معاصر» (دکتر مجید دهقان) همایش الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی با موضوع حجاب 1. سیاستگذاری ما درحوزه زنان و خانواده موضوع محور است و نه ایده محور: موضوعی مانند لزوم افزایش جمعیت، لزوم رعایت حجاب شرعی، پایین آمدن سن ازدواج، جلوگیری از خشونت علیه زنان را وسط می گذاریم و در مثلث دولت، قانون، مردم سیاستگذاری می کنیم؛ الگوی مشترک سندهای این سالیان 2. اندیشمند دینی لازم است که بین تفکر در مقام مفسر دین و تفکر در مقام حاکمیت دینی تفکیک قائل شود و مرزهای هر دو را رعایت کند. 3. توجه به تزاحم‌ها و پیچیدگی‌هایی که سیاستگذاری در حجاب با آن مواجه است ما را به سمت ایده‌ای برای حل آنها می کشاند. از همین جاست که سیاستگذاری ایده محور می شود. این تزاحم‌ها و پیچیدگی می تواند از این قرار باشد: الف. تزاحم بین مشروعیت و مقبولیت. سیاستگذاری در حوزه حجابی که مشروعیت دینی دارد زمانی موفق است که همراهی اجتماعی را نیز با خود داشته باشد. ایده ما برای این همراهی چیست؟ ب. تزاحم بین آتوریته قانون و انتخاب فرهنگی. در مقابل آتوریته قانون شهروند قرار دارد و در انتخاب فرهنگی زن انتخابگر دارای اراده. حجاب قانونی معنای اجتماعی رسمی، اداری و حاکمیتی به حجاب می دهد. ایده ما برای حل این تزاحم چیست؟ ج. تزاحم بین آتوریته قانون و امر سیاسی. فاصله امر قانونی و امر سیاسی کم است. امر قانونی حجاب به امر سیاسی تبدیل شده است در حالی که بسیاری از امور قانونی این گونه نیست. راه حل ما برای این که امر قانونی در آینده به این شدت امر سیاسی نشود چیست؟ د. تزاحم بین آتوریته دینی حجاب و خودآیینی زن معاصر. مفاهیم مرکزی حجاب تا کنون مصونیت، حفاظت از مردان، زیبایی و شرط فعالیت در نظام اسلامی بوده است. این مفاهیم هیچ کدام با ویژگی خودآیینی، عاملیت و انتخاب‌گری زن مدرن نسبتی ندارد. آیا باید این ویژگی انسان مدرن را در سیاستگذاری ها نادیده گرفت یا این که ایده های مرکزی ما مبتنی بر عاملیت باشد؟ ه. تفاوت بین زن انتراعی و زن انضمامی. تصور اکثر تصمیم سازان و تصمیم گیران درباره زنان زن انتراعی است که موضوع حکم احکام شرعی نیز قرار گرفته است. در چارچوب موازین شرعی لازم است به مسائل و نیازهای زن انضمامی یعنی زنانی که در جامعه امروز مطالبات و مسائلی واقعی دارند پرداخته شود. این از نان شب برای حاکمیت ما لازم است که نگاه خود نسبت به زنان را تغییر اساسی دهد. و. تزاحم بین سیاست جنسی و سیاست جنسیتی. حجاب در سنت هم اندام جنسی را می پوشاند و هم زنانگی را. اگر فلسفه حجاب پوشش امر جنسی باشد می توان به حجابی که زنانگی را نبوشاند فکر کرد؟ 💠 حل این تزاحم ها و پیچیدگی ها ما را به ایده ای می رساند که وضع سیاستگذاری در حجاب را از وضع خام و موضوع محور خود شاید رهایی بخشد. @Habibollah_Babai @majiddehghan