بسیار مهم است که بگذارید بعضی چیزها از بین بروند. خودتان را از آنها رها سازید و از دستشان خلاص شوید.
منتظر نباشید تا قدر تلاشهایتان را بفهمند.
در را ببندید،
خانهتکانی کنید،
گرد و غبارها را بتکانید،
از آنچه هستید دست بردارید
و به آنچه که باید باشید روی آورید.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
💠 حرمت نگه دار!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۲۶ : چه قدر اعصابم را به هم می ریخت با حرف ها و د
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم»
⏪ بخش ۲۷ :
تو اردوگاهی که بودم، بیشتر زن ها از فرط تجاوز، دیگه توانایی راه رفتن هم نداشتن. فلج شده بودن. اما هیچ کس دلش نمی سوخت. عفونت و نکبت سراسر وجود همه رو گرفته بود. فکر می کنی آخرش چی شد؟ یه فرمانده ی جدید اومد واسه بازرسی و گفت:
«مردان جنگ، زنان تازه نفس می خوان. این ها دیگه به درد نمی خورن.»
یه عده که وضعشون بهتر بود رو بردن واسه درمان. موندن یه گروه، که این قدر حالشون وخیم بود که ارزش درمان یا حتی خرج یه گلوله رو هم واسه ی اون ها نداشتن. حدس بزن باهاشون چی کار کردن؟ با یه ماشین بردن بیرون سوریه و ولشون کردن؛ وسط بیابون. منم یکی از همونام. تب داشتم، می لرزیدم، مدام بالا می آوردم اما برخلاف خیلی از اون زن ها، زنده موندم. چون انگیزه داشتم واسه زنده موندن. کشتن دانیال بزرگ ترین انگیزه ی ممکن بود. می دونی تا خودم رو برسونم به مرز، چه قدر پیاده روی کردم؟
چه قدر زمین خوردم؟
چه قدر ترسیدم؟
چه قدر اشک ریختم و جیغ زدم؟
چه قدر لرزیدم و درد کشیدم؟
اما هر طور بود، زنده موندم. بعد از چندین روز گرسنگی و راه رفتن، بالأخره به مرز ترکیه رسیدم. اون جا دستگیر شدم. بعد از کلی بازجویی وقتی فهمیدن از کجا اومدم، با خودشون گفتن ما هم بی نصیب نمونیم. واسه چند ساعت با اون همه درد و عذاب، شدم برده ی جنسی چند تا آشغال مثل برادرت.
خلاصه...
زندگی یه لطف کوچیک در حقم کرد و به بیمارستان منتقل شدم که بعد از کلی آزمایش، متوجه شدن که ایدز دارم و حامله ام. خوشبختانه بعد از چند روز به خاطر خونریزی ، بچه سقط شد. اما ایدز نه! همیشه همراهمه و قرار نیست تا جون برادرت رو نگرفته م، جونم رو بگیره. هر چند تو نمی فهمی! چون جای من نبودی.
دیدی؟
واسه ملاقات با برادرت، باید این همه بها بدی. من که می گم ارزشش رو نداره! حتی اگه دانیال هیچ کدوم از اون کارها رو نکرده باشه و من در موردش بهت دروغ گفته باشم؛ چون در هر حال ماهیت این گروه عوض نمی شه.
کمی روی میز به سمتم خم شد و گفت:
- این رو واسه خاتمه می گم. اون برادر حیوونت، واسه تو هم نقشه داشت. یه شب تو مستی از رستگار کردنت، حرف می زد. اما نمی دونم هنوز واسه انجام این مأموریت الهی زنده هست یا نه.
از گیجی، توانایی حرف زدن نداشتم. سوفی ایستاد. با آرامشی خاص، کلاهش را روی سرش مرتب کرد. عکس ها و دوربین روی میز را در کیف قهوه ای رنگ آویزان از صندلی اش گذاشت و آن را روی دوشش انداخت. با سرمایی به سردی سیبری، به چشمانم نگاه کرد.
- من امشب از این جا می رم. خیلی چیزها رو واسه عاصم تعریف کردم. سؤالی داشتی ازش بپرس.
یک قدم برداشت، اما ایستاد و برگشت.
- راستی اگه دانیال رو دیدی، بهش بگو اگه فقط یه نفس به زنده بودنم مونده باشه، زندگیش رو می گیرم.
رو به عاصم پوزخندی بر لب نشاند.
- تو هم اگه خدا رو دیدی، سلام من رو بهش برسون. بگو به اندازه ی تموم اشک هایی که ریختم ازش متنفرم. بگو حتماً انتقام التماس هایی رو که واسه نجات از دست اون حروم زاده ها بهش کردم، ازش می گیرم.
