eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
576 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
83 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم🌷 یک گروه جهادی و مردمی است که توسط خانم های تحصیلکرده و دغدغه مند اداره می شود ، مستند بودن محتوا ها و جلوگیری از تحریف اصل اساسی در این گروه است ارتباط‌ با‌ مدیر کانال👇🏻 @komeyl5484 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
°•╼﷽╾•° 🔶️بسط نشینی شهید در حرم امام رضا (ع) برای رسیدن به عشقش 🔸️«شب میلاد حضرت زینب (س) مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری. به دلم نشسته بود. با همان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی‌اش. از پنجره او را دیدیم. خاله‌ام خندید: مرجان، این پسره چقدر شبیه شهداست! با خنده گفتم: خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام! 🔸️ با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم، حالا باید با هم می‌نشستیم برای آینده‌مان حرف می‌زدیم. 🔸️تا وارد شد، نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت: چقدر آینه! از بس خودتون رو می‌بینین این قدر اعتماد به نفس‌تون رفته بالا دیگه! خوب شد عروسک پشمالو را جمع کرده بودم. نشست روبه‌رویم، خندید و گفت: دیدید آخر به دلتون نشستم! زبانم بند آمده بود. من که همیشه حاضرجواب بودم و پنج تا روی حرفش می‌گذاشتم و تحویلش می‌دادم، حالا انگار لال شده بودم. 🔸️خودش جواب خودش را داد: رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمی‌گید، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه، پاک پاک که دیگه به یادتون نیفتم. نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت: اینجا جاییه که می‌تونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن. نظرم عوض شد. دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید! نفسم بند اومده بود، توی دلم حال عجیبی داشتم. حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد. انگار دست امام بود و دل من. از ۱۹ سالگی‌اش گفت که قصد ازدواجداشته. دقیقاً جمله‌اش این بود: راست کارم نبودن، گیروگور داشتن! گفتم: از کجا معلوم من به دردتون بخورم؟ خندید و گفت: توی این سال‌ها شما رو خوب شناختم! یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود، کتاب‌هایی بود که دیده و شنیده بود، می‌خوانم. همان کتاب‌های پالتویی روایت فتح، خاطرات همسران شهدا. 🔸️می‌گفت: خوشم میاد شما این کتاب‌ها رو نخوندین بلکه خوردین! فهمیدم خودش هم دستی بر آتش دارد. می‌گفت: وقتی این کتاب‌ها رو می‌خوندم. واقعاً به حال اونا غبطه می‌خوردم که اگه پنج سال، ۱۰ سال یا حتی یه لحظه با هم زندگی کردن، واقعاً زندگی کردن! اینا خیلی کم دیده میشه، نایابه! http://fna.ir/3dhal7 🕊 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
📌 شهیدی که ۷ روز مهمان (ع)شد 🔹️ مامانش بهش گفته بود: حسن! دست این دختر مردم رو بگیر ، یه تُک پا ببرش مشهد؛ گناه داره. ◇ گفته بود: مامان! دلم برای امام رضا"ع" یه ذره شده، ولی نمیتونم برم، باید برم جبهه... ◇ رفت جبهه، شهید شد؛ ◇ رفتن جنازه رو بیارن قم، دفن کنن، بهشون گفتن: ببخشید، جنازه گم شده، هفت روزه رفته مشهد! ◇ حسن ترابیان به روایت حاج حسین یکتا ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
کودک که بودیم اخم یا تشر اگر بهمان می‌زدند، گوشه چادر مادر را می‌گرفتیم و سر را میان دامانش پنهان می‌کردیم. دستش که میان موهایمان غلت می‌خورد، انگار دیگر نه اخمی در کار بود و نه تشری. امنیت می‌آمد و راهش را میان سلول‌هایمان باز می‌کرد. لبخند، گره‌های ابرو را از هم باز می‌کرد. دامن مادر پناهمان بود. نه اینکه امروز نباشد. مادر پناه همیشه است. فرقی ندارد سه ساله یا سی ساله. مادر همیشه مادر است. کودک که بودیم طوطی می‌شدیم و دست ادب بر سینه می‌گذاشتیم و به امامی که برای دیدنش فاصله‌ها را پشت سرمان گذاشته بودیم و آمده بودیم حرم، مثل مادر سلام می‌دادیم. کودک که بودیم طعم شیرین حرم را در دویدن‌ها و سُر خوردن‌ها می‌چشیدیم. بزرگ شدیم. بزرگ و بزرگتر. غصه‌ها و بی‌پناهی‌هایمان هم بزرگتر. هنوز هم دامن مادر امنیتمان بود و هست؛ گاهی اما غصه‌ مادر، دوره‌مان می‌کرد و می‌کند یا روی نگاه کردن و گفتن از غصه به مادر را نداشتیم نداریم. حالا تکیه‌گاه مادر را می‌شناختیم. دلش که پر ‌می‌شد و می‌شود از غصه‌ها، یعنی حرم لازم است. حالا، حالا که دیگر بزرگ شده‌ایم خودمان هم حرم لازم می‌شویم. حالا که می‌دانیم همان صحن سُر خوردن‌هایمان پناه مادر است. حالا هر که تشرمان می‌زند، اینجا راهمان می‌دهند. اینجایی که برایمان انگار با همه جغرافیای عالم متفاوت است. هنوز موی سپیدی روی شقیقه‌هایم جا خوش نکرده بود. اصلا موی سپید را در مخیله‌ام هم جا نمی‌دادم. هنوز نه شغل داشتم نه غم بود و نبود دنیا. هنوز دانشجو صدایم می‌کردند که طعم شیرین حج را ریختند در کامم. هفته اول مدینه بود و هفته بعدش مکه. ساعت زیارت روضه رسول الله(ص) اما دلخواه تو نبود. برای زیارتت ساعت مقرر کرده بودند. انگار ساعت شماته‌داری کوک کرده باشند، کریه المنظرهایی را روانه می‌کردند به سویمان تا بیرونمان کنند. ما عادتمان این بود که با سلام وصلوات تحویلمان بگیرند و خوشامدمان گویند. ما همیشه زائر امام رضا(ع) بودیم و روی چشم خادمان حرم جا داشتیم. اینجا اما اوضاع جور دیگری بود. اینجا زائر رسول الله(ص) را ناصبی می‌دانستند. با چوب دستی‌هایشان رو رو راه می‌انداختند. آن وقت بغض می‌آمد و ته گلویمان جا خوش می‌کرد. بغض ۱۴۰۰ ساله. بغضی از ندیدن مزار مادر به خون نشسته‌مان. نمی‌دانم این حال من بود یا حال همه. نه کربلا رفته بودم و نه می‌دانستم چه طعم و مزه‌ای دارد. فقط از گفته‌ها می‌دانستم بسیار شیرین است. زیر زبانت که برود دیوانه‌ات می‌کند. من فقط طعم حرم امام رضا علیه السلام را چشیده بودم. روی دیوارهای حرم او سر گذاشته بودم. درهای حرم او را بوسه‌باران کرده بودم و چشم‌هایم را به نور روضه او منور کرده بودم. من امام رضایی بودم. من هنوز نمی‌دانستم خانه پدری امن‌ترین جای این عالم است برایمان. ایوان نجف را ندیده بودم. لذت آرامشش را در کامم نریخته بودند. من امام رضایی بودم. چوبدستی که به سمتم می‌آمد، امام رضا را صدا می‌کردم. من هنوز هم همانم. غصه‌ها که فرمان حمله را اجرا می‌کنند، حرم لازم می‌شوم. نقشه پشت نقشه طراحی می‌کنم برای اینکه اول کدامشان را بگویم. عکس گنبد طلا که در مردمک چشمم می‌نشیند، طراحی‌ها نقش بر آب می‌شود. اصلا خودش می‌داند چه حاجت به بیان. به قلم منصوره جاسبی ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
🌱شاید طعم شیرینش را نچشیده‌اند آنانی که زیارتت را سهم پیرمردها و پیرزنها می‌دانند. کوه و جنگل و دریا را نه مایه آرامش که خود آرامش می‌دانند اما تو را نه. برای خرید کتاب رفته بودم. یک ماهی می‌شد سفارش داده بودم اما پولی ته جیبم باقی نمی‌ماند که تحویلشان بگیرم. کارم شده بود هر چند روز یک بار زنگ زدن و عذرخواستن از نوبه‌ای که حاصل نمی‌شود. کریمانه تقصیرم را پذیرا بودند. خوش خلقی پیشه‌شان است و چه دوست شده‌ایم به همین راحتی. امروز اما دل به دریا زدم تا کتاب‌هایم سهم خرید این ماهم شوند. کار به حال و احوال مادر کشید. حرف زیارتت که پیش آمد رسید به اینکه زیارت که همه‌اش گریه است و گریه و گریه. پایم که آسفالت کوچه را لمس کرد، دیوانه‌وار این کلمات خودشان را نه یواشکی که به هجاهای شمرده شمرده روی زبانم جا دادند. اینکه تو آقای جهانی. اینکه کوه و دشت و صحرا همه مهربانی‌شان را وامدار تواند. برایشان دعا کردم. از تو خواستم تا مهربانی و آقایی‌ات را قطره‌ای هم اگر شده در کامشان بریزی. نمک‌گیرت که شوند از هر جا که رانده و مانده شوند، راهشان را به سوی تو کج می‌کنند. امام رضای من کاش همه را نمک‌گیر خودت کنی. کاش پرچمت نه بالای گنبد طلایت که بر بلندای آسمان سرزمینم به اهتزاز در آید. 🔶به قلم منصوره_جاسبی ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
-1120461053_1055532560.mp3
زمان: حجم: 4.16M
دوست داشتن آداب ندارد حتی اگر ادب نکنی ... به قلم و گویندگی خانم عبدالوند (ع) ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐تصاویر فوق‌العاده زیبا از گل‌آرایی سقاخانه حضرت و پنجره فولاد💐 👈 صحن انقلاب (ع) ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ پیکر شهید رئیسی در پایین مضجع شریف آرام گرفت🖤 🥀 شهید پس از تشییع باشکوه در تبریز، قم، تهران، بیرجند و مشهد عصر امروز در حرم امام رضا سلام الله علیه برای آخرین بار طواف داده شد و در دارالاسلام برای همیشه آرام گرفت. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به میگم حرفامو ─━━━━⊱✿⊰━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
18.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ رَحمَةُ اللهِ وبرکاتهُ آمده‌ام... آمدم ای شاه پناهم بده... ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
-1418780928_-597089413.mp3
زمان: حجم: 8.03M
فراموشی هنر می خواهد و من بی هنرترینم در فراموش کردن تو ...فراموشت نتوان کرد 🎙با گویندگی خانم عبدالوند (ع) (ع) ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🌸• عشق در شوق سلامیست سر ساعت هشت...🙂💛 میلاد با سعادت حضرت امام رضا علیه السلام مبارک باد🥳🥳🥳 🥳 💐 🥰 ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
3.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🖤🌱• امام رضـــا... قـــربون کبوتـــرات 🕊 یه نـــگاهی هم بکن به زیر پات 🖤 🥀 🏴 ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