﴿آخـرینخاطرھ﴾
[شکوفہهای سرخ را همین حالا ڪہ مےتوانے از جا برچین زمان ڪهنسال آرام درگذر است همین گل ڪہ ڪنون بہ رو
[آه ای خدا! ای هستے
داد از این پرسش های تڪراری
داد از زنجیرہۍ بےپایان بےایمانی
داد از سرزمینهاۍ آڪنده از حماقت و نادانے
در این میان بگو، چیست مایہی امید و دلخوشے
ای خدا، ای هستے؟
ندا آمد؛
به این خاطر
ڪہ تو این جایے_
ڪہ زندگے هست و یگانگے_
ڪہ این نمایش در جریان است با قدرت و برتری
شاید ڪہ تو
شعر خویش را بنگاری . . .]
#برشیازکتاب
#انجمنشاعرانمردھ
من عاشق زندگےام و از دنیا بیزار!!
از او پرسیدند: مگر بین زندگے ودنیا چہ فرقے است؟!
فرمود : دنیا حرڪت بر بستر خور و خواب و شهوت است
و زندگی نگریست به چشم ڪودڪ یتیمےاست ڪہ از پس پردهۍ شوق بھ انسان مےنگرد
_مولاعلے(؏)
#برشیازکتاب
#لطفاً_گوسفند_نباشیم
ارزش یڪ ساعت را عاشقے ڪہ انتظار معشوق ڪشیده را مےداند
#برشیازکتاب
#لطفاً_گوسفند_نباشیم