eitaa logo
•|گنج پدرے|•
59 دنبال‌کننده
263 عکس
37 ویدیو
0 فایل
جرج جرداق، دانشمند مسیحے: جاذبه کلمات علے شوقی در من ایجاد کرد که بیش از ٢٠٠ بار نهج‌البلاغه را مطالعه کردم😍 +چقد نهج‌البلاغه میخونیم؟! معجزه‌اے از جنس ڪلمه!✨ میهمان کتابے هستیم که هر حرفش درس زندگیست💚 کانال اصلے: @ShahidMohammadHadiZolfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غربت به خانواده‌ے ما ارث میرسد این ارثیه رسیده به ما از قدیم ها حالا بجاے هرسخنے گریه میکنیم با عطر سیب پیروهنے گریه میکنیم ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
🥀...|بسم رب باقر العلوم|...🥀 نگاه کودکےات دیده بود قافلـه را تمام دلهره‌ها را، تمام فاصلـه را... 💔
|......| 📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ دوم ❇️ ملاقات با خوارج 🔸ملاقات با عبدالله‌بن‌ودیعه انصاری [ در ادامهٔ مسیر با عبدالله‌بن‌ودیعه‌انصاری ملاقات کردم و از او نیز پرسیدم: ] 🔻دربارهٔ کار ما چه شنیده‌ای؟ مردم چه می‌گویند؟ [ او گفت: برخی مردم خوشحال‌اند و برخی دیگر ناراحت. مردم همان‌گونه‌اند که خداوند فرموده است: { وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ} (وآن‌ها همواره اختلاف دارند). پرسیدم: ] 🔻صاحب‌نظران چه می‌گویند؟ [ او پاسخ داد: می‌گویند علی جمع بزرگی در اختیار داشت؛ ولی آنان را پراکنده ساخت. او دژی استوار داشت؛ ولی آن‌ را ویران کرد و چقدر زمان لازم است تا بتواند آن دژ ویران‌شده را از نو بسازد و چگونه خواهد‌ توانست آن جمعی را که پراکنده ساخته است، بار دیگر جمع کند! می‌گویند بهتر و عاقلانه‌تر این بود که علی با همراهی افراد فرمان‌بٓر خود به مقابله با کسانی می‌پرداخت که از فرمان وی خارج شده بودند، چه در این نبرد پیروز می‌شد و چه نابود. به وی گفتم: ] 🔻من ویران کردم یا آنان ویران کردند؟ جمع را من پراکنده‌ کردم یا آنان پراکنده‌ ساختند؟ دربارهٔ اینکه می‌گویند بهتر و عاقلانه‌تر این بود که با همراهی افراد فرمان‌بٓر خود، به مقابله با کسانی می‌پرداخت که از فرمان وی خارج‌ شده بودند، چه در این نبرد پیروز می‌شد و چه نابود، باید بگویم به‌ خدا سوگند که این دیدگاه از نظر من پنهان نبود. من در گسستن از این دنیا و رفتن به استقبال مرگ بسیار گشاده‌دست بودم و هستم. 🔻من تصمیم به جنگ هم گرفتم؛ اما به این دو، حسن و حسین، نگریستم که قبل از من آمادهٖ رفتن به میدان جنگ بودند. می‌دانستم که اگر این دو به شهادت برسند، نسل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از میان این امت برچیده می‌شود، و این برایم خوشایند نبود که امت اسلام از وجود این دو بی‌بهره شوند. به خدا سوگند، اگر از این پس بار دیگر با دشمنی روبه‌رو شوم، حتماً این دو همراه من نخواهند بود. 🔸ملاقات با حرب‌بن‌شُرَحبیل‌الشبامی [ در ادامهٔ مسیر، به منطقهٔ «ثورهمدان» رسیدیم. صدای گریه به‌ گوشم رسید. علت آن را پرسیدم. گفتند: این گریه برای کشتگان در صفین است. گفتم: ] 🔻آری، من شهادت می‌دهم هر یک از آن‌ها که با ایستادگی در راه حق کشته شده‌ باشد، شهید در راه خدا محسوب می‌شود. [ به منطقهٔ «شبامیّین» که رسیدیم، صدای گریهٔ شدید و ناله‌های جان‌سوز شنیدیم. حرب‌بن‌شرحبیل‌الشبامی که بزرگ آن منطقه بود، به استقبال ما آمد. به وی گفتم: ] 🔻آیا زنان شما بر شما غالب آمده‌اند؟ چرا آنها را از‌ این شیون و ناله بازنمی‌دارید؟ [ او پاسخ داد: یا امیرالمؤمنین، اگر یک یا دو یا سه خانه بود، می‌توانستیم آرامشان کنیم؛ اما فقط از این یک قبیله صدو‌هشتاد تن کشته‌ شده‌اند! و دیگر خانه‌ای نمانده‌ است که در آن سوگواری نباشد. ولی ما جماعت مردان گریه نمی‌کنیم و از اینکه آنان توفیق شهادت در رکاب شما را پیدا کرده‌اند، شادمانیم. برای دلداری وی گفتم: ] 🔻خداوند کشتگان و درگذشتگان شما را رحمت کند. 🔸سخنانی چند با ساکنان دیار باقی! [ به کوفه نزدیک شده‌ بودیم. گذار ما به قبرستان کوفه افتاد. در کنار قبرها ایستادم و خطاب به آنان گفتم: ] 🔻ای ساکنان خانه‌های وحشت و محله‌های تهی و گورهای تاریک، ای درخاک‌خفتگان، ای غریبان، ای تنها ماندگان، ای وحشت‌زدگان، شما در رفتن بر ما پیشی گرفتید و ما از پی شما می‌آییم و به شما خواهیم‌ رسید. [ اگر بخواهید از آن‌چه پس از شما گذشت مطلع شوید، بدانید که: ] 🔻خانه‌هایتان را دیگران تصرف‌ کرده و در آن سکونت گزیده‌اند؛ همسرانتان به ازدواج دیگران درآمده‌اند؛ اموال شما در میان دیگران تقسیم‌ شده‌ است. اینها خبرهایی بود که ما داشتیم. حال، شما چه خبر دارید؟ [ و روی به اصحابم کردم و گفتم: ] 🔻بدانید، اگر اینان اجازهٔ سخن‌گفتن داشتند، به شما خبر می‌دادند که «بهترین توشه‌ها تقواست». 📚منابع: ۱. قرآن‌کریم، سورهٖ‌هود، آیه۱۱۸ ۲. وقعة‌صفین، ص۵۲۹ ۳. تاریخ‌طبری، ج۲، ص۴۳ ۴. الکامل، ج۳، ص۳۲۲ ۵. الفصول‌المهمة، ص۹۹و۱۰۰ ۶. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۰ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت14 القطره ج1ص326.mp3
