″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🍁 #در_مسیر_عشق 🍁 🍂 #پارت هشتاد 🍂 زهرا : نیازی نیست من خوبم محمد: چی گفتم بهت😡🤨 زهرا : بابا من می
🌱 #در_مسیر_عشق 🌱
🍃 #پارت هشتاد و یکم 🍃
زهرا : این آزمایش با آزمایشاتی که قبلا داده بودم خیلی فرق داشت
درد بدی داشت اما لبخند تلخی زده بودم.بعدش که اومدیم بیرون چون خون زیادی گرفته بودن سرم گیج رفت و نشستم
: فاطمه آب بده
فاطمه : شکلات هم بخور
دکتر: خب زهرا خانم همون چیزی که حدس میزدم و می گفتم
شما چند روز دیگه عمل میکنی مشکل قلبت برطرف میشه سر این سرفه های خونی هم بعدا باهم صحبت میکنیم الان موقع خوبی نیست
زهرا: 🙂رُک و راست بگید دارم میمیرم
دکتر : نه اتفاقی نمیفته
دیگه نبینم حرف از مرگ بزنی ها🤨
زهرا: 🙂💔باشه
محمد : آقا محمدرضا دست شما درد نکنه با اجازه
دکتر : وظیفه بود فقط محمد جان
فاطمه : دوست بابا که اسمشو صدا زد من و زهرا برگشتیم
محمد : بچه ها شما برید من میام
فاطمه : باشه
دکتر : محمد جان نخواستم جلوی بچه هات بگم اما اینو بدون که بعد از عمل حالا هرچند ماه که شد باید حالش بهتر بشه و بعد شیمی درمانی بکنه تا اینم بگذره فقط روحیه شو از دست نده
زیاد هم بهش چیزی نگید سعی کنید حواسش و پرت کنید و تو جمع شادی باشه
محمد : باشه فقط این عمل احتمال مرگ داره ؟
دکتر : آره شصت درصد
محمد: باشه ممنون اخوی
دکتر : خواهش میکنم به سلامت
محمد : خب بچه ها نظرتون چیه آب هویج بگیریم؟😃
زهرا : نظر خوبیه
محمد : من همیشه نظر های خوبی میدم عروس خانم😌✌️🏻
زهرا : 🧐
فاطمه : آها ایشون خبر ندارن😂
هیچی نیست نگید بابا😂
محمد : چشم فرمانده😂
زهرا:😶😶دیگه نگید لطفا
محمد : چشم فرمانده 😂
زهرا: با تشکر بنده بخوابم 😶
فاطمه : 😐😐چقدر عالی بعد مدتها میخوای بخوابی؟
زهرا : با پا زدم تو پای فاطمه
: عشقم ساکت میشی😊
محمد : یعنی چی بعد مدتها؟🤨
فاطمه : بابا زهرا دو روزه ..
زهرا: با دست جلوی دهنش و گرفتم
ادامه دارد....
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
🌱 #در_مسیر_عشق 🌱 🍃 #پارت هشتاد و یکم 🍃 زهرا : این آزمایش با آزمایشاتی که قبلا داده بودم خیلی فرق دا
💐 #در_مسیر_عشق 💐
✨ #پارت هشتاد و دوم✨
زهرا : دو روزه حالم بهتر شده☺️
فاطمه : 😐😐😐چرا قضیه رو برعکس میکنی
زهرا : عشقم لطفا میبندی ؟😊
محمد : نه بزار بگه ببینم چی شده
فاطمه : خفه شدم زهرااا
زهرا : ان شاءالله شهید شی
بگو ببینم دردت آروم میگیره یا نه😠
فاطمه : 😶😶😶هیچی پشیمون شدم
محمد: اینکه دو روزه نخوابیده چرا دعوا میکنید 😐💔
زهرا :😶😶😶علم غیب؟؟؟؟
محمد : خیر
زهرا : پس چی ؟؟
محمد: من باید حواسم به رانندگی باشه😌😂😂😂
فاطمه : 🤣🤣🤣واااییی چقدر خوب موضوع رو عوض کردید🤣🤣
زهرا : نخندید نخندید دردم میگیره😂
محمد : عع یه کاری کن دردت نگیره
زهرا : باشه صبر کنید دستم و گذاشتم رو قلبم
: حالا نگهش داشتم بخندیم😂😂
فاطمه : 🤣🤣🤣
محمد : 😶😶چیشده چیز خنده داری گفتم؟😶اینکه حواسم باید به رانندگی باشه خنده داره ؟
فاطمه : اوهوم😂
زهرا : 😐😐😐😐😐😐😐😐😐
فاطمه : چیشد زهرا یهو ساکت شدی ؟
زهرا : 😐😐😐😐😐بابا میشه در و بزنی؟
محمد : گناه داره دردش میگیره بچه مظلومیه چرا بزنمش ؟
زهرا : 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣واااااااااایییییییییی
فاطمه : 😂😂😂کوفت و واییی
محمد : 😐😐😐😐 خب مگه دروغ میگم چرا بی دلیل بزنمش؟😐😂
زهرا : پشیمون شدم اصلا😂
محمد " خوب شد که شادن و دارن میخندن
ادامه دارد...
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) ⚜ #جزء_24 #قرآن_ڪریم #ماه_مهمانی_خدا قارے استاد معتز آقایی🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
💐 #در_مسیر_عشق 💐 ✨ #پارت هشتاد و دوم✨ زهرا : دو روزه حالم بهتر شده☺️ فاطمه : 😐😐😐چرا قضیه رو برعکس م
🌈 #در_مسیر_عشق 🌈
❄️ #پارت هشتاد و سوم❄️
خانه
زهرا :
داشتم فکر میکردم اگر با یه بیماری بمیرم چی میشه
دیگه آرزو هام میمونن تو این دنیا و برای یه نفر دیگه میشن و من میرم اون دنیا
خیلی سخت بود که با بیماری و رو تخت بیمارستان از دنیا برم
وقتی دکتر میگه الان موقع خوبی نیست یعنی حتما چیز بدی دیده تو اون برگه
دیگه حال خودم برام مهم نبود
تنها چیزی که فقط فکرشو میکردم این بود حالم و خوب نشون بدم تا دست از سرم بردارن
محمد : در اتاق زهرا رو باز کردم ولی متوجه حضور من نشد چون تو فکر بود
. به چی فکر میکنی دخترم؟
زهرا : هیچی
محمد : وقتی نمیفهمی من اومدم حتما داشتی به یه چیز فکر میکردی
زهرا : حالا مهم نیست
محمد : خب بزار یه چیزی رو بهت بگم
زهرا: جانم؟
محمد: اصلا قصد ازدواج داری؟
زهرا : خیر
محمد : چرا
زهرا : اول اینکه کلا نمیخوام
دوم اینکه با این اوضاعم چه توقعاتی دارید؟
اصلا کدوم پسری میخواد با همچین دختری که معلوم نیست سرنوشتش چیه ازدواج کنه ؟ هان ؟
محمد : فرشید
زهرا: 😳چی
محمد : سه روز پیش فرشید گفت دوست داره
زهرا : 😡خیلی بیجا کرد😡
محمد : اروم حالا 😐 بنده خدا گناه کرده عاشق شده
زهرا : بله گناه کرده 😡 اصلا میرم به رسول بگم حسابش و برسه
محمد : نگو فعلا بد جور عصبی میشه اون وقت بدبخت میشیم حالا نظرت راجع به فرشید چیه ؟
زهرا : هیچ نظری ندارم😡دیگه هم نمیخوام راجع بهش چیزی بشنوم😤
ادامه دارد....