eitaa logo
مدرسه مطالعات فقه نظام
1.3هزار دنبال‌کننده
416 عکس
8 ویدیو
4 فایل
💠 کانال رسمی مدرسه مطالعات تخصصی فقه نظام 🔶 مرجع تخصصی دروس خارج فقه نظام 🔶 اطلاع رسانی برنامه ها و نشست های تخصصی 🔶 معرفی آثار علمی برگزیده در حوزه فقه نظام 🌐 وبگاه اطلاع رسانی http://www.fiqhenezam.com 📞 ارتباط با ما: @Admin_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» عنوان کرد؛ ❇️ برخی آیه «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ.» را به عنوان یک دلیل مطلق در رجحان محبت نسبت به دیگران دانسته اند. 🔻وجه استدلال: ⬅️ مقدمه اول: خطاب در این آیه عام است و شامل مؤمن و کافر می‌شود. ⬅️ مقدمه دوم: مدلول التزامی‌ جمله «عزیز علیه ما عنتم و حریص علیکم» چنین است که محبت و مودت پیامبر اکرم صل الله علیه واله شامل همه مردم می باشد. ⬅️ مقدمه سوم: بر اساس آیه شریفه، اسوه یا الغاء خصوصیت مختص پیامبر(ص) نیست بلکه شامل دیگران نیز می‌شود. 🔻نقد استدلال: ⬅️ نقد بر مقدمه اول: آیا مراد از ضمیر «کم» که دو بار در آیه تکرار شده است، مؤمنان‌ است یا مطلق انسان‌ها؟ در ضمایر خطابی، بدون قرائن نمی توان حمل بر اطلاق کرد اما با بررسی متون دینی قراینی بر اطلاق ضمیر در این آیه مورد بحث به دست می آید که به همراه قدر متیقن دانستن آن به غیر مسلمان، دلالت بر اطلاق می کند. ⬅️ نقد بر مقدمه دوم: آیه در مقام امتنان و جلب محبت است. اگر ظهور «عنتم» و «حریص علیکم» در آیه فوق کنار یک دیگر قرار بگیرد، مفهوم آیه چنین می شود که پیامبر به شما علاقه و محبت دارد که به سمت شما آمده است. در نتیجه خصوصیات آیه اقتضا می‌کند استدلال به این آیه را بپذیریم. . ----—————————- 🔎 @fiqhenezam_com
🔻آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ ⬅️ برخی بر این باور هستند که رفتارهای جوانحی جایگاهی در فقه ندارند. زیرا در فقه از رفتارهای جوارحی بحث می شود. ⬅️ اما همان‌ گونه که مکرارا بیان شد با توجه به ادله ای در متون دینی وجود دارد که امور جوانحی را موضوع و متعلق احکام قرار می‌دهند؛ بنابراین از موضوعات فقه محسوب می شود. ⬅️ موضوعاتی از قبیل محبت خداوند و لزوم محبت ورزیدن به او از امور نفسانی و اختیاری است؛ از جهت دیگر امور اختیاری از موضوعات فقهی به شمار می رود؛ پس ما فقه جوانحی داریم و بر اساس آن‌ فقه را به اعتقادی و عبادی تقسیم می کنیم. ⬅️ اگر محبت را امر واجب یا در درجاتی مستحب دانستیم، طبعاً عواملی که آن را ایجاد کند وجوب یا استحباب غیری پیدا می‌کند که انسان به محبت واجب یا درجات اشتدادی دست پیدا کند. ----—————————- 🔎 @fiqhenezam_com
❇️ آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» یبان داشت؛ از جمله ادله ای که برای اطلاق محبت نسبت به مسلمین و غیرمسلمین در متون دینی می توان یافت، مجموعه‌ روایاتی با موضوع تودد است. مانند «التودد الی الناس» و «التحبب الی الناس». همانگونه که مشاهده می شود عنوان این روایات «الی الناس» است که شامل مسلمانان و غیر مسلمانان می شود. ⬅️ تودد به معنای جلب مودت الناس الی نفسه است. تودد الیه یا تحبب الیه یعنی به او محبت ورزید یا محبت خود را به او نشان داد. ⬅️ در اینکه مراد از تودد محبت قلبی است یا اظهار محبت به دیگران، دو قول وجود دارد در منابع لغوی معنای محبت قلبی بیان شده است. اما برخی نیز به معنای اظهار محبت دانسته اند. ⬅️ «التودد الی الناس» به‌عنوان یکی از آداب مهم در معاشرت اسلامی به شمار می رود. ⬅️ روایات دال بر تودد علی طائفتین بود. در روایاتی تودد به همراه الناس ذکر شده و در بعضی روایات تودد به تنهایی بیان شده است. در خصوص روایات طائفه اول باید گفت تودد ظهور الی الغیر است نه به معنای جلب محبت برای خود. اما در روایات طائفه دوم معنای تودد اطلاق دارد و ظهور در مسلمان و غیر مسلمان است البته در هر دو صورت اطلاق وجود دارد اما در صورت دوم اطلاق واضح تر است. ----—————————- 🔎 @fiqhenezam_com