...و رفت. با چکمه های بلند و تق تق پاشنه هایش. عاصم کلافه به موهایش چنگ زد و من به معده ام. کاش خدا می مُرد.
آه از نهادم بلند بود. سرم را روی میز گذاشتم. ذهنم همچون شکم زنی پا به ماه، عرصه ی لگد هایِ پی در پی و بی نظم جنین افکارم شده بود. نمی دانستم دقیقاً باید به چه چیز فکر کنم. دانیال، سوفی، داعش، پیوستن به گروه، پیدا کردن برادر، جنایت، و یا حتی مادر؟ تمرکز نداشتم. گرمای دست عاصم روی شانه ام حس کردم.
- سارا خوبی؟ بازم درد داری؟
خوب نبودم. هیچ وقت خوب نبودم. اصلا حال خوب چه مزه ای داشت؟ به جایش تا دلت بخواهد خسته بودم. به اندازه ی تمام آدم های زمین. این قدر که اگر می خوابیدم، اصحاب کهفی دیگر، رقم می خورد در تاریخ آینده ی دنیا.
عاصم که جوابی نشنید، ایستاد، میز را جمع کرد و رفت. سرم را روی دستانم به سمت شیشه چرخاندم. چه قدر آدم ها از پشت شیشه ی بخار گرفته، واقعی تر به نظر می رسیدند. پر پیچ و تاب، درست عین ذاتشان. صدای عاصم را شنیدم؛درست از بالای سرم:
- واسه ت جوشونده آوردم، بخور! از من می شنوی حتماً برو پیش دکتر. این قدر از خودت ساده نگذر. وقتی تو واسه خودت وقت نمی گذاری، انتظار داری دنیا برات وقت بذاره؟
⏪ ادامه دارد ...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌹نصفه شب چشم چشم رو نمیدید...
سوار تانک، وسط دشت...
کنار بُرجک نشسته بودم، دیدم یکی داره پیاده میاد...
به تانکها نزدیک میشد، دور میشد.
سمتِ ما هم آمد، دستش رو دورِ پام حلقه کرد، پام رو بوسید!!
گفت: به خدا سپردمتون...
گفتم: حاج حسین؟
گفت: هیس! اسم نیار.....
#شهید_حسین_خرازی
#عاقبتمون_بخیر
#شبتون_شهدایی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هدایت شده از گام دوم انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز جمعه
صد مرتبه
⚫کانال گام دوم انقلاب ✌
⚫https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هدایت شده از گام دوم انقلاب
AUD-20220317-WA0002.mp3
5.82M
" زیارت آل یاسین "
#علی_فانی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هدایت شده از گام دوم انقلاب
زیارت عاشورا - حسین حقیقی.mp3
16.55M
🏴 زیارت عاشورای زیبا
🎙 با صدای: حسین حقیقی
⏰ زمان ۱۱ دقیقه
⚫کانال گام دوم انقلاب ✌
⚫https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 یارالی
#شبهای_دلتنگی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
Sedaye_enghelab-1.mp3
2.32M
۲۴آذر ۱۴۰۱
#در_۱۰۰_ثانیه
🔹تیتر اخبار تحولات داخلی و خارجی را هر شب در #گام_دوم_انقلاب بشنوید.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 🌺اللهم صل علی محمدوآل محمد🌺
🌹 سلام بر همراهان عزیز
🌈 امروز جمعه
🔷 ۲۵ آذر ۱۴۰۱ 🔷 ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۴
🔷 ۱۶ دسامبر ۲۰۲۲
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
✨صبحتان متبرك بہ اسماء اللہ
یا اللہ و یا ڪریم
یا رحمن و یا رحیم
یا غفار و یا مجید
یا سبحان و یا حمید
الهی به امیدتو💖
#سلام_صبحتون_بخیر_
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم ✋
آلـــــــــوده ایم
حضرت باران ظهور کن
آقا تو را قسم
به شهیدان ظهور کن
همیشه دلم
برای شما تنگ می شود
پیـــــــــداترین
ستاره ی پنهان ظهور کن
امام خوب زمانم
هر کجا هستی
با هزاران عشق سلام
🌼السلام علیک یا بقیه الله
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#اَللهم_عجل_لولیک_الفرج_
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
❤️اول صبح نسیــمی که ز کویــت آمد
خواب چشمان مرا برد و بویت آمد
وسط شهر خرامان و صراحی در دست
این دل عاشق شوریده به سویت آمد
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
#صبحم_بنامتان_ارباب_
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff