eitaa logo
فکرت
9.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
💡 فکرت؛ روایتگر اندیشه، پیشرو در گفتمان 💡 در جست‌وجوی حقیقت، باید متفاوت اندیشید...💎 📚نگاهی عمیق به: فلسفه، سیاست و جامعه www.Fekrat.net 📮شبکه‌های اجتماعی: 💠 https://zil.ink/fekratnet 📩 ارتباط با سردبیر: @Fekrat_Admin1
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 🔻یک «زاویه» خوب و زوایای دیگر «حکم حجاب» 🔹تعطیلی حکم شرع به دو معنا است؛ نخست، تعطیلی تکلیف حکمرانی دینی به الزام است و دوم، تعطیلی حکم واجب شرعی حجاب است. 🔹در اینجا، هر دو معنا منظور است. منتها معنای نخست «بالمطابقه» است، چون مستقیما با تکلیف الزام مخالفت می‌شود، ولی معنای دوم «بالملازمه» است، زیرا لازمه بی‌تفاوتی حکومت، ترک واجب شرعی حجاب است. 🔹البته استدلال به اصل اختیار و انتخاب، موجب تعطیلی بالمطابقه حکم شرع می‌شود. 🔹وقتی امری واجب شده باشد، اختیار ترک آن ممنوع است و معصیت خواهد بود و اگر باور به این اختیار پیدا کند، به‌رغم اینکه می‌داند واجب است، چنین باوری بدعت است. ✍️نویسنده: دکترداود مهدوی‌زادگان •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 🔻ادامه مطلب در لینک زیر: 🌐http://fekrat.net/2582 📌آدرس کانال؛ 🆔@fekrat_net
📋 🔻یک «زاویه» خوب و زوایای دیگر «حکم حجاب» 🔹یکی از برداشت‌های نادرست این است که میان «الزام» و «التزام»، رابطه تقابل و تعارض وجود دارد و این دو قابل جمع نیستند. 🔹آقای نصیری هم متاثر از همین تلقی می‌گوید التزام به حجاب صحیح است و نه الزام به آن. 🔹اهل حقوق و فلسفه اجتماع بر مغالطه‌آمیز بودن این سخن واقفند و از طرح آن در مباحث علمی پرهیز می‌کنند. 🔹یکی از مرزهای «عرفی‌گرایان پیچیده» یا «علمی» با «عرفی‌گرایان خام» یا «عامه‌پسند» در همین‌جاست. 🔹«التزام»، ضرورت اجتماع است و «الزام» ضرورت حکمرانی است. جامعه با مفهوم التزام، شکل می‌گیرد ولی هنوز تا تحقق «جامعه سیاسی» فاصله دارد. چون مفهوم التزام برای استقرار و تداوم اجتماع کافی نیست و همچنان شکننده است. برای پایداری و قوام جامعه به مفهوم «الزام» نیاز است. کار فلسفه سیاسی از همین‌جا آغاز می‌شود. 🔹به‌عبارتی فیلسوف اجتماع بحث از مفهوم التزام می‌کند و فیلسوف سیاسی بحث از الزام می‌کند. اگر «التزام» سازنده «اجتماع» است؛ «الزام» سازنده «اجتماع سیاسی» است. 🔹درواقع، «الزام» ضامن حفظ «التزام» شهروندان جامعه است. اگر شهروندی نخواهد به قواعد اجتماع، التزام داشته باشد و درعین‌حال، از مواهب و منافع اجتماع بهره‌برداری کند؛ اصل «الزام» یا همان حاکمیت او را ملزم به رعایت قواعد اجتماع می‌کند. 🔹برای مثال فردی از تمام امکانات شهری مثل آب و برق و تلفن و خدمات شهری استفاده می‌کند ولی حاضر نیست مالیات پرداخت کند و از قواعد زیست‌شهری تبعیت کند. 🔹 در چنین حالتی، او اصل التزام را از کار انداخته است. کار فیلسوف سیاسی از همین‌جا آغاز می‌شود و ایده «حکمرانی» به‌مثابه «یگانه راه‌حل» را مطرح می‌کند. حکمرانی شهروند خاطی را الزام به التزام می‌کند. 🔹بنابراین، اصل الزام حمایت‌گر و معاضد یا ضامن اصل التزام است و رابطه تقابلی بین‌شان برقرار نیست. البته آنارشیست‌های علمی بر این باورند که التزام برای اداره اجتماع کفایت می‌کند و هیچ نیاز یا ضرورتی برای حکمرانی وجود ندارد. لکن آنان هیچ راهکار تضمینی برای اینکه شهروند خاطی را ملتزم به قواعد اجتماعی کنند، ارائه نمی‌کنند. 🔹 گفته‌های آقای نصیری در این مناظره، آشکارا با همین رویکرد آنارشیستی پیش رفته است. او هیچ تضمینی به جامعه ایرانی نمی‌دهد که اگر ۱۰درصد عریان فرضی او، ۷۰درصد یا بیشتر شود، چه باید کرد، بلکه می‌گوید کار حکومت دینی تمام است. حال آنکه در آن صورت کار جامعه ایرانی تمام است. 🔹چون عریان‌خواهی اساسا در ستیز با انسجام اجتماعی عمل می‌کند و به همین دلیل است که عریان‌گرایی در غرب هم به‌شدت ضابطه‌مند است. ✍️نویسنده: دکترداود مهدوی‌زادگان •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 🔻ادامه مطلب در لینک زیر: 🌐http://fekrat.net/2582 📌آدرس کانال؛ 🆔@fekrat_net
هدایت شده از رادیو فکرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧خطاهای تحلیلی در مواجهه با 🎙درست است که بی‌حجابی، ریشه‌های مختلفی دارد و باید به‌جای معلول‌ها با علّت‌ها برخورد کرد و به اصلاح‌های اساسی روآورد، امّا این سخن به آن معنی نیست که مواجهۀ حاکمیّتی با را به «متغیّرهای متعدّد» متوقف کنیم و به این ترتیب، این برنامه را دچار «تعلیق» نماییم. 🎙اگر مواجهه با بدحجابی را به ، اشتغال و تربیت جنسی و ... «مشروط» سازیم و این‌طور استدلال کنیم که با سامان‌یافتن این امور، وضع حجاب نیز اصلاح خواهد شد؛ با این کار «یک مسأله» را به «مسأله‌های فراوانی» گره زده‌ایم. حال‌آن‌که باید هم به «مسألۀ بی‌حجابی» پرداخت و هم به «مسأله‌های دیگر». چنین تعلیقی، به معنی «توقف» خواهد بود و وضع را بدتر و پیچیده‌تر خواهد کرد. 🎙منطق معقول این است که در عین برخورد با ریشه‌ها، در این سطح نیز فعّال بود. برای مثال، نمی‌توان گفت که چون فقر در دزدی و ضعف دیانت و طمع و ... ریشه دارد، پس باید به‌جای برخورد با دزدها، با این سرچشمه‌ها برخورد کرد. •┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈• 🔻 کانال رادیو فکرت: 🆔 https://eitaa.com/radiofekrat