❇️ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ 🔻 دیدگاه آیات و روایات درباره مودت و محبت ⬅️ به وسیله استناد به اطلاق برخی از احادیث می‌توان مودت و محبت به غیر مسلمین را اثبات کرد. ⬅️ همچنین روایاتی نیز ذکر شده است که مقید و مخصص هستند و می‌توان با استناد به آنها کفار را از حیطه مودت و محبت خارج کرد. 🔻 ادله مانعه از حب غیرمسلم ⬅️ ادله‌ای که دال بر عدم محبت به کفار هستند، ادله‌ای می‌باشند که مضمون آنها «اتخاذ الکافر ولیا» است. در قرآن کریم 50 یا 60 آیه با این مضموم وجود دارد. ⬅️ با بررسی روایات به نظر می رسد، ادله مطلقی که بتوانند مطلق محبت نسبت به مطلق کافر را منع کنند وجود ندارند؛ زیرا مجموعه‌ آیات یا از جهت کافر یا ازلحاظ محبت مقید هستند. ⬅️ دلیل دیگری که می‌تواند در زمره ادله مانعه از محبت کافر به شمار آید، مجموعه‌ روایاتی است که ما را به حب فی الله و بغض فی الله دعوت کرده‌اند. ----—————————- 🔎 @fiqhenezam_com
❇️آیت الله اعرافی در درس خارج فقه روابط اجتماعی مطرح کرد: 🔻 برای حسن خلق می‌توان سه معنا ذکر کرد؛ 1️⃣ حسن صفات روحی و اخلاقی. در این صورت خلق به امر قلبی، حالات و صفات روحی گفته می‌شود. 2️⃣ به برخی از رفتارهای ظاهری حسن خلق اطلاق می‌شود؛ زیرا این افعال ظهور صفات درونی هستند. 3️⃣ رفتارهای خارجی که در تعاملات میان افراد صادر می شوند. ⬅️ رابطه میان حسن خلق و سوء خلق یا ضد است یا ملکه و عدم ملکه. در صورت ضدیت، حسن خلق امری است که سوء خلق در مقابل آن قرار می گیرد. اما اگر رابطه میان آنها را ملکه و عدم ملکه دانستیم، دو گونه تفسیر می شود یا ملکه است یعنی سوء خلق به معنای نبودن حسن خلق ویا عدم ملکه است یعنی هر جا حسنی در رفتار وجود نداشته باشد نوعی سوء خلق است. به نظر می رسد رابطه میان آنها ضد است. ⬅️ ثمره سه تفسیردر این است که اگرملکه و عدم باشند حکم آنها متفاوت نیست. به این نحو که اگر حسن خلق واجب شد سوء خلق حرام است اگر حسن خلق مستحب باشد سوء خلق مکروه است. اما اگر متضادین باشند می‌توانند دو حکم متفاوت داشته باشد یعنی اگر حسن خلق مستحب باشد، سوء خلق می تواند حرام باشد. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
معرفی دروس خارج فقه نظام (2) استاد: آیت الله اعرافی موضوع: فقه روابط اجتماعی ———————————— 🔎 @fiqhenezam_com
✅ آیت الله اعرافی در درس خارج فقه روابط اجتماعی مطرح کرد: ⬅️ با توجه به ضدیت دو مفهوم حسن خلق و سوء خلق منعی وجود ندارد که در یکی حکم الزامی باشد و در دیگری غیر الزامی باشد مثلا حسن خلق مستحب و سوء خلق حرام باشد. ⬅️ حسن خلق مفهوم مرکبی است که در موضوع و متعلق حکم اخذ شده است. با توجه به اینکه دو مقوله حسن و قبح از دید عرفی در جایگاه موضوع و حکم شرع قرار دارند، حسن خلق و سوء خلق نیز می توانند در جایگاه متعلق حکم و حکم شرعی باشند؛ لذا مفهوم حسن و سوء امری عرفی است و آنچه عرف آن را حسن یا سوء می‌داند ملاک عمل است. ⬅️ تواتر یا استفاضه در سطح بالا برای حسن خلق در روایات مشاهده می‌شود. به عنوان مثال این موضوع در کتاب وسایل در احکام العشره، در بحارالانوار در دو باب کتاب العشره و کتاب الایمان و الکفر و مکارم الاخلاق حسن خلق، در اصول کافی در باب العشره و در چند کتاب مرحوم صدوق مانند خصال، امالی، عیون و علل الشرایع بابی با نام حسن الخلق وجود دارد. ⬅️ با توجه به گستره روایات به این نتیجه می رسیم که اصل مقوله حسن خلق امر قطعی است و این مقوله در معرض هیچ سوءظنی در اینکه جنبه تقیه داشته باشد، قرار ندارد. این نکته موجب می‌شود در مواردی زودتر قطع به صدور روایات با این موضوع حاصل شود. ⬅️ روایات با موضوع سوء خلق در حد استفاضه کثیره نیست. ————————— 🔎 @fiqhenezam_com
