باسمه تعالی
تعریف قاعده فقهی: «حکم شرعی کلی که میتواند بر احکام جزئی منطبق شود»
برخی دیدگاهها در بیان تفاوت قواعد فقهی و اصولی به قرار زیر است:
الف) قواعد اصولی، آلی هستند؛ اما قواعد فقهی استقلالیاند. قواعد اصولی، طریق استنباط احکام شرعی قرار میگیرند؛ اما قواعد فقهی، خود نیز حکم شرعیاند.
ب) حکم شرعی از باب استنباط و توسیط از قواعد اصولی، برداشت میشود؛ اما از قواعد فقهی، از باب تطبیق برداشت میشود. در تطبیق، مضمون بهطور مستقیم بر مصداقها تطبیق میشود؛ بهخلاف استنباط که نیازی به استفاده از کبرای دیگری بهمنزله حدوسط نیست.
ج) قواعد فقهی تنها در شبهات موضوعیه جاری میشوند.
د) نتایج قواعد اصولی، احکام کلی است؛ اما نتایج قواعد فقهی، احکام جزئی است.
هـ) برداشت احکام از قواعد اصولی تنها در اختیار مجتهد است؛ اما در قواعد فقهی، مجتهد و مقلد در برداشت حکم از راه قواعد فقهی، برابر هستند.
و) قواعد اصولی در همه بابهای فقه جریان دارند؛ اما قواعد فقهی در غالب موارد، در همه بابهای فقه جاری نمیشوند.
جمعبندی:
تمایز بنیادینِ قاعده فقهی و اصولی این است که قاعده «ممهد برای استنباط»، قاعده اصولی است؛ در مقابل، هر قاعده دارای ماهیت حکم شرعی، قاعده فقهی است.
@feqahat
کتابهای دربردارنده قواعد فقهی
1. القواعد الستّةعشر، تألیف شیخ جعفر كاشفالغطاء (م1228ق)؛ در این کتاب شانزده قاعده فقهی طرح و بررسی شده است.
2. العناوین الفقهیه، نوشته سید عبدالفتاح مراغی (م1250ق) که شامل 94 قاعده فقهی است.
3. مستقصى قواعد المدارك و منتهى ضوابط الفوائد، اثر ملّا حبیباللّه شریف كاشانی (م1340ق). مؤلف حدود پنجاه قاعده فقهی را بررسی و آنها را براساس بابهای فقهی تنظیم کرده است. ایشان در اثر دیگر یعنی تسهیل المسالک إلی المدارک، قواعد فقهى را به ترتیب بابهای فقه آورده است؛ اما به آوردن قاعده بسنده کرده و استدلال بر رد یا قبول قاعده را به كتاب مستقصى القواعد ارجاع داده است.
4. تحریر المجله، تألیف محمدحسین كاشفالغطاء (م1373ق). در آن قواعد فقهی مربوط به بابهای عقود، ایقاعات و بعضی از قواعد باب قضا مطرح شده است.
5. القواعد الفقهیه، نوشته سید محمدحسن موسوی بجنوردی (م1396ق). در آن شصت و دو قاعده فقهی بهتفصیل بررسی شده است.
6. القواعد الفقهیه، اثر سید محمد حسینی شیرازی (م1422ق). این اثر به هفده قاعده فقهی را بررسی کرده است.
7. القواعد الفقهیه، تألیف مرحوم آیتاللّه محمد فاضل لنکرانی (م1428ق). ایشان به بررسی هفده قاعده فقهی پرداخته است.
8. الأنوار البهیة فی القواعد الفقهیة، به قلم سید تقی طباطبایی قمی. در این کتاب درباره بیست و یک قاعده فقهی بحث شده است.
9. القواعد الفقهیه، نوشته آیتاللّه ناصر مکارم شیرازی. ایشان به بررسی سی قاعده فقهی پرداخته است.
10. مائة قاعدة فقهیة، تألیف سید محمد کاظم مصطفوی. در آن، یکصد قاعده فقهی بهاختصار، بررسی شده است.
11. مبانی الفقه الفعال فی القواعد الفقهیة الأساسیة، اثر علیاکبر سیفی مازندرانی. ایشان پرداخته است به بررسی نوزده قاعده فقهی که در همه بابهای فقهی کاربرد دارند.