727.6K
🌊 💠 کودک بت شکن 🌿 مخالفت امیرالمؤمنین علیه‌السلام حتے در شڪم مادر به جهت عبور از محلی که بت قرار داشت و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتے 📚 منبع : کتاب القطرة ج1ص 326 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
🌹 شرح 🔷 طمع ورزی و بردگی 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: طمع ورزی بردگی هميشگی است. 🔻خیلی وقتها ما انسانها در تشخیص مسائل از نظر نظری و تئوری خیلی قوی هستیم، اما در اقدام متناسب با آن تشخیص و فهم درست فشل می شویم و به اشتباهات فاحشی مبتلا می شویم. 🔻 مهمترین دلیل این تفاوت در فهم با عمل این است که انسان گرفتار هوای نفس و خواسته های دلش می شود. یکی از خطرناک ترین این خواسته ها و رذیله هایی که مانع میشود عقل انسان آنگونه که میفهمد عمل کند "طمع" است. 🔻حضرت علی(علیه السلام) درباره این اسارت کلی عقل در حکمت ۲۱۱ فرمودند: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى اَمير »؛ چه بسا عقل هایی که اسیر هستند زیر دست هواهای نفسانی که فرمانروایی می کنند. 🔻 در حکمت ۲۱۶ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام ) میفرمایند: "کسی که طمع کار مي شود در غل و زنجیر ذلت قرار می گیرد." در حکمت دوم خواندیم: «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ » ؛ کسی که طمع را لباس شخصیت خودش قرار داده باشد خودش با دست خودش خودش را خوار میکند. 🔻با این نگاه حکمت ۱۸۰ نهج البلاغه برای ما روشن می شود. حضرت در حکمت ۱۸۰ میفرمایند:« الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ» ؛ « طمع ورزی بردگی دائمی است». بردگی ابدیست! چرا؟ به جهت اینکه در حکمت ۲۷۵ می خوانیم :« إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ‏ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ »؛ طمع آن چیزی است که انسان را لب چشمه می برد اما تشنه بر می گرداند. ضمانت کننده ای است که در لحظه نیاز وفا به ضمانتش نمی کند. چه بسا کسی می آید آبی را بخورد قبل از اینکه سیراب بشود گلوگیرش می شود. هرچه قدر آن چیزی که دنیا طلبان در آن باهم اختلاف می کنند، بزرگتر باشد مصیبت از دست دادنش هم سنگین تر میشود. خلاصه اینکه طمع یعنی اینکه دنبال این بودن که هرآنچه دیگران دارند من هم داشته باشم چشم به داشته های دیگران داشتن باعث می شود که انسان اول ذلت را پیش خودش بپذیرد و بعد خودش را به ذلت بیندازد تا چیزی که میخواهد دیگران به او بدهند. 🔻با این نگاه او مثل یک برده و غلام و بنده ذلیلی خواهد شد در نزد دیگران. در حالیکه مولا علی(علیه السلام ) در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به امام حسن(علیه السلام) می نویسند:«َ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً» ؛ هرگز برده و بنده غیر از خودت نشو، زیرا که خداوند متعال انسان را آزاد آفرید. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۰ نهج البلاغه.mp3
2.63M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 🎙حجت الاسلام ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز《۱۵》 ◽️… لا حَلالَ إلّا ما أحَلَّ اللّهُ و رَسولُهُ و هم و لا حَرامَ إلّا ما حَرَّمَهُ اللّهُ عَليكُم و رَسولُهُ و هم و اللّهُ عزّوجلّ عَرَّفني الحَلالَ و الحَرامَ و أنا أفضَيتُ بِما عَلَّمَني رَبّي مِن كِتابِهِ و حلالِهِ و حَرامِهِ إليهِ . معاشِرَ النّاسِ ، فَضِّلوهُ ، ما مِن عِلمٍ إلّا و قد أحصاهُ اللّهُ فِيَّ و كُلُّ علمٍ عُلِّمتُ فقد أحصَيتُهُ في إمامِ المُتَّقينَ ، و ما مِن عِلمٍ إلّا و قد عَلَّمتُهُ عَلِيّاً و هو الإمامُ المُبينُ ألّذي ذَكَرَهُ اللّهُ في سورَةِ يس : " وَ كُلَّ شَيءٍ أحصَيناهُ في إمامٍ مُبينٍ" …. 🔹…روا نیست مگر آنچه خدا و رسول و امامان روا دانند ، و ناروا نباشد مگر آنچه آنان ناروا دانند ؛ و خداوند عزوجل هم روا و هم ناروا را به من شناسانده ، و من آموخته هایم از کتاب خدا و حلال و حرام او را در اختیار علے گذاشته ام ؛ هان مردمان ! او را برتر دانید ؛ هیچ دانشے نیست مگر اینکه خداوند در جان من نبشته و من تمامے آن را در جان علے ، امام پرهیزگاران ، ضبط کرده ام ؛ و دانشے نبوده مگر آنکه به او آموخته ام ؛ او پیشواے روشنگر است که خداوند در سورهء یاسین از او گفتگو کرده: " و علم هر چیز را در امام مبین برشمردیم …" (یس/۱۲)…. ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚✨بسم رب الحســݩ✨💚
...||... 📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ سوم ❇️ ورود به کوفه 🔹توقف‌خوارج در آستانهٔ شهر کوفه! [ قبل از ورود به شهر کوفه، به گروهی از خوارج برخوردیم که در کنار شهر اجتماع کرده و حاضر به رفتن به منازلشان نبودند. در جمع آنان سخنرانی‌کردم: ] 🔻پروردگارا، در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که هر کسی در آن به حقیقت برسد، فردای قیامت نیز سعادتمند و سربلند خواهد‌ بود و هر کسی گرفتار تردید باشد یا ادعای باطل کند، فردای قیامت نیز کور و گمراه‌تر می‌ماند. شما را به خدا سوگند، آیا به‌ یاد دارید آن هنگامی که اهل شام قرآن‌ها را بلند کردند و شما گفتید ما دعوت آنان به کتاب خدا را می‌پذیریم و به آنان پاسخ مثبت می‌دهیم؟! 🔻به شما گفتم: من آنان را بهتر از شما می‌شناسم. آنان اهل دین و اهل قرآن نیستند. من با آنان بزرگ شده‌ام و از کودکی تا بزرگ‌سالی آنان را کاملاً می‌شناسم. آنان در موقع کودکی بدترین کودکان بودند و در بزرگ‌سالی نیز بدترین‌ها هستند. شما به‌ راه حق خویش برگردید و در راه راستی که قدم برمی‌داشتید، ادامهٔ مسیر دهید. آنان قرآن‌ها را برای حیله و نیرنگ بر سر نیزه‌ها کرده‌اند. ولی شما نظر مرا رد کردید و سخنم را نپذیرفتید و گفتید: نه، چنین نیست. پیشنهاد آنان را قبول می‌کنیم. من نیز به شما گفتم: این سخنان مرا به خاطر بسپارید و فراموش نکنید شما هستید که به مخالفت با من اقدام می‌کنید! 🔻هنگامی که شما به چیزی جز نوشتن عهدنامه راضی نشدید، من با داوران شرط کردم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده بدارند و آنچه قرآن از بین برده‌است، از بین ببرند. اکنون نیز اگر طبق نظر قرآن قضاوت کنند، ما حق نداریم با حکم کسی که مطابق دستور قرآن عمل کرده‌است، مخالفت کنیم؛ اما اگر برخلاف قرآن نظر دادند، از حکم آنها برائت می‌جوییم. [ برخی از آنان سؤال کردند: به ما پاسخ بده آیا از عدالت است که مردان دربارهٔ خون مردم قضاوت کنند؟ پاسخ دادم: ] 🔻ما مردان را حکومت نداده‌ایم؛ بلکه قرآن را به حٓکمیت پذیرفته‌ایم. قرآن خطی است که نگارش یافته و میان دو جلد قرار گرفته‌است. خود سخن نمی‌گوید؛ بلکه مردان با توجه به آیات آن سخن می‌گویند. [ آنان پرسیدند: دربارهٔ مدت معیّن توضیح بده. چرا بین خود و آنان مدت زمانی را تعیین کردی؟ گفتم: ] 🔻برای آنکه جاهل یاد گیرد و دانا ثبات قدم پیدا کند؛ بدان امید که خدا در این مدت بین امت را اصلاح فرماید. اکنون وارد شهر شوید. خداوند شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد. 🔹هواپرستی؛ سرآغاز رویش‌ فتنه‌ها [ با رسیدن به کوفه خطبه‌‌ای ایراد کردم و در بخشی از آن به مردم گفتم: ] 🔻همانا آغاز پیدایش فتنه‌ها، هواپرستی و پیروی از خواست‌های نفسانی و بدعت‌گذاری در احکام الهی است.این بدعت‌ها بر خلاف کتاب خداست و به وسیلهٔ آن‌ها گروهی بر گروه دیگر سلطه می‌یابند و برای ترویج آن بدعت‌ها، یکدیگر را یاری می‌دهند. 🔻پس اگر باطل با حق نمی‌آمیخت، بر جویندگان حق پنهان نمی‌ماند و اگر حق از باطل متمایز می‌گشت، زبان معاندان قطع می‌شد؛ ولی همواره پاره‌ای از حق و پاره‌ای از باطل را می‌گیرند و درهم می‌آمیزند و آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره می‌شود و تنها کسانی نجات می‌یابند که الطاف الهی شامل حالشان شده‌ باشد. 📚منابع: ۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۷۰ ۲. نهج‌البلاغه، کلام۵۰، ص۸۸ ۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱ ۴. کافی، ج۱، ص۵۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
