eitaa logo
فرشتگان‌ سرزمین‌ من‌ اصفهان 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
354 عکس
269 ویدیو
3 فایل
پویش مردمی و سراسری فرشتگان سرزمین من Instagram: @fereshteganeman.ir Rubino : @fereshteganeman ارتباط با ما ✔️ @fereshtegan_esfahan حرفتو #ناشناس بزن 👇 https://harfeto.timefriend.net/17152030561500
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋دو تا از دختران یکی از دبیرستان های اصفهان ، داخل چالش در ایستگاه دروازه دولت متروی اصفهان شرکت کردن ✨ 🦋حالا دوست شون ، ما رو تو فضای مجازی پیدا کرده😳 ✨ رو ببینید 😍 میگه دوستام ، رفتار و حجاب شون نسبت به قبل متفاوت شده 👌 ✨ ✨ 🌸 پویش فرشتگان سرزمین من اصفهان 🌸 @fereshteganeman
🎁 تولد متفاوت، هدیه حضرت زهرا به دخترشون 🎈 بیایین براتون از اتفاقی که قلب هممون رو اکلیلی کرد بگم❤️✨😢 بعد از مصاحبه و تقدیم بخشی از هدایای ولادت حضرت زهرا (س)، بیشتر بچه های گروه رفتن خونه ؛ موندیم من و کوثر خانم و ثنا خانم؛ که بقیه هدیـ🎁ـه هارو پخش کنیم. داشتیم با سبد های خوشگلمون و هدیه ها راه میرفتم کهههه یهو سه تا دختر خانم توجهشون به ما جلب شد 😍 شروع کردن پرس و جو کردن که اینا چین؟! شما دارین چیکار میکنین و... ما هم ذوووق🤣، وای نه ببخشید یه لبخند ملیح و سنگین زدیم و کارمون رو براشون توضیح دادیم☺️، خیلی خوششون اومده بود و ذوق کرده بودن از کارمون🎀 آماااا 😃 از اونجایی که صحبت کردنشون با ما دست خودشون بود ولی تموم کردنش با ما ، رفتیم سر اصل مطلب😎 من:عزیزم چرا روسری نداری؟ دوست جدیدمون: اعتقاد ندارم من و کوثر و ثنا: عزیزم اینجا یه مکان عمومی هست بهتره برای احترام به همدیگه، سرت کنی...😌 دوست جدیدمون پذیرفت و همین که خواست کلاه هودیشو بندازهههه، دوستاش نذاشتن، لازم به ذکره که دوستانش پوشش داشتن (من دیگه صوبتی ندارم😶) دیدیم جو داره عوض میشه، خواستم بحثو عوض کنم از دوست جدیدمون پرسیدم راستی چند سالته خوشگل خانم؟ با ذوق جواب داد امروز 15 سالم شده😇 مارو میگیییی😍، یهو توجهمون به بادکنک آبی توی دستشون جلب شد: عههه پس تولدته، وااای تولدت مبارک باشهههه و ... (بغل و تبریک و...)🎈 دوستاش گفتن اومدیم اینجا براش تولد بگیریم😁 منم که تولد دوست دارم، گفتم خب پس ماهم میاییم😍 (چیه خب؟! دوست دارم ☺️) منتظر بودم با دمپایی بذاره دنبالم (😂) که همشون با تعجب و ذوق گفتن واقعااا؟! وای حتما بیایین و... منم گفتم بریم😋 طبیعتاً همینطور که از بازار میرفتم سمت کافه، همه با تعجب به اکیب ما نگاه میکردن🧐 رفتیم نشستیم کنار همدیگه به گپ زدن، از چشمای قشنگ دوستمون معلوم بود چقدر دل آماده ای داره و منتظره یه تلنگره✨، تو این فاصله خواهر کوچیکش هم به جمعمون اضافه شد بهش گفتم، می‌دونستی روز تولدت با تولد حضرت زهرا (س) تو یه روز افتاده؟  بااااورش نمیشد💚 گفتم شمعـ🎂ـاتو که میخوای فوت کنی، قبلش آرزویی هم داری؟! گفت: معلومه، آره گفتم نظرت چیه، به خاطر خوشحالی دل مادرمون یه قدم برداری تا ببینی ایشون برای برآوردن آرزوی و خوشحالی شما چیکار میکنن؟! حساااابی دودل شده بود... ثنا و کوثر شروع کردن از خاطره ی چادری شدن و پله پله تغییر کردنشون گفتن، ثنا از آرزویی که موقع فوت کردن شمع تولد پارسالش داشت گفت، اینکه چادری بشه❤️✨( تو دلم داشتم به داشتنشون تو گروه افتخار میکردم😇) معلوم بود دوستمون داره سعی میکنه مارو درک کنه... از نشونه های امشب گفتم، اینکه اتفاقی نبوده کنار هم قرار گرفتن ما و... این شد که همگی باهم رفتیم سمت روسری فروشی و به انتخاب خودش یه روسری به عنوان هدیه تولدش انتخاب کرد کوثر خانم هم براش بستن مدل های مختلف رو روسرش امتحان میکرد.🧕🏻 بهشون گفتیم،این هدیه از طرف خودِ حضرتِ و ما هیچ کاره ایم، قطعا ایشون توجه ویژه کردن بهشون پس لطفا مواظب امانتیشون باشن... شاید باورتون نشه خواهر کوچیک دوستمون که حرفای مارو شنیده بود هم یه روسری انتخاب کرد و همونجا پوشید😍😢 بهشون پیشنهاد کردیم که فیلم بگیریم و روسری هاشونو دوباره سرشون کنیم ولی قبول نکردن حتی واسه یه لحظه دیگه از سرشون دربیارن😍😇☺️ اگه فکر کردین داستان همینجا تموم میشه، سخت در اشتباهین،چون تازه شماره همو گرفتیم و قرار کلی باهم بیرون بریم و خوش بگذرونیم😎✌️🏻 💕 📌 (س)🌱 🎈 ☺️ 😎 https://eitaa.com/joinchat/1898315828C547d526330