🔻 آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» تصریح کرد؛ ⬅️ اگر مراد از حسن خلق را رفتارهای پسندیده در سطوح متعارف ارتباطی معنا کردیم، مصادیقی برای آن وجود دارد که به وسیله عرف و روایات به دست می‌آید. ⬅️ بروز حسن خلق در رفتارهای ظاهری و در مقام تعامل با دیگران در ابعاد مختلف رخ می‌دهد که یک بعد آن صورت انسان است؛ یعنی حالاتی که در چشم، نگاه کردن، خنده و گشاده رویی از انسان بروز می کند، عرف حسن خلق را متوجه می‌شود. ⬅️ بعد دیگر ظهور حسن خلق، گفتار است که همان سخن گفتن با نرمی، لطافت و ظرافت با دیگران است. ⬅️ بعد دیگر حسن خلق در اعضا و جوارح انسان نمایان می‌شود مانند ایستادن، نشستن، بدرقه کردن، مصافحه و انواع رفتارهای دیگر که نشان ‌دهنده احترام، قدردانی و ارزش‌گذاری است 🔻 در نسبت میان حسن خلق و مصادیقش دو احتمال وجود دارد: 1️⃣ یک احتمال این است که بگوییم روایاتی که ما را به حسن الخلق با عنوان مطلق و عام ترغیب کرده است، در مقام بیان حکم نیست بلکه حسن خلق را یک عنوان انتزاعی مشیر به اعمال مستحبی دانسته است و بار حکمی خاص ندارد. 2️⃣ احتمال دوم که اقرب است عبارتند از این که حسن خلق یک عنوان جامع و مستحب است و هر آنچه از آن در روایات ذکر شده است از باب ذکر مصادیق است. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
🔻 آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ ❇️ تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی. ⬅️ نخستین دلیل قرآنی، آیه 11 سوره نور است که در خصوص داستان افک و تهمتی است که به یکی از زنان پیامبر وارد شد «لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ». 1️⃣ نکته اول: ادات تحضیض: «لولا» از ادات تحضیض است که برای توبیخ به کار می‌رود و طبعاً مفید حکم شرعی است. از سویی دیگر «لولا» مشتمل بر بعث و حکم است و از این جهت بسیار قریب است که بگوییم دلالت بر وجوب و الزام می‌کند. 2️⃣ نکته دوم: التفات در آیه از خطاب به غیبت. توقع می‌رفت خداوند بیان کند: وقتی شنیدید چرا گمان نیک نبردید، اما می‌فرماید: وقتی شنیدید چرا گمان نیک نبردند، این التفات است که از خطاب به غیاب رفته است. برای التفات وجوهی ذکر شده است که مهم‌ترین وجه آن تأکید بر توبیخ است. 3️⃣ نکته سوم: وصف مشعر بر علیت است. یعنی فاعل فعلی که به شکل غایب به کار رفته است، مؤمن می‌باشد. حال اگر گفته می‌شود وصف مشعر به علیت است، یعنی چیزی که می‌تواند شما را از این ظن سوء رها و به ظن نیک هدایت کند، ایمان می‌باشد. 4️⃣ نکته چهارم: تأکید بر یکپارچگی جامعه ایمانی. 5️⃣ نکته پنجم در بکار بردن کلمه «بأنفسهم» است که تأکیدی است بر یکپارچگی جامعه اسلامی و ایمانی. در واقع خداوند با بکار گیری کلمه «انفسهم» می‌خواهد بگوید این جامعه یک پیکر است و تعرض به دیگری تعرض به خود افراد است. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
❇️ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ ⬅️ غالباً خطور اولیه در بسیاری از موارد اختیاری نیستند؛ لذا مشمول ادله نمی‌شوند، یعنی در هنگام برخورد با واقعه‌ای به شکل غیر اختیاری، احتمالاتی در ذهن انسان ایجاد می‌شود. مادامی‌که این خطورات حالت وهم و شک داشته باشند، از دائره نهی و سوء ظن بیرون هستند. 🔻گاهی خطورات ذهن حالت ظن ضعیف یا قوی دارد که دو نوع است: 1️⃣ مقدمات آن اختیاری است؛ یعنی شخص به وسیله تجسس به خطوراتی دست یافته است، در این صورت خواطر اولیه‌ اختیاری است. 2️⃣ اما اگر خواطر اولیه‌ای حالت شک، وهم یا ظن داشته باشد، حتی اگر مقدمات آن اختیاری نباشد، از دائره تکلیف بیرون است و حرمتی ندارد. ⬅️ اگر ظنون سوء، حالت خواطر غیراختیاری و غیرانتخابی باشند، از دائره نهی بیرون هستند، اما زمانی که می‌تواند با یک مداقه‌ای خودش را تغییر بدهد، در این صورت نهی به آن تعلق می‌گیرد. 🔻 مرحوم شهید نقل کردند که شهید فرموده: مقصود از ظن در اینجا عقد القلب است، فرمایش ایشان چند احتمال دارد: 1️⃣ یعنی در حد اطمینان و امثالهم، یعنی باور بکند. اگر این احتمال باشد، خلاف ظواهر است که ظن را به سمت اطمینان ببریم. 2️⃣ منظور از عقد القلب مقابل خواطری است که دارای ترجیح هستند و صدفتاً در ذهن تجسم می‌کند؛ به تعبیر دیگر عقد القلب یعنی ماندن روی آنچه اول خاطره بود، در این صورت قابل تصحیح و پذیرش است. 3️⃣خواطر یک ظنون ضعیفه‌ای است. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