هدایت شده از •|گنج پدرے|•
فضیلت15 القطره ج1ص330.mp3
2.37M
🌊 💠 بدبخت تر از شیطان ! 🌿 دیدن دشمنان امیرالمؤمنین و رسول خدا علیه‌السلام که در جهنم آویزان بودند و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتے 📚 منبع :کتاب القطرة ج1ص 330 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
🌹 شرح 🔷 ارزش دوراندیشى و پرهیز از کوتاهى 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:حاصل كوته فکری پشيمانی، و حاصل دورانديشی سلامت است. 🔻بارها به مناسبتهای مختلف عرض شد که اگر بخواهیم برای نهج البلاغه یک عنوانی بگذاریم که اشاره کند به محتوای نهج البلاغه میتوانیم عنوان کتاب را "عقل و جهل" بگذاریم. آنقدر که مولا علی(علیه السلام) از ابعاد مختلف عقلانیت و جهالت را هم توصیف فرمود ه اند، هم تحلیل فرمودند که میتوان اسم این کتاب نورانی را "کتاب عقل و جهل" گذاشت. 🔻در حکمت ۱۸۱ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) یکی از نشانه های عقل و جهل را بیان میکنند و میفرمایند:«ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ».نتیجه و میوه تفریط پشیمانی است و ثمره و میوه دور اندیشی سالم ماندن است». 🔻چرا بنده این را ربط به جهالت و عقلانیت دادم؟ چون مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه معتقدند که افراط و تفریط کار جاهل است. در حکمت ۷۰ میخوانیم:«لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً». جاهل را نمیبینی مگر اینکه یا در حال افراط و زیاده روی یا در حال تفریط و کند روی است. 🔻 با این نگاه حتی کسی بواسطه امیرالمومنین (علیه السلام ) و محبت ایشان اگر دچار افراط بشود یعنی از حد و مرز عقلانیت خارج بشود، قطعا هلاک خواهد شد. هم در حکمت ۴۶۹ میخوانیم:« يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ». دو گروه به خاطر من هلاک میشوند یکی محب افراطی که به خاطر جهالتش من علی را بالاتر از خودم میبرد و نعوذ باالله از پیامبر برتر و حتی گاهی خدا میداند. و دیگری تهمت زننده به من، کسی که از روی بغض و کینه به من دروغ میبندد، هر دو هلاک میشوند. در خطبه ۱۲۷ بند ۲ حضرت فرمود:«وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ ». در آینده دو گروه به واسطه من هلاک خواهند ، اولی دوست افراطی است و دیگری دشمن افراطی. 🔻 حتی حضرت در ادامه همین بند دوم در ادامه خطبه ۱۲۷، کسانی را که بواسطه محبت علی(علیه السلام) در بین امت اسلامی تفرقه افکنی میکنند را مستوجب قتل میدانند. و میفرمایند:آگاه باشید هر کس شما را حتی به بهانه محبت من به شعار تفرقه دعوت کرد، او را بکشید حتی اگر زیر عمامه علی پنهان شده باشد. بنابراین جهالت ریشه افراط است همچنان که جهالت ریشه تفریط است. حالا عاقل که در مقابل جاهل است نه افراط دارد، نه تفریط. چون تفریط ندارد کوتاهی نمیکند آینده ها را فکر میکند و چون آینده را میخواهد، و میخواهد به سلامت از دنیا عبور کند، رنج، زحمت و سختیهای امروز را تحمل میکند. سعی میکند، تلاش میکند، و کوتاهی و تفریط نمیکند. 🔻 لذا; «ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ». قیامت معلوم میشود اکثر ما به پشیمانی مبتلا هستیم چون کوتاهی کردیم. «ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ». اما بعضی ها هم هستند که در آخرت خیلی خوشحال هستند و مثل برق از صراط رد میشوند چون اینها همه اهل حزم بودند یعنی آینده و عاقبت را اندیشیده بودند و میدانستند که بهشت را به بها دهند نه به بهانه! 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۱ نهج البلاغه.mp3
3.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 🎙حجت الاسلام ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز 《۱۶》 ◽️…مَعاشِرَ النّاسِ ، لاتَضِلّوا عَنهُ و لاتَنفِروا مِنهُ و لاتَستَنكِفوا عَن وِلايَتِهِ ، فهو الّذي يَهدي إلي الحقِّ و يَعمَلُ به و يُزهِقُ الباطِلُ و يَنهي عَنه و لاتأخُذُهُ في اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ . أوَّلُ مَن آمَنَ بِاللّهِ و رَسولِهِ لَم يَسبِقهُ إلي الايمانِ بي أحَدٌ و الّذي فَدي رَسولَ اللّهِ بِنَفسِهِ و الّذي كانَ مَعَ رَسولِ اللّهِ و لا أحَدَ يَعبُدُ اللّهَ مَعَ رَسولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَيرُهُ ، أوَّلُ النّاسِ صَلاةً و أوَّلُ مَن عَبَدَ اللّهَ مَعي ، أمَرتُهُ عَنِ اللّهِ أن يَنامَ في مَضجَعي ففَعَلَ فادياً لي بِنَفسِهِ .