✨ 🔵 چند تا ببینیم! ✨ تیم فرشتگان سرزمین من ، اصفهان ✨ خداروشکر میکنه که یه روز رو کنار شما گذرونده و باعث لبخند روی لب هاتون شده ✨ خیــلـــی زیـاد دوســتون داریــم ؛))))))❤️❤️❤️ ✨ دخترای مدرسه ی شهید طاهرزاده 😍 به امید دیدار😌 ✨ ════════════════ https://eitaa.com/joinchat/1937768547C797e16ff99 پویــش ؋ـرشــتگان سـرزمیـن مـن اصـ؋ـــهـان ༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻
به نام خدا 👌‌ ‌ یکی از اعضای فعال پویش فرشتگان سرزمین من اصفهان 📝امروز تو مترو بودم که ... ✨ وقتی وارد قطار شدم دیدم ی خانمی با روسری هایی که براشون می‌بندیم و خیلی خوشگل لبنانی بسته بود نشسته بود 😍 ✨ رفتم نشستم رو به روش یهو دیدم اومد جلو بغلم کرد و گفت وای شما همونی هستین که اومده بودین پارک ناژوان ؟!🥲 همین روسری رو به من دادین برام بستین ... از اون روز به بعد زندگیم تغییر کرد😭 🥲 خیلی خداروشکر کردم که خدا شما رو جلو پام گذاشت و الان هم نماز هام رو میخونم هم روزه هامو میگیرم...🥺🥲 میگفت خیلی دنبالتون گشتم ولی پیداتون نکردم خیلی خوشحالم که دوباره دیدمتون 😍🥲 ✨ منم آدرس کانالمون رو دادم گفتم از این طریق میتونی ما رو دنبال کنی 😍 ✨ گفت من ایتا ندارم ولی فقط به خاطر شما نصب میکنم😁❤️ ✨ خیلی جالب بود میگفت اصلا دلم نمیخواد از پیشم بره میگفت خیلی حس خوبی بهم وارد کردین 🥲 ✨ آخر سر کلی همدیگه رو بغل کردیم به زور از هم خدافظی کردیم ... 😌❤️ جالب بود هیچ کدومون دلم مون نمیومد از همدیگه جدا بشیم🥲 ؛) و این داستان ادامه دارد... ؛) ════════════════ https://eitaa.com/joinchat/1937768547C797e16ff99 پویــش ؋ـرشــتگان سـرزمیـن مـن اصـ؋ـــهـان ༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻
به نام خدا سلام خوبین یکی از دانش‌ آموزان توی مدرسه منو دید و گفت که شما توی پویش فرشتگان سرزمین من هستین ؟ گفتم بله 🤔 بعد گفت من با دوستم اومدم خواجو یادتون روسریشو براش بستین یکم فکر کردم اما خب یادم نبود بهش گفتم متاسفانه یادم نیست ولی خب واسه چی بعد گفت از اونشب به بعد دوستم واسه همیشه چادری شد بعد منم با کلی ذوق گفتم به دوستت بگو برامون تعریف کنه قضیه چادری شدنشو و واقعا خیلی از نظرم جالب بود 🥺 و حالا داستان چادری شدنش رو با قلم خودش ببینید 👇👇👇 سلام مبینا جان میخواستم‌ موضوع چادری شدنم رو براتون توضیح بدم که خودتون بفرستین برای یکی از همون مسئولان پویش برای غدیر با فاطمه و چند تا دیگه از بچه ها رفته بودیم پل خواجو که غرفه زده بودن یکی از اون غرفه ها مربوط به حجاب میشد من اونجا هرچی بهم گفتن بیا تا شالت رو برات درست کنیم نیومدم و دعوا کردم بعدم رفتم که تو اومدی دنبالم و باهام صحبت کردی که متقاعد شدم و اومدم😢 یکی از اون دختران شال منو برام درست کردن اما ...... تا خودم رو تو آیینه دیدم 😭😭😭😔😔😔😔😔😔😔😔😔😭😭😭😭😭 باورم نشد خودمم شرمنده شهدام 😔😔😔😔😔😔 اونجا تازه فهمیدم چقدر شهدا به گردن ما حق دارن یا خدااااااااااااااا چه جوری میتونم باور کنم این همه سال ......... بگذریم ... یک برگه بهم دادن گفتن نمی‌دونم چی بود بنویس انقد درگیر اون حجاب خودم تو آیینه شده بودم اصلا دقت به حرف کسی نمی‌کردم ولی برگه رو گرفتم و قول دادم به خودم و خدا و حضرت علی و شهیدانی که خون دادن تو این راه 😭😭😭😭😭😭 دارم با گریه اینا رو می‌نویسم 😔😔😔😔 باورم نمیشه مبینا من چادری شدم من الان اومدم تو راهی که راه شهدا بود و ما ازش غفلت داشتیم تازه دارم میفهمم چادریا چرا با غرور راه میرن چون چادر واقعا مثل مروارید هستش به آدم غرور میده من با عمق وجودم میگم مچکرم از این گروه که باعث شد من و مطمئنم خیلیای دیگه به خودشون بیان اجرشون با سید الشهدا باشه ❤️❤️❤️ ════════════════ https://eitaa.com/joinchat/1937768547C797e16ff99 پویش فرشتگان سرزمین من اصفهان ༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