❇️ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ 🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی. ⬅️ دلیل قرآنی جهت تعیین حکم سوء ظن، آیه 12 سوره نور است « لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ ». 🔻 معنای کلمه خیر در آیه 12 سوره نور. ⬅️ کلمه «خیر» در دو معنای اسمی و وصفی به کار رفته است؛ معنای وصف مطلق یعنی خوب و دیگری به معنای افعل تفضیلی یعنی یک وصف أفضلیت قیاسی در مقایسه با دیگری. درجایی که کلمه «خیر» با پسوندی استعمال نشود، معنای اول مراد است و زمانی که به همراه پسوندی ذکر شود، معنای دوم مدنظر است. ⬅️ زمانی که خیر و شر در کنار هم بکار روند، دو نوع تقابل در میان آنها ایجاد می‌شود: 1 – تقابل تناقض 2 – تقابل تضاد. علت این دو نوع تقابل این است که؛ خیر دو معنا دارد: الف – خیر به معنای خاص، یعنی چیزی که در آن جهات مثبت برتر و برگزیده‌ای وجود دارد. ب – خیر به معنای عام، یعنی خلاف شرّ، یعنی چیزی از شر در آن نیست. ⬅️ مراد از خیر در آیه شریفه خیر به معنای خاص است در این صورت می‌توان گفت آیه شریفه در خصوص سوء ظن است نه حسن ظن. ⬅️ برخی با استناد به قرائنی گفته اند مراد از خیر در این آیه معنای عام است و در خصوص حسن ظن می‌باشد. قرائن عبارت‌اند از: 1 – سیاق این آیات و مورد است. 2 – از جهت دیگر هم قرائن لبیه کلی در موضوع است. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
❇️ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ ⬅️ یکی از ادله قرآنی جهت تعیین حکم سوء ظن، آیه 12 سوره نور است 🔻آیا آیه اختصاص به سوءظن در مسائل فحشا و منکرات دارد یا اعم از آن است؟ در پاسخ به این سوال چند نظر بیان شده است؛ 1️⃣ آیه اختصاص به فحشا و منکرات شخصیت‌هایی مثل عایشه و زن‌های پیامبر، دارد. ⬅️ این احتمال ضعیفی است؛ زیرا در این صورت باید بگوییم مورد مخصص است. در صورتی که اگر کسی بخواهد مورد را مخصص و مقید بداند، عموم و اطلاق بسیاری از آیات ساقط می‌شود. 2️⃣ دو احتمال وجود دارد؛ نخست اینکه آیه در مقام الغای خصوصیات است؛ به این معنا که مقصود عایشه زن پیامبر است که در چنان موقعیت بوده و موجب بازتاب‌های مختلفی شده است. دگیر اینکه آیه مقام الغای خصوصیات مطلق گناهان اعم از فحشا و سایر معاصی است. ⬅️ مبنای اصلی نظریه دوم، بحث سیاق است به این معنا که آیا سیاق می‌تواند مخصص غیر مورد باشد؟ ⬅️ سیاق انصراف ساز نیست؛ زیرا تنظیم الفاظ قرآن با عنایت بیشتری نسبت به روایات صورت گرفته است. از سوی دیگر جمله بدون هیچ قیدی ذکر شده است و این حاکی است که سیاق کنار گذاشته شده است. 3️⃣ مقصود از خیر و شر؛ گناهان اعم از فعل معصیت یا ترک طاعت واجب است، یعنی شما گمان فعل معصیت یا ترک طاعت به دیگران نبرید. ⬅️ این احتمال ارجح است. در این صورت آیه سوءظن نسبت به گناهان و ترک طاعات را تحریم می‌کند. ————————— 🔎@fiqhenezam
❇️ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ 🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی. ⬅️ دومین دلیل قرآنی، آیه12 سوره حجرات است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». ⬅️ اکثر آیات این سوره در خصوص روابط میان افراد و روابط اجتماعی است. ⬅️ کلمه إجتنبوا به معنای پرهیز کردن و عدم ارتکاب یک فعل می‌باشد. هرچند در ظاهر امر است، اما روح و محتوا نهی را دارد. فلسفه چنین کلماتی تاکید است. ⬅️ کلمه ظن در آیه شریفه بیان کننده نوع و جنس ظن است؛ بر این اساس باید در روابط میان افراد از بیشتر اموری که جنس آنها ظن است اجتناب کرد. ⬅️ در متون دینی دو نکته برای ظن مطرح شده است: 1) ظن حجت ندارد. 2)در تعامل با دیگران سوءظن را ملاک رفتار خود قرار ندهید. ⬅️ نتیجه این دو نکته در رفتار اجتماعی چنین است که اگر شخصی نسبت به دیگری سوءظن دارد و قصد دارد ملاک تعامل با او را سوء ظن قرار بدهد، باید بداند که سوء ظن حجت ندارد و نمی توان به وسیله آن شخصی را متهم کرد. ⬅️ در خصوص جمله «کثیراً من الظن» دو احتمال ذکر شده است: ا) اختصاص به روابط میان افراد دارد به این معنا که نسبت به همدیگر سوء ظن نداشته باشید. 2) علاوه بر نهی از ظن در روابط میان فردی، استفاده از ظنون در دیگر احکام را نیز نهی می کند. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