… 🔹… هان مردمان ! او را فراموش نکنید و از امامتش رو برنتابید و از سرپرستے اش نگریزید ؛ چرا که شما را به درستے و راستے خوانده و خود نیز بدان عمل مےکند . او باطل را نابود کرده و شما را از آن بازدارد و هرگز نکوهش نکوهشگران او را از کار خدا باز ندارد ؛ او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسے در ایمان به من از او سبقت نجسته ؛ و همو جان خود را فداے رسول خدا کرده ، با او همراه بوده است ؛ تنها او همراه رسول خدا عبادت مےکرد و جز او از مردان کسے چنین نبود ؛ علے اولین نمازگزار و پرستش کننده همراه من است . از جانب خدا به او دستور دادم تا (در شب هجرت) در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده ، پذیرفت که جان خود را فداے من کند .… ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢 مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
اعمال شب و روز 🌱 التماس دعای فرج ✨
بسمـِ ربِّــ امــام زَمانــَمــ🍃♥️ کاش اینبار عرفه آخر هجران باشد کن دعا بهر فرج که مستجاب است امروز✨
📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ چهارم 🔹 نباید کسی را با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مقایسه کرد [خطبهٔ دیگری در کوفه ایراد کردم:] [ خطبه را با ذکر نعمت‌های الهی و سپاس از خداوند و طلب یاری از او آغاز کردم و به یکتایی او شهادت دادم، همچنین شهادت بر اینکه محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، بنده و فرستاده خداست. سپس به فلسفه بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پرداختم: ] 🔻خداوند پیامبر را فرستاده‌ با دینی همچون آفتاب تابنده و‌پرآوازه، دانشی برتر و‌ کتابی نوشته شده، فروغی تابان، پرتوی درخشان و فرمانی قاطع، تا تردیدها را از دل‌ها بزداید و با دلایل روشن و حجت‌ها استدلال کند و با ذکر آیات الهی، مردم را بیم دهد و با یادآوری کیفرهایی که بر امت‌های پیشین‌ رفته‌است، مردم را بترساند. [ آنگاه زمان بعثت پیامبر را برایشان ترسیم کردم: ] 🔻خدا رسولش را زمانی فرستاد که مردم در فتنه‌ها گرفتار بودند و رشته‌های دین گسسته، ستون‌های ایمان و یقین لرزان شده، هر کس به چیزی که اصل می‌پنداشت تمسک کرده بود، کارهای مردم پراکنده، راه رهایی دشوار و باریک، چراغ هدایت بی‌نور، کوری و بی‌خبری شایع بود و پناهگاهی وجود نداشت... 🔻فتنه‌ها بر سر پا ایستاده بود و مردم را لگدمال و در زیر پاها نابود می‌کرد و مردم، سرگردان و نادان و فریب‌خورده، در کنار بهترین خانه‌ها، کعبه، و بدترین همسایگان زندگی می‌کردند. شب‌ها خواب به چشمانشان نمی‌آمد و سرمهْ چشم آن‌ها اشک بود. آنجا سرزمینی بود که بر دانایشان لگام می‌زدند و نادانشان را عزت می‌بخشیدند. 🔻اما اهل‌بیت و عترت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، جایگاه اسرار خداوندی، پناهگاه فرمان الهی، معدن علم خدا، مرجع حکمت الهی، نگهبان کتاب‌های آسمانی و کوه‌های همیشه استوار دین خدایند. خداوند به وسیلهٔ پایمردی آن‌ها، قامت خمیدهٔ دین را راست کرد و لرزش و اضطراب آن را به آرامش مبدل ساخت. 🔻در این امت، کسی را با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مقایسه نتوان‌کرد. کسانی را که پروردهٔ نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند، با آنان برابر نتوان شمرد. آری، آل‌محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله اساس دین و ستون‌های استوار یقین‌اند. پیشی گرفتگان باید به آنان بازگردند و واپس‌ماندگان باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگی‌های امامت به آن‌ها اختصاص دارد و وصیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دربارهٔ خلافت مسلمانان و میراث رسالت، ویژهٔ آنان است. چنان‌که هم‌اکنون، حق به اهل آن بازگشته و خلافت به جایگاهی که از آن دور مانده‌ بود، بازگردانده شده است. 🔹گفت و شنودی با خوارج [ جمعی از خوارج به دیدارم آمدند و پرسیدند: با چه مبنایی در جنگ جمل می‌جنگیدیم؟ گفتم: بر مبنای حق. گفتند: چرا با مردم بصره نبرد کردیم؟ گفتم: ] 🔻با مردم بصره به دلیل پیمان‌شکنی جنگیدیم و نیز به‌دلیل ستمی که روا داشتند. [ آن‌ها سوال کردند: چرا با مردم شام جنگیدیم؟ گفتم: ] 🔻مردم شام و مردم بصره در پیمان‌شکنی و ستم‌کردن یکسان بودند. [ پرسیدند: پس دلیل موافقت تو با درخواست معاویه برای آتش‌بس و تعطیلی جنگ چه بود؟ گفتم: ] 🔻شما با تصمیم من برای ادامهٔ جنگ مخالفت کردید و من از بروز فتنه نگران‌شدم و به‌ناچار پذیرفتم. [ آنان گفتند: پس اکنون که ما دست از مخالفت برداشته‌ایم، تو نیز به تصمیم قبلی خود برگرد! پاسخ دادم: ] 🔻من با آنان برای مدت معیّنی پیمان بسته‌ام و در چنین وضعی، جنگ با آنان جایز نیست؛ مگر آنکه مدت به‌سر آید. از داوران نیز تعهد گرفته‌ایم که مطابق کتاب خدا داوری کنند، که اگر چنین کنند من در میان همهٔ مردم سزاوارترین فرد به خلافتم. [ آنان جواب‌دادند: ادعای معاویه نیز همانند ادعای توست! ] 📚منابع: ۱. نهج ‌البلاغه، خطبهٔ۲، ص۴۶ ۲. وقعة‌صفین، ص۵۵۱ ۳. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۵۶، رقم۴۲۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت 9.mp3
1.42M
🌊 🔹سجده امیرالمومنین و رؤیت پیامبر 🌿 وعده حتمے خدا در مورد اهل بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان ایشان و اطاعت فرشته قبض روح از شیعیان، شرح مختصر روایت در فایل صوتے 📚 منبع :کتاب القطرة ج1ص275 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 شرح 🔷 شناخت جایگاه سخن و سکوت (۱) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ( اين حكمت با شماره كلمه قصار ۴۷۱ در صفحه ۲۲۸ نيز آمده است) 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۸۲ نهج البلاغه سخنی پیرامون سکوت و حرف زدن دارند که عیناً بدون هیچ تفاوتی در حکمت ۴۷۱ تکرار شده است لذا ما با بیان و توضیح حکمت ۱۸۲ از شرح و توضیح حکمت ۴۷۱ هم بی نیاز خواهیم شد. 🔻مسأله در حکمت ۱۸۲ و ۴۷۱ این است که حضرت می فرمایند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی و سکوت خيری نيست، همچنانکه در سخن جاهلانه نيز خيری نخواهد بود. 🔻بارها عرض شده است که نهج البلاغه را می توان کتاب عقل و جهل نامید، یعنی تمام آنچه که یک عاقل دارد و تمام آنچه که یک جاهل دارد به زیبایی در نهج البلاغه ترسیم شده است. 🔻در حکمت ۷۰ نهج البلاغه خواندیم که: جاهل را نمیبینی مگر اینکه یا در حال افراط است یا در حال تفریط. حکمت ۱۸۲ یکی از مصادیق افراط و تفریط را بیان می کند. انسان جاهل چون به موضع حرف زدن و به موضع حرف نزدن اشراف و آگاهی ندارد، یک جایی سکوت می کند که اتفاقاً باید سخن می گفته و گاهی در در جایی حرف میزند که نباید حرف میزده ، لذا صفت جهل اوست که در رفتارش نمایان می شود. 🔻 بر این اساس، ما در نهج البلاغه شریف از نگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) یکی از صفات بسیار برجسته اولیای دین اعم از پیامبر عزیز و ائمه اطهار (علیهم السلام) و به تبعش متّقین و مؤمنین خالص را همین می بینیم که آنها سکوتشان هم از روی حکمت است. مثلا درباره پیامبر عزیز در خطبه ۹۶ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) اینگونه می فرمایند: سخن پیامبر روشنگر بود و سکوتش زبان داشت. یعنی خود سکوت او هم حکمت داشت و اثر داشت. یا درباره اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه پیرامون سمت و سکوتشان بیانات جالبی است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۲ بخش اول.m4a
3.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 قسمت اول 🎙حجت الاسلام ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز《۱۷》 ◽️… مَعاشِرَ النّاسِ فَضِّلوهُ فقد فَضَّلَهُ اللّهُ ، و اقبَلوهُ فقد نَصَبَهُ اللّهُ. مَعاشِرَ النّاسِ إنَّهُ إمامٌ مِنَ اللّهِ و لَن يَتوبَ اللّهُ عَلي أحَدٍ أنكَرَ وِلايَتَهُ و لَن يَغفِرَ لَهُ ، حَتماً عَلَي اللّهِ أن يَفعَلَ ذلكَ بِمَن خالَفَ أمرَهُ و أن يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكراً أبَدَ الآبادِ و دَهرَ الدُّهورِ ؛ فَاحذَروا أن تُخالِفوهُ فتَصلوا ناراً وَقودُها النّاسُ و الحِجارَةُ اُعِدَّت لِلكافِرينَ .… 🔹…هان مردمان ! او را برتر بدانید که خداوند او را برترے داده ؛ و پیشوایی او را پذیرا باشید که خداوند او را به (امامت) نصب کرده است ؛ هان مردمان ! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه منکر او را نپذیرد و چنین کسے را نیامرزد ؛ این است روش قطعے خداوند دربارهء ناسازگار با امامت علے و حتما او را به عذاب دردناک جاودانه کیفر خواهد کرد ؛ پس ، از مخالفت او بهراسید ؛ وگر نه در آتشے درخواهید شد که آتش گیرهء آن مردمانند و سنگ ، که برای حق ستیزان آماده شده است …. ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢 مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
