فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا تو منو رها کنی کجا برم امام حسن(ع)
ابراهیم مداحی میکرد
اما نه همهجا...
میگفت: مداح باید آبروی اهلبیت(ع) را
در خواندنش حفظ کند و هر حرفی نزند
اگر در مجلسی شرایط نبود،روضه نخواند!
#شهیدابراهیمهادی
میگفت:آدمبایہشبدوشببہجایینمیرسہ
بایدایمانتدائمباشہوعملتمداوم
اینکہیہشببریهیئتوکلیگریہکنی
بعدشانتظارداشتہباشی
نفسمسیحاییپیداکنیاینجورینیست..
دوشروزبعدمیبینیتومنجلابدنیاگرفتارشدی!
#شهیدروحاللهقربانی
دنیا رنگ گناھ دارد
دیگر نمےتوانم زندھ بمانم..💔
#شهیدمحمدهادیذوالفقاری
سمت چپِ صورتش پُر از ترکش بود
از بالا سر دور زدم و به سمتِ راست رفتم
چشمهایِ نیمهبازش را که دیدم خندیدم و گفتم:
حمید! شوخی بسه
پاشو دیگه به خدا نصف عمر شدم
حس میکردم دارد با من شوخی میکند
یا شاید هم خواب رفته... :)💔
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-توقلبمنمیتونهکسیجاتوبگیره!'
#کربلاییحسینستوده
enc_166059159180329359380.mp3
3.31M
باورش سخته آقا برام .
#پیام_کیانی
آرزویبیـنالحرمــین"(:
آقایاباعبــداللّٰــہ ؛ خداونــدشـمـٰارابـراےقلبهایبـےقرارآفریده...
هرکه در خانه حیدر به کسی دل داده ؛
ولی ما در صف ِعشاق ِامام ِحسنیم !(:
#عزیزعراقیمن
صدایت میزنم بابغض مثل کودکی هایم..
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده..
#یافاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم به رضا هشتمین نور خدا
بانی عزاداری کرب و بلا
#امام_رضا_جانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان
قلبم را پاک کن از هر آنچه که تو رو از من دور میگیرد....
هم قد گلوله توپ بود . . .
گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
گفت: با التماس!
گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
گفت: با التماس!
به شوخی گفتم: میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
لبخندی زد و گفت: با التماس!
تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده . . .
#شهید_مرحمت_بالا_زاده
بس که دلتنگم اگر گریه کنم، میگویند:
قطرهای قصدِ نشاندادنِ دریا دارد
السلام علیک یا سلطان عشقــــ💔 علی بن موسی الرضا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-منهرکجایزندگیمودیدمتوبودی. .💔
در شبِ والفجر هشت وقتی چشممان به
آبهایِ پُر طوفانِ و خشمگینِ و ترسناکِ
اروند افتاد و لرزیدیم و ترسیدیم
اونجا هیچ پناهگاهی و هیچ نامی آشناتر
از نامِ زهرا(س) نداشتیم
او را در کنارِ اروند صدا زدیم
در تلالو اشکهایِ غریبانه و مظلومانه بسیجیها
سیمایِ سفیدِ او را جستوجو کردیم
و اروند را با یازهرا به کنترل درآوردیم و
عبور کردیم.. :)
#حاج_قاسم💔
صدایِ تیراندازی میآید
از پشت صخره سرڪ میکشم
حُسین و بچههایش درگیر شدهاند
میگوید: چقدر بداخلاق شدهای
دیدی که زدیم بیچارشون کردیم.. :)
داد میزنم: برای چی درگیر شدی حسین؟!
با ده نفر؟! قرارمون چی بود؟!
میخندد
مےگوید: مگه نمیدونی
[كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ
غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ الله]
#شهیدحسینخرازی
خندیدند و رد شدند؛
اما خنده هایشان،عجیب اثر گذار بود..
این حکایت زندگی آدم هایی بود
که عاشق ِخدا بودند...(:
#شهیدانه
#شهیدمصطفیصدرزاده