❇️ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ 🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی. ⬅️ دومین دلیل قرآنی، آیه12 سوره حجرات است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». ⬅️ مؤمن در جمله «یا أیّها الذین آمنوا» به شخصی اطلاق می‌شود که به ولایت و تمامی عقاید خاص شریعت به نحو تفصیل یا اجمال که در اجمالش هم مقصر نباشد، پایبند باشد. ⬅️ قرائنی دال بر اینکه مراد از مؤمنون در آیه شریفه همه مسلمانان هستند، وجود دارد که عبارتند از: 1️⃣ شأن نزول: یعنی شخصی که مورد سوءظنی قرار گرفته است، یک فرد معمولی می‌باشد. 2️⃣ با توجه به سیاق و ظاهر آیات دیگر می توان گفت محور آیه جامعه اسلامی است و آیه در مقام ایجاد همبستگی در جامعه اسلامی است. 🔻سه مصداق برای ظنون مطرح است: ✅ ظن در اثبات واقعیات که در مباحث حجج بحث می‌شود. ✅ ظن در روابط میان فردی که این قدر متیقن است. ✅ ظن سوء نسبت به خداوند تبارک ‌وتعالی. ⬅️ با توجه به بافت و سیاق آیه، قدر متیقن در جمله «اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ»، ظن سوء در روابط اجتماعی است. ⬅️ «كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ» غیر از اکثر از ظنون است یعنی مراد آیه چنین نیست که از اکثر ظنون اجتناب کنید بلکه یعنی فی حد نفسه از ظنون بپرهیزید که گستره آن زیاد است. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
✅ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ 🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی. ❇️ سومین دلیل قرآنی، آیه 36 سوره اسراء است « وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا». ⬅️ این آیه به صورت مستقیم دلالت بر موضوع سوء ظن ندارد بلکه بحث کلانی را مطرح می کند که با سوء ظن نیز مرتبط است. ⬅️ خطاب «لا تقفُ» در آیه مفرد است اما چنین خطابی ضرری به استفاده عام از آیه نمی‌زند؛ زیرا در خصوص الفاظ مفرد در آیه دو احتمال وجود دارد. نخست اینکه خطاب این الفاظ به جنس انسان است؛ از این رو مخاطب «لا تقف» جنس انسان است و مفرد بودنش ضرری به عمومیت آیه نمی‌رساند. دوم این که «لا تقف» خطاب به پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله باشد. در این صورت می‌توان به وسیله الغای خصوصیت به این خطاب عمومیت داد. ⬅️«لا تقف» به معنای دنبال نکردن است که سه مصداق دارد: 1– باور نکردن 2– اظهار نکردن 3– عمل نکردن. از این جهت در خصوص این بخش از آیه «وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ» سه حالت قابل تصور است. اول این که انسان به چیزی که علم ندارد اذعان و آن را باور نکند. دوم این است که به آنچه علم ندارد، عمل نکند و سوم اینکه امری را که علم ندارد، نگوید. ⬅️ مواردی وجود دارد که اتباع از «ما لیس لک به علم» حرمت ندارد. در این موارد تعارض میان هیئت با اطلاق متعلق حکم ایجاد می‌شود که باید اطلاق را بپذیریم و هیئت را هم در مواردی که یقین به عدم حرمت آن داریم، حمل بر کراهت کنیم. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
✅ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛ 🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی. ❇️ سومین دلیل قرآنی، آیه « وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا». ⬅️ سه احتمال برای معنای علم مطرح است که از نظر ما معنای سوم صحیح است. 1️⃣ علم به معنای قطع حقیقی است. در این صورت شامل همه اطمینان‌ها و ظنون، حتی ظنون معتبر را می‌شود. 2️⃣ علم به معنای قطع و اطمینان است. در این صورت اطمینان داخل علم می‌شود و «ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ» آن را در بر نمی‌گیرد. 3️⃣ مراد علم عرفی است و شامل ظنون خاصه مثل خبر واحد و ظواهر و امثالهم می‌شود. 🔻 مولوی یا ارشادی بودن نهی در آیه ⬅️ نهی‌ دو قسم است یا به داعی زجر حقیقی به کار می‌رود و نتیجه آن حکم تکلیفی است. یا به داعی بیان مانع و حکم وضعی به کار می‌رود که نتیجه‌ آن حکم وضعی می‌باشد. ⬅️ اگر در اینکه نهی مولوی تکلیفی است یا ارشاد به یک حکم وضعی تردید شود، محل جریان دو اصل می‌باشد. نخست اصل تطابق اراده جدیه و اراده استعمالی است و دوم اصل ظهور امرونهی در بعث و زجر. بر اساس این دو اصل انسان‌ها در مراد جدیه خود بر مدار مراد استعمالیشان حرکت می‌کنند؛ از این رو نهی در «لا تقف ما لیس لک به علم»، به لحاظ اراده استعمالیه به معنای زجر حقیقی است که اراده جدیه نیز دال بر همین معنا است. ————————— 🔎@fiqhenezam_com
♦️ اکرام در ارتباطات اجتماعی یعنی هر رفتاری که باعث شخصیت بخشی است ✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج « فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ موضوع اکرام و تحقیر در رفتار، عمل و تعامل با دیگران از جمله عناوین مبنایی در ارتباطات و اصول ارتباطات، محسوب می‌شود؛ به این نحو که باید برخورد شخص با دیگران بر اساس کرامت، شخصیت بخشی و عزت بخشی باشد. ⬅️ معنای لغوی کَرَم، شرافت یا بزرگی درونی و روحی است؛ به همین دلیل خداوند متصف به کرم می‌شود. کتب لغوی در مقام توصیف این واژه از عبارات عظمت، شرافت، عزت و گاهی در لغات متأخر تفوق فی نفس الشیء نیز ذکر کرده‌اند. تعبیر نزاهت و پاکی هم آمده که جزء لوازم عزت و کرامت است. ⬅️ وقتی مفهوم و معنای اصلی شرافت، عظمت، عزت و تفوق شیء دانسته شد، معانی دیگر مانند کرم، جود، سخاء و بذل که از معانی متأخر و بالملازمه می‌باشد، مقصود نیست. کرامت در باب افعال به معنای ابراز عزت و شرافت شخص است یعنی به او اعطای کرم بکند؛ به تعبیر دیگر یعنی دادن عزت و شرافت به دیگری. ⬅️ اکرام به معنای مذکور دو قسم می‌شود؛ نخست اکرام تکوینی و دوم اکرام در امور اعتباری. اکرام تکوینی یعنی ایجاد وصف و اکرام اعتباری یعنی انجام اعمالی که باکرامت سازگار است؛ یعنی به‌ گونه‌ای رفتار کند که عزت در او رعایت می‌شود.اکرام تکوینی نیز دارای مراتبی است؛ اکرام و تکریمی که خداوند انجام می‌دهد که نوعی خَلق و علیت است. ⬅️ مقصود ما از اکرام در این بحث، اکرام ارتباطات اجتماعی است که از نوع اکرام اعتباری محسوب می‌شود؛ یعنی هر رفتاری که باعث شخصیت بخشی است. نقطه مقابل اکرام در مواقعی اهانت و در مواقعی نیز تحقیر است. هر دوی این موارد به یک معنا اشاره دارند؛ به این نحو که در برابر بزرگ شمردن دیگری، حقارت و اهانت به دیگری است. 📝 متن کامل: https://b2n.ir/j26482 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
♦️ رعایت آداب و احترام در روابط اجتماعی، از شاخصه‌های جامعه سالم ✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج « فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ اصلی که در روانشناسی بر آن وفاق وجود دارد این است که یکی از نیازهای انسان داشتن عزت، شرافت، جایگاه و ارزش‌گذاری مناسب است. هر فردی از نظر روحی نیاز دارد که جایگاه مناسبی برای او قائل شوند و مورد اکرام، احترام و اجلال قرار بگیرد. ⬅️ در سلسله‌ مراتب نیازهای بشری، نیاز به احترام، اکرام و شخصیت دادن وجود دارد. شکوفایی شخصیت فرد به این است که احترام و اکرام را دریافت کند؛ از این رو فردی که احترام و اکرام را دریافت نکند، دچار نوعی اختلال شخصیت و ناهنجاری می‌شود. ⬅️ در منطق اسلامی اینکه عزت‌نفس و شکوفایی شخصیت و تأمین نیاز، هرچه بیشتر بر عوامل درونی اتکا پیدا کند و از اتصال به عوامل بیرونی بی‌نیاز شود، از اهمیت بیشتری برخوردار می‌باشد. در واقع اسلام می‌خواهد انسان‌ها بیشتر به وسیله عوامل درونی به شخصیت‌یابی، هویت‌یابی و تأمین نیاز به احترام و شخصیت و شکوفایی برسند و کمتر به احترام یا اکرام بیرونی متکی باشند. ⬅️ به ‌عنوان ‌یک عامل اجتماعی گفته می‌شود که احترام گذاردن و رعایت آداب احترامی در روابط اجتماعی یکی از شاخصه‌های جامعه سالم و متکامل است. در حوزه علوم سیاسی نیز این ارتباط وجود دارد به این نحو که عامل احترام دادن و گرفتن و تبادل احترامات و مسائلی از این قبیل بر روی امنیت سیاسی تأثیرگذار است و موردبحث قرار گرفته است. متن کامل: https://b2n.ir/y33741 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