بسم رب امام رضا جانم✨
❇️ دوران جنگ نهروان ✳️ مدارا و نرم خویی با خوارج 🔹مدارا تا پایان مدت معاهده [ پس از ورود به کوفه، موضوع خوارج به مشکل بزرگی تبدیل شد. شش ماه تا پایان معاهدهٔ حٓکمیت باقی مانده‌ بود و در تمام این مدت با آنان گفت‌وگو و بحث می‌کردیم. آنان بعضی آیات قرآن را بر ضد من تأویل می‌کردند، از جمله این آیه را: «خداوند به حق داوری می‌کند و معبودهایی که غیر از او می‌خوانند، هیچ‌گونه داوری ندارند.» برای آنان پیام فرستادم: ] 🔻ما تا پایان مدت معاهده با شما مدارا می‌کنیم و در این مدت کتاب خدا را مطالعه کرده و با هم بحث و گفت‌وگو خواهیم‌کرد. امیدواریم با هم به صلح‌ و صفا برسیم. [ و از آنان خواستم: ] 🔻دوازده نفر از بزرگان خویش را مشخص کنید، ما نیز دوازده تن از افراد خود را انتخاب می‌کنیم و همگی در یک مکان گرد هم می‌آییم تا سخن‌گویان ما استدلال‌های خویش را بیان کنند و سخن‌گویان شما نیز دلایل شما را تبیین سازند. [ پس از گفت‌و‌گو‌های طولانی بین آنان، خودم در جمعشان حاضر شدم و مطالبی را به آنان گفتم: ] 🔻اما بعد، من شما را برای پذیرش حٓکمیت تشویق نکردم و شما بودید که به دلیل خستگی و ضعف در جنگ، از اطراف من پراکنده شُدید. اهل شام مرا به حکم قرآن دعوت کردند. نگرانی من این‌ بود که اگر از پذیرش دعوت آنان خودداری‌ کنم، شما این آیات را بر من تطبیق کنید: { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ } ( آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب داشتند، به‌سوی کتاب الهی دعوت شدند تا [این کتاب] در میان آن‌ها داوری کند، سپس گروهی از آنان روی می‌گردانند، در حالی که از قبول حق اعتراض دارند؟ ) همچنین آیه ۹۵ سوره مائده و آیه ۳۵ سوره انسان را قرائت کردم. [ آنها در پاسخ من گفتند: تو ما را به کتاب خدا و عمل به آن دعوت کردی و ما پذیرفتیم و با تو بیعت کردیم. مردان ما در جنگ جمل و صفین به سبب اطاعت از تو کشته شدند؛ اما تو در امر الهی تردید کردی و به حٓکمیت دشمن خویش تن دادی! ما بر سر همان پیمان اول خویش باقی هستیم و امروز تو هستی که بر سر پیمان نیستی و تغییر کرده‌ای! ما نمی‌توانیم با تو همراهی کنیم؛ مگر اینکه توبه کرده و اعتراف کنی که گمراه شدی! به آنان گفتم: ] 🔻اما به خدا پناه می‌برم از اینکه اعتراف کنم گمراه شده‌ام. من از روزی که اسلام آورده‌ام تا به امروز، لحظه‌ای دچار تردید نشده‌ام و از هنگامی که راه هدایت را یافتم، هیچ‌گاه گمراه نگشته‌ام؛ بلکه خداوند به واسطهٖٔ ما، شما را هدایت‌ کرد و از گمراهی و کفر نجاتتان داد و از نادانی رهایی بخشید. 🔻من حٓکمیت داوران را مطابق کتاب خدا و سنت جامع و کامل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پذیرفتم. اگر آنان مطابق کتاب خدا داوری کنند، تردیدی نیست که باید به حقانیت من حکم صادر کنند و مرا شایستهٔ خلافت بدانند و اگر به غیر کتاب خدا داوری کنند، حکم آنان دربارهٔ من و شما هیچ ارزشی ندارد. 🔹به کوفه برگردید [ همان‌طور که یاد شد، جمعی از خوارج در بیرون شهر کوفه مانده بودند و حاضر نبودند به شهر وارد شوند و به منازلشان بروند. به آنان گفتم: ] 🔻 آیا شما مرا جاهل و نادان می‌دانید؟ [ گفتند: نه. پرسیدم: ] 🔻بنابراین، اگر احکامی صادر کنم، آنها را پذیرفتنی می‌دانید؟ [ گفتند: آری. گفتم: ] 🔻پس به شهر خویش، کوفه، برگردید تا با هم بحث و مناظره کنیم. [ آنان پذیرفتند که وارد شهر شوند. ولی همه جا شعار «لاحکم الا لله» سر می‌دادند. ] 🔹مانع از حضور آن‌ها در مساجد نمی‌شویم [ جمع دیگری از خوارج در منطقه «حروراء» اردو زده بودند. به میان آنان رفتم و در ضمن گفت‌وگو با آنان، دلایل خویش را برای پذیرش حٓکمیت بیان کردم. در نهایت، آنان نیز قبول کردند که به شهر کوفه برگردند؛ اما در کوفه نیز به مخالفتشان ادامه دادند. به یارانم گفتم: ] 🔻رفتار ما با آنان تا زمانی که خونی ریخته نشده و مرتکب حرامی نشده‌اند، چنین خواهد‌بود: آنان را از حقوق بیت‌المال محروم نمی‌کنیم، و مانع از حضور آن‌ها در مساجد نمی‌شویم و تحریک به جنگ و تهییج به شورش هم نمی‌کنیم. 📚منابع: ۱. قرآن کریم، سورهٔ‌غافر، آیهٔ۲۰ ۲. قرآن‌کریم، سوره آل‌عمران، آیهٔ ۲۳ ۳. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۵۳، رقم۴۲۴ ۴. تاریخ‌یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱ ۵. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳ و ۵۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت16 القطره ج1ص348.mp3