12. قواعد فقهی تربیتی، اثر علیرضا اعرافی، مقرر سید عنایت الله کاظمی.
منبع اصلی حقیر کتاب استادم حضرت آیت الله اعرافی است.
@feqahat
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنهای:
فقه به معنای عام عبارت از آگاهی از دین است و شامل جمیع معارف اسلامی میشود اما فقه به معنای خاص، که ستون فقرات و بنیه اصلی حوزههای علمیه و به معنای وسیعتر، استخوانبندی زندگی اجتماعی و سیاسی است به «آگاهی از علم دین و فروع دینی و استنباط وظایف فردی و اجتماعی انسان از مجموعهی متون دینی» تلقی میگردد.
منظور از فقاهت که یک علم بشمار میرود، همان روش و شیوه استنباط است یعنی «همین روش رد فروع به اصول، و استنباط از اصول و مبانی استنباط -[یعنی] کتاب و سنت و عقل و اجماع- و کیفیت این استنباط و تقابل میان ادله و ترتیب و نوبتبندی ادلهی مختلف، که اول به چه مراجعه کنیم؛ فرضاً اول به ادلهی اجتهادی مراجعه میکنیم، به ظواهر مراجعه میکنیم؛ اگر ظواهر تعارض داشتند، چهکار بکنیم؟ اگر ظواهری نداشتیم، چهکار بکنیم؟ نوبت اصول عملیه کی میرسد؟ کدام اصل بر کدام اصل دیگر مقدم است؟ و از این قبیل. این شیوهای که ما در علم اصول آن را میخوانیم، اسمش را "فقاهت" میگذاریم.»
@feqahat
مقام معظم رهبری:
امام بزرگوار، فقه شیعه را از دورانی که خود در تبعید بود، به سمتِ فقه اجتماعی و فقه حکومتی و فقهی که میخواهد نظام زندگی ملتها را اداره کند و باید پاسخگوی مسائل کوچک و بزرگ ملتها باشد، کشاند.
تفاوت نگاه فقهی امام با سایر فقها در فقه سیاسی موجبات تشکیل نوعی فقه را به وجود آورد که به فقه نظامساز مشهور شد.
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۲.mp3
40.27M
جلسه دوم #فقه_فرهنگی
تعریف قواعد فقهی. پیشینه قواعد فقهی.
@feqahat
هدف از برپایی جلسات فقه فرهنگ
هدف عالی: رسیدن به نظام فکری فرهنگی برپایه دقتها و روشهای فقهی است.
هدف میانی: تقویت استدلال فقهی در مسائل فرهنگی.
هدف ابتدایی: دستیابی به قواعد فقهی است که در تبیین مسائل فرهنگی و برداشت حکم عموم مکلفان، مربیان، والدین، حاکم و حکومت نسبت به مسائل فرهنگی ـ تربیتی.
ضرورت: عقب ماندگی بسیار در تبیین فقهی مسائل فرهنگی؛ هرچند بزرگان بسیاری در این عرصه وارد شدهاند و کارهای بسیار شده است.
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۳.mp3
40.84M
🔹جلسه سوم #فقه_فرهنگی
تعریف قاعده ارشاد جاهل. انواع جهل تربیتی و فرهنگی.
🔹@feqahat
بررسی ارشاد جاهل در موضوعات
بهطورکلی در مورد ارشاد جاهل در موضوعات، چهار دیدگاه مطرح است.
الف) وجوب ارشاد در موضوعات
علامه حلی، ارشاد جاهل را در موضوعات واجب میداند.
ب) عدم وجوب ارشاد در موضوعات
مشهور فقهای امامیه به عدم وجوب ارشاد جاهل در موضوعات فتوا دادهاند.
ج) استحباب ارشاد در موضوعات
این قول به مشهور نسبت داده شده است.
د) وجوب ارشاد در موضوعات مهم
برپایه دیدگاه چهارم، ارشاد جاهل در احکام واجب است؛ درنتیجه در موضوعات واجب نیست؛ مگر در موضوعات مهم که ارشاد واجب است.
دیدگاه برگزیده: جلسه بعد ان شالله.
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۴.mp3
46.15M
🔹جلسه چهارم #فقه_فرهنگی
تبیین ادله قرآنی ارشاد جاهل.
وظیفه حکومت اسلامی در تامین هزینههای پژوهشی. هدف بودن انذار در فعالیتهای فرهنگی و ...
@feqahat
فقه فرهنگی
🔹جلسه چهارم #فقه_فرهنگی تبیین ادله قرآنی ارشاد جاهل. وظیفه حکومت اسلامی در تامین هزینههای پژوهشی. ه
🔹جلسه چهارم #فقه_فرهنگی
آیه نفر
((وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون.))
این آیه از غُرر آیات قرآن در مباحث فقهی و اصولی است؛ در چهار بحث مهم بدان تمسک شده است: حجیت خبر واحد؛ وجوب اجتهاد و تعلم احکام و شریعت؛ قاعده ارشاد جاهل؛ قاعد هدایت.
دلالتها:
ممکن است گفته شود که این آیه خبری است. اما این ایه خبری در مقام انشا و مولویت است. درنتیجه معنای انشائی و مولوی و امری دارد.
اممکن است گفته شود، ین آیه امر بعد از حظر است که فقط بر اباحه دلالت دارد. اما این آیه بر اهمیت فعالیتهای پژوهشی در راستای انذار تاکید دارد و جایگاه آن را هم عدل اهمیت جهاد و جنگ در دفاع از اسلام می داند.
این آیه دریچهای جدید بر مسلمانان باز کرد.
نفر پژوهش و تعلیمی مقدمه انذار است. درنتیجه هدف انذار است.
بودجههای فرهنگی و حوزه علمیه در راستای انذار باید تدارک دیده شود. برپایه این آیه نفر تعلیمی و فرهنگی هدف باید انذار باشد.
و ...
@feqahat
فقه ... وظیفه مکلف را در هر زمینه روشن میکند. یکی از عرصه های مهم زندگی تعلم و تحصیل و دانش آموزی است. به یاری خداوند و راهنمایی حضرت استاد آیت الله اعرافی ... خداوند توفیق داد مسائل مهم تحصیل علم را بررسی فقهی کنیم. الحمدالله.
گزارش خبرگزاری فارس از این کتاب:
https://www.farsnews.ir/news/14000212000187
قواعد فقهی فرهنگ ج۵.mp3
30.37M
🔹جلسه پنجم #فقه_فرهنگی
🔸ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل.
بررسی آیات سوال و کتمان.
در امور واجب اخلاقی،سیاسی، اعتقادی و اخلاقی باید به علمای راستین رجوع کرد و بر عالمان حرام است که این علوم را کتمان کنند.
@feqahat
((وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.))
سوره نحل، آیه 43؛ سوره انبیاء، آیه 7.
هرچند سیاق آیه درباره اقوام پیشین است، اما نمیتوان این حکم کلی بیان شده در آیه را مقید کرد. سوال نیز مقید به قالب پرسش نیست و هرگونه رسیدن به پاسخ را شامل میشود.
درنتیجه:
برپایه این آیه، از آنجا که سؤال کردن واجب است، پاسخ دادن برعهده شخص عالم واجب میشود. این وجوب، ملازم با اعلام، تعلیم و ارشاد است؛ درنتیجه تعلیم و ارشاد جاهل از سوی عالم، از باب ملازمه، واجب است.
البته این ملازمه، ملازمه عقلی نیست. ملازمه شرعی است که اگر این آیه را در کنار آیات کتمان بگذاریم، به این ملازمه میرسیم.
در آیات کتمان، نهی و نفی میکند از اینکه مسئلهای را بدانیم و علما بدانند اما بیان نکنند.
در آیات کتمان و این آیات سوال، از آنجا که امر است و امر میکند به پرسش و از طرفی به پاسخگویی، برپایه مناسبات حکم و موضوع، روشن میگردد که آیه به بیان و پرسش از مسائل واجب اعتقادی و احکام و دینی سخن میگوید. نه هر پرسشی.
از آنجا که حفظ نظام اسلامی، از واجبات است، از مصادیق آیات پرسش و کتمان، پرسش از کاندیدای اصلح و پاسخ و روشنگری در مورد کاندیدای اصلاح است.
@feqahat
آیات کتمان:
((یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُواْ نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ ... وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ.)) سوره بقره (2)، آیه 40 ـ 42.
. آیه 146 سوره بقره
((الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُون)) .