♦️ادله رجحان اکرام به دیگران / شخصیت سالم با تأمین حس عزت‌نفس محقق می‌شود ✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ بر اساس تجربه و مباحث علمی، شخص نیاز به تأمین حس عزت‌نفس و شخصیت دارد. این احساسات یکی از عوامل صدور کارهای نیک از دیگری است؛ یعنی اگر شخصی بخواهد دیگری کارهای خوب زیادی را انجام دهد، نیازمند داشتن شخصیت سالم است و شخصیت سالم با تأمین حس عزت‌نفس محقق می‌شود. وقتی شما به او شخصیت و عزت‌نفس می‌دهید عاملی را تأمین می‌کنید که او در تکالیف خود موفق شود. ⬅️ وقتی به دیگری احترام می‌گذارید اعانه بر بر و تقوا می‌کنید. بر و تقوا یعنی تکالیفی که شخص باید انجام دهد. یکی از مقدمات انجام تکالیف در حوزه‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی وجود شخصیت سالمی است؛ از این ‌جهت تلاشی که برای ایجاد عزت‌نفس در یک فرد، موجب سلامت او می‌شود که مقدمه بسیاری از تکالیف دیگر است. ⬅️ حسن بودن احترام و شخصیت دادن به دیگران، حکم عقل عملی است که امر مطلوب و مستحسنی است. کلما حکم به العقل حکم به الشرع؛ لذا استدلال واضحی است که وجود دارد. آنچه عقل می‌گوید این است که احترام گذاردن به دیگران مستحسن است و شرع نیز این را قبول می‌کند. لکن میزان اطلاق در دلیل عقلی، تابع فهم عقل است. 📝 متن کامل: https://b2n.ir/e62195 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
♦️ ادله رجحان اکرام به دیگران/ قاعده طلایی اخلاق ✅ آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ در پنجمین دلیل از ادله عامه رسیدیم به آنچه به ‌عنوان قاعده طلایی اخلاق نامیده می‌شود. این قاعده می‌گوید احبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لنفسک. ⬅️ نامی که امروز بر این قاعده اطلاق می‌شود، جدید و غربی است. گاهی قاعده طلایی گفته می‌شود و در مواقعی فقط به بخش ایجابی‌ آن قاعده طلایی و بخش سلبی‌ قاعده نقره‌ای یا سیمین می‌گویند. نام‌ها جدید است اما محتوا از قبل بوده و در فهم عقلی و منابع دینی ریشه‌دار است. ⬅️ این تعابیر به صورت صریح درآیات ذکر نشده اما ممکن است مضامینی به نحو دلالت التزامیه که با این قاعده ارتباط دارند، وجود داشته باشد. ⬅️ روایات در کتب خاصه و عامه ذکر شده است. در متون روایی می‌توان به کتاب الحج ابواب احکام العشره باب 122، کتاب وسائل جامعه مدرسین ج11 ابواب احکام العشره باب 122 اشاره کرد. برخی ابواب احکام العشره به مسائل عامه روابط اجتماعی و بخش دیگر به احکام خاصی پرداخته است. 📝 ادامه مطلب: https://b2n.ir/k62649 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
✅ راه عملی تشخیص چگونگی رعایت کرامت، میزان قرار دادن خود است 🔻آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ آیا قاعده طلایی، قاعده اصیل با مضمون و محتوای مستقل است یا انتزاعی از قواعد دیگر است و اصالتی ندارد؟ ⬅️ اگر بگوییم این قاعده به امر جامع اخلاقی مهم اشاره می‌کند و ذیل آن قواعدی قرار می‌گیرد، این قاعده حقیقی است با بار مستقل و مضمون مستقل. ⬅️ اگر بگوییم این قاعده بار مستقل ندارد بلکه برآمده از احبب لغیرک ما تحب لنفسک است، در این صورت تلقی اول این است که خود قاعده، اصل است. ⬅️ به نظر می‌رسد باید تلقی اول را معیار قرار دهیم. اما در تعبیر ادق هر دو تعبیر نقص دارند و باید تلقی سومی بیان شود. ⬅️ شخصیت واحده‌ انسان، ملاک است. لکن قاعده مورد بحث برای آن شاخص گذاشته است. پس اگر بخواهیم قاعده را بازکنیم که قواعد دیگر از آن منشعب می‌شود، این است که کرامت شما و دیگران یکسان است و باید پاس داشته شود. حال چگونه حقوق دیگران را تشخیص دهم؟ می‌گوید همانی را که برای خود می‌خواهی برای دیگران نیز بخواه. 🌐 ادامه مطلب: https://b2n.ir/n20519 ————————————————————————————-— 🔎@fiqhenezam_com
✅ سلسله دروس خارج فقه نظام‌های اسلامی 🎙 استاد: آیت الله علیرضا اعرافی 💠 فقه نکاح 📆 زمان: شنبه تا دوشنبه هر هفته/ ساعت 7:30 تا 8:05 و 8:05 تا 8:40 💠 فقه روابط اجتماعی 📆 زمان: سه شنبه هر هفته/ ساعت 7:25 تا 8:00 و 8:05 تا 8:40 🏢 دفتر مدیر حوزه‌های علمیه(مدرسه علمیه معصومیه) 💢 شروع کلاس‌ها: شنبه 9 مهرماه سال 1401 🔰 برای ثبت درس به سامانه نجاح به نشانی http://login.ismc.ir مراجعه فرمایید. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ 🔎 @fiqhenezam_com
✅ حرمت مطلق ایذاء / تعارض ادله امربه‌معروف و نهی از منکر و ادله ایذاء و اضرار 🔻آیت‌الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ آیا می‌شود پذیرفت که ایذاء مطلقاً برای مؤمن حرام است؟ بیشتر فقها و کسانی که متعرض این مسئله شده‌اند، بر این باور هستند که به این اطلاق نمی‌توان پایبند شد. ⬅️ بحث مذکور به ‌صورت مستقل درجایی وجود ندارد بلکه به ‌تناسب در تضاییف فروع فقهی مشاهده می‌شود. به عنوان نمونه در باب امربه‌معروف و نهی از منکر به‌تناسب این بحث که مراتبی از امربه‌معروف و نهی از منکر همراه با ایذاء است، به این موضع نیز پرداخته شده است. ⬅️ از یک سو با اطلاقاتی مواجه هستیم که اباء از تخصیص آن بعید نیست؛ یعنی اگر به‌تنهایی بودند اطلاق خوبی داشتند. از سوی دیگر مقید لفظی هم نداریم اما ارتکاز قوی در کلام فقها مبنی بر این که نمی‌شود به این اطلاقات ملزم شد، وجود دارد. ⬅️ بعضی آقایان در تعارض ادله امربه‌معروف و نهی از منکر و ادله ایذاء و اضرار گفته‌اند ادله ایذاء مجمل است و به همین دلیل قدر متین‌هایی را می‌گیرند مانند موردی که شخص قصد کند و ایذاء شدید باشد. ⬅️ ما مسیری را طی می‌کنیم و خروجی‌های معینی را که ارتکاز بیش از آن نمی‌گوید، را انتخاب می‌کنیم و می‌گوییم اینها به دلیل مقیدهای لبی از حصه اطلاق خارج هستند. 🌐متن کامل: https://b2n.ir/e58859 ——————————————————— 🔎@fiqhenezam_com
💠 مدرسه مطالعات فقه نظام با همکاری دبیرخانه علوم انسانی اسلامی مفتاح و مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع) برگزار می‌کند: ✅ سلسله دروس خارج نظام‌های اسلامی؛ 1️⃣ فقه نظام روابط اجتماعی 2️⃣ اصول فقه معاصر 🎙 استاد: حجت الاسلام و المسلمین علی فرحانی 📆 زمان: شنبه تا دوشنبه/ دو ساعت به غروب 🔹 محل برگزاری: قم، مدرسه فیضیه، حجره۳۱ ———————————————— 🔎 @fiqhenezam_com
❇️ ادخال سرور اصل اخلاقی و مستحب مؤکد فقهی / اولین دلیل عام آن قاعده طلایی اخلاق است 🔻آیت الله علیرضا اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» بیان کرد؛ ⬅️ ادخال سرور این است که شخص کاری کند که در دیگری رضا، خشنودی و خوشحالی ایجاد شود. ⬅️در این بحث باید به تفاوت دو مفهوم توجه کنیم. یکی معنای ادخال سرور است و یکی هم تخریج الکرب یا تنفیس الشخص عن کربه. یک‌بار طرف را خوشحال می‌کند بدون این‌که غمی از دل او بردارد. گاهی خوشحال سازی خاصی است به معنای این‌که غم و اندوهی در شخص وجود دارد و او آن را برمی‌دارد. غم‌زدایی و آنچه در روایات با عنوان تنفیس یا تخریج کرب گفته می‌شود اخص از ادخال سرور است. ⬅️ در اینکه اصل ادخال سرور و خوشحال ساختن دیگران، اصل اخلاقی و مستحب مؤکد فقهی می‌باشد، تردیدی نیست و ادله‌ای که برای این مسئله می‌توان اقامه کرد شامل ادله عامه و ادله خاصه است. ⬅️ دلیل اول قاعده طلایی اخلاق است. «احبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره لغیرک ما تکره لنفسک» ‌یک قاعده عامه اخلاقی است که حکم استحبابی و ترجیحی بسیار گسترده‌ای را افاده می‌کند و بر بحث ما هم منطبق می‌شود؛ به این نحو که فردی که دوست دارد دیگران او را خوشحال کنند و با او به شکل مناسبی که موجب مسرت او شود برخورد کنند، او نیز همین رفتار را باید در برخورد با دیگران نیز انجام دهد. 🌐 ادامه متن : https://b2n.ir/z44057 ——————————————————— 🔎@fiqhenezam_com