677.3K
🌊 💠 بخشش شمشیر در حین مبارزه با کافر 📚 منبع : کتاب القطرة ج1ص 348 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
چنان دلربا افتاده در عالم که یڪ هفتـه جلـوتـر، میروم از خـود ب ((((: +بـابـاعلے ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
🌹 شرح 🔷 شناخت جایگاه سخن و سکوت(۲) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ( اين حكمت با شماره كلمه قصار ۴۷۱ در صفحه ۲۲۸ نيز آمده است) 🔻درباره اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه پیرامون سمت و سکوتشان بیانات جالبی است. 🔸یکی از در خطبه ۱۵۴ است: اهل بیت اگر سخن بگویند راست می گویند، اگر سکوت کنند کسی بر آنها پیشی نخواهد گرفت. 🔸یا در خطبه۱۴۷ می فرمایند: اهل بیت (علیهم السلام) همان کسانی هستند که حلم آنها از علم آنها خبر می دهد و سکوتشان از منطقشان و ظاهرشان از باطنشان . 🔸همین مطلب را با کمی تغییر حضرت در خطبه ۲۳۹ اینگونه در مورد اهل بیت می فرمایند: «وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِكَمِ مَنْطِقِهِمْ »؛ سکوت اهل بیت حکایت می کند از حکمتی که در نطق و سخن گفتنشان نهفته است. 🔸 یا درباره برخی از انسانهای وارسته خودساخته مطالبی دارند درباره سکوت و سخن نگفتن آنها. در خطبه متّقین یعنی خطبه ۱۹۳ پیرامون پرهیزکاران می فرمایند:«إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُه» ؛ متّقی اگر سکوت بکند از این سکوت خود‌ش غمگین و ناراحت و پشیمان نخواهد شد. 🔸حضرت در حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه از مردی الهی سخن می گویند که می فرمایند من در گذشته ها برادری خدایی داشتم و بعد در توصیف خوبیهای آن مرد یکی از نکاتی که بیان می کنند صمت و سکوت اوست. 🔸در حکمت ۲۸۹ میخوانیم :«كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً»؛ آن برادر خدایی من در بسیاری از روزگار عمر خودش سکوت میکرد. 🔸 همچنین در همین حکمت۲۸۹ می فرمایند: «وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ» ؛ آن برادر دینی الهی من اگر کسی می توانست در سخن گفتن بر او غلبه کند هرگز کسی نمی توانست در سکوت کردن بر او غلبه کند. چون او صاحب حکمت بود و انسان حکیم جز به جا و به موقع سخن نمی گوید. 🔸 یا در نهج البلاغه در خطبه ۸۷ حضرت پیرامون بندگانی که خداوند آنها را در جهاد با نفسشان کمک کرده ، می فرمایند: « يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ» ؛ به موقع سکوت می کند و به خاطر این سکوتش از خطا و اشتباه سالم می ماند. 🔸پیرامون مؤمن به صورت عام ، مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۳۳ می فرمایند: «كَثِيرٌ صَمْتُهُ»؛ مؤمن اینگونه است، سخن نگفتن از روی حکمتش خیلی زیاد است. 🔻 در نهایت این را باید عرض کنم که بین حرف زدن و حرف نزدن آنجا که حکمت دارد، هرکدام که لازم است باید انجام بشود. یعنی اگر یک جایی سخن گفتن بر منطق و مبنای حکمت است باید سخن گفت. آنجایی که سخن نگفتن حکیمانه است، باید سکوت کرد. 🔻حالا یک سوال باقی میماند ؛ اگر تردید داشتیم که اینجا حرف بزنیم به صلاح است یا نزنیم؟ مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند که به هر تقدیر در چنین موارد تردید و شکی سکوت کردن بهتر از حرف زدن است. چرا؟ زیرا در نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرمایند: اگر یک وقتی تو سکوت بکنی و بعد متوجه بشوی که می شد اینجا صحبت کنی، تلافی کردن سکوت راحت تر است تا جبران کردن سخنی که به اشتباه بگویی و بعد متوجه بشوی که خطا بوده است. پس در مواردی شک و تردید بین اینکه آیا الان سخن گفتن به جا و لازم است یا سکوت کردن بهتر است که سکوت کنی. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari