eitaa logo
آرزوی‌بیـن‌الحرمــین"(:
1.7هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1 فایل
•{﷽}• غم‌های‌ِبسیارچشیدیم ... اماعجب‌طعمی‌داشت ، غمِ‌تو :)! -آقای‌ ِاباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
آنھاکہ‌ازپل‌صراط‌مےگذرند قبلاازخیلی‌چیز‌هاگذشتہ‌اند بایدبگذری‌تابگذری...
ازاردوی‌راهیـٰان‌نـورکہ‌برگشـتم گفت:چـٰادرخاکۍات‌رادرخـٰانہ‌بتڪان مۍخواهم‌خـٰاکی‌کہ‌شـھداروی‌آن پـرپـرشده‌اند،درخـٰانہ‌ام‌بـٰاشد... همسر
بعد از نماز با دستش تسبیحات حضرت فاطمه (س) را می‌گفت هنگام ذکر هم انگشت‌هایش را فشار می‌داد و در جواب چراییِ این کار می‌گفت: بندهای انگشت‌هایم را فشار می‌دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته‌ام همسر
میگن‌چرا‌میخواۍ‌شهید‌شۍ؟! میگہ‌دیدید‌وقتۍ‌یہ‌معلم‌رو‌دوست‌دارۍ خودتو‌میڪشۍ‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیرۍ ولبخندرضایتش‌دلت‌روآب‌ڪنہ؟! منم‌دلم‌برالبخندخدام‌تنگ‌شدھ :) میخوام‌شاگرد‌اول‌ڪلاسش‌بشم
حمید آقا همیشه می‌گفت: من آخرش شهید میشم یه روز به من گفتن بیا با هم عکس برای شهادت رو انتخاب کنیم انتخاب کردیم و بعد از اعلام خبر شهادت من رفتم منزل و کامپیوتر ایشون رو روشن کردم و بدون معطلی فایل عکس‌های شهادت رو برداشتم هیچ‌کس باور نمی‌کرد که ما تا این اندازه آماده برای شهادت بودیم! همسر
خوابش‌رادیدوگفت‌چگونہ‌توفیق‌ِشہادت‌پیداڪردۍ؟! گفت‌ازآنچہ‌دݪم‌میخواست‌گذشتم...
سمت چپِ صورتش پُر از ترکش بود از بالا سر دور زدم و به سمتِ راست رفتم چشم‌هایِ نیمه‌بازش را که دیدم خندیدم و گفتم: حمید! شوخی بسه پاشو دیگه به‌ خدا نصف عمر شدم حس می‌کردم دارد با من شوخی‌ می‌کند یا شاید هم خواب رفته... :)💔