آیه 159 سوره بقره
((إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ)) .
آیه 174 سوره بقره
((إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ.))
آیه 71 سوره آل عمران
((یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ.))
سوره 187 آل عمران
((وَإِذَ اخذ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ.))
آیه 91 سوره انعام
((وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَی نُورًا وَهُدًی لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَلاَ آبَاؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ.))
آیه 15 سوره مائده
((یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ»
@feqahat
آیات کتمان، از دو جهت با قاعده ارشاد متفاوت است:
یکم. قاعده ارشاد، به بيان و اظهار ترغيب میکند؛ درنتیجه جنبه اثباتی دارد. اما کتمان، جنبه سلبي دارد و بر حرمت دلالت دارد.
دوم. کتمان اخص از عدم اظهار است؛ ازاینرو آيات کتمان، سازنده قاعدهای است درباره حرمت برخی از اقسام بيان نکردن حق. کتمانِ همراه با توجه، حرام مؤکد است؛ اما بر مواردی که شخص شرایط و موقعیت بیان را ندارد، کتمان صدق نمیکند؛ بلکه این موارد، «عدم اظهار» است. با این حال اگر «عدم بیان» بهشکل پنهان کردن حق باشد، حرمت مضاعف دارد. ازاینرو قاعده حرمت کتمان یا وجوب آشکار ساختنِ مقابلِ کتمان، اخص از وجوب ارشاد است و تأکد مضاعفی دارد.
@feqahat
#یادداشت
🔹تزاحم مشارکت و قانونگرایی
یکی از مسائل مهم فقهی، بررسی تزاحمات است. مسئلهای که نه تنها در اصول فقه، آنچنان که باید بدان پرداخته نشده است که در کتب و ابواب فقهی نیز جایگاه شایسته خود را ندارد. این درحالی است که مسائل بهروز و حل فقهی آنها نمود ویژهای در بررسی تزاحمات دارد.
از جمله تزاحمات مهم، بررسی تزاحمات ابواب سیاسی است؛ چه مثالی برتر، مهمتر و نیازمند بررسیتر از بررسی فقهی تزاحم میان رعایت قانون و شرع در تایید صلاحیتها و از سویی، توجه به مشارکت حداکثری در انتخابات است.
در نگاه بسیاری و در موارد متعددی، اگر شورای نگهبان، بخواهد توجه به رعایت قانون شود، ممکن است تنوع سیاسی کاندیداهای عرصه انتخابات کم گردد؛ از سویی، تنوع دادن به جناه سیاسی آنها، با چشمپوشی بر رعایت قانون میسر گردد.
⭕️حال این پرسش مطرح میشود که در تزاحم این دو سویه و دو مسئله، کدام یک مقدم است.
پاسخ هر فقیه، هرچه باشد، روشن است که نمیتوان گفت پاسخی آسان و حکمی کلی دارد. با توجه به پیچیدگی مسائل سیاسی، ممکن است علاوه بر ایجاد اصلی اولی، در هر شرایط، در تزاحم، تقدمی رخ نماید.
از اینجاست که لازم است در اصول و فقه سیاسی، بیشتر به تزاحمات پرداخته شود.
مناقشه: ممکن است کسی بگوید، در مشارکت و رعایت قانون، تزاحمی وجود ندارد و اگر وجود دارد، در کوتاه مدت است. در بلند مدت اگر به مر قانون عمل شود، مشارکت نیز افزون میشود. در این سالها، آنجا که به بهانه مشارکت، قانون کنارنهاده شده است، فسادگر بهره برده است و مردم ضربه خوردهاند.
به هر روی، این سخن را بپذیریم یا خیالی بدانیم، امید است فقه معاصر، توجه ویژه به این مسئله کند.
در اولین جلسه پیش رو اشارهای به این تزاحم در حاشیه درس خواهیم داشت. ان شاالله.
@feqahat
تحلیلی فقهی بر اقدام شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداهای ریاست جمهوری
http://www.farsnews.ir/news/14000305000374/نگاه-فقه-درباره-تزاحم-سیاسی-وظیفه-شورای-نگهبان-مصلحتاندیشی-نیست
#انتخابات
#عجمی
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۶.mp3
41.05M
🔹جلسه ششم #فقه_فرهنگی
: ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل
آیات تبیین و دعوت
تفاوت قاعده دعوت و ارشاد جاهل
حل تعارض ماده و هیئت در آیه دعوت
نسبت قاعده دعوت با امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر در مواردی واجب است که کسی مرتکب منکر، ترک واجب یا فعل حرام شده است و در حال حاضر نیز در حال گناه باشد؛ در این صورت آمر و ناهی از موضع ولایی و سلطنت امر و نهی میکند. اما در قاعده دعوت ممکن است برپایه درخواست، تمنا، راهنمایی و مانند آن باشد؛ هرچند در بسیاری از موارد این دو قاعده بر هم منطبق هستند. درنتیجه میان قاعده دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر از لحاظ مصداق و مورد، نسبت عموم و خصوص من وجه برقرار است.
رابطه قاعده دعوت با قاعده ارشاد جاهل
رابطه قاعده دعوت به خیر با قاعده ارشاد جاهل، عموم و خصوص است؛ زیرا ارشاد فقط در حوزه آموزش است؛ اما دعوت به خیر، اعم از آن باشد؛ یعنی نسبت به فعالیت¬های فراآموزشی نیز دعوت صدق کند؛ مانند زمانی که شخص، دیگری را موعظه یا تشویق و ترغیب کند و شخص آن را بداند یا نداند؛ در این موارد، دعوت صدق میکند.
@feqahat
ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل:
آیه پنجم. آيه تبيين
((وَ إِذْ اخذ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ)). سوره آل عمران ، آیه 187.
آیه ششم.
آیه دعوت به خیر
((وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.)) سوره آل عمران ، آیه 104.
@feqahat
تزاحمات سیاسی2/ فقه انتخابات
تزاحم میان هدف و وسیله در مناظرات انتخاباتی
برخی هیچ برنامه و کارنامهای ندارند؛ اما برای پوشش این نقصان، مردم را از رقیب میترسانند که اگر او بیاید بسیار بدتر میشود. یعنی اگر من خوب نیستم، اما از وضعیت بدتر شما را نجات میدهم! مردم باید به کسی که مردم را از روی کار آمدن دیگر کاندیداها میترساند، شک کنند.
این یاداشت را حتما بخوانید:
http://fna.ir/1vy5a
@feqahat
قواعد فقهی فرهنگ ج۷.mp3
50.42M
جلسه هفتم #فقه_فرهنگی
جمع بندی آیات قاعده ارشاد جاهل
آیا از آیاتی که درباره پیامبران است میشود درباره علما و وظایف آنها استفاده کرد؟
آیا رهبری میتواند حکم به امری حرام دهد؟
آیا در انتخابات میتوان از شیوه های دشمن برای تبلیغ استفاده کرد؟
@feqahat
مرحوم محدّث قمی اعلی اللَّه مقامه الشریف در شرح حال صدرالمتألّهین شیرازی نوشته اند:
از بعضی از مشایخ خود شنیدم که مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضی از ابتلائات از اقامتگاه خود به دارالایمان قم که عُشّ آن محمّد و حرم اهلبیت صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم است، مهاجرت کرد .... و گاهگاهی که بعضی مطالب علمیه بر او مشکل می گردید، از کهک به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تشرّف می یافت و از آن حرم فیض آثار بر او افاضه می شد.
به خلاف دیدگاه غربی در مورد دختران، در اسلام دختر به مقامی میرسد که علمای بزرگ به درگاهش کاسه گدایی برای دریافت علم و حکمت به دست میگیرند.
ادله قرآنی قاعده ارشاد جاهل:
آیات دسته هفتم:
آیاتی که خطاب به پیامبران است؛ از جمله:
((يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْك)) سوره مائده (5)، آیه 67.
((فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى)) سوره اعلی (87)، آیه 9.
((إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّه...)). سوره احزاب (33)، آیه 45 و 46.
احتمال تعمیم این آیات به علما ضعیف است و به راحتی نمیتوان القای خصوصیت کرد؛ اما اگر کسی این آیات را القای خصویت از پیامبران کند، مفاهیم قابل توجهی در خطاب به علما بهدست میآید.
آیات دسته هشتم:
((إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ.) سوره عصر (103)، آیه 3.
((ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ.)) سوره بلد (90)، آیه 17.
@feqahat