eitaa logo
«مَجـٰانیـنُ‌الحَسَــنْ»
167 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2هزار ویدیو
180 فایل
هرکه دل‌بسته‌ی یاریست‌ در‌این‌ وادی‌‌ِعشق ما که دل‌بسته‌ی آقایِ‌کریمان حسَنیم...💚 | صد و هجده بار یاحسن‌کریم‌اهل‌بیت(:‌ | - - - موقوفه‌ی‌آقام‌ابالفضلِ کپی؟ حلالتون🌿 ولی تا وقتی بی‌صدا هست چرا لِف؟ - - -
مشاهده در ایتا
دانلود
به سوی خیمه رفت تا بازهم عبدالله و سوار با حیرت به یکدیگر نگاه کنند سوار گفت: (گمان می کنم تیغ آفتاب عقلش را زائل کرده😢 و دیگر از یاری ما بی‌نیاز شده است اگر هم چنین باشد به یاری ما نیازمند تر است😶) عبدالله به دنبال انس تا جلوی خیمه رفت و گفت: _ بسیار خوب پیرمرد گمان کن ما همان یارانی هستیم که در انتظارشان مانده ای اگر یاری میخواهی بگو تا یاری ات کنیم🤷🏻‍♂ انس سربلند نکرد گفت: + شما از این سو آمده اید اما آن که من انتظارش هستم از آن سو می آید👈🏻 از حجاز...! _حجاز؟!😳 سوار گفت: شاید خودش می‌خواهد به حجاز برود اما نمی‌تواند😕 عبدالله جلو خیمه رسید و رو به انس کرد: _ اگر می‌خواهی به حجاز بروی آن اسب تا حجاز تو را می رساند🐎 یا اگر پناهی میخواهی که در آن آسایش داشته باشی با ما همراه شو تا در کوفه پناهت دهیم😊 انس با لبخندی سرد سر تکان داد و وارد خیمه شد. عبدالله مستاصل مانده بود صدایش را بلندتر کرد:🗣 + یا قرص نانی که سیرت کند هر چه بخواهی دریغ نداریم جز آب که خود به آن نیازمندیم😲😪