خودسازے و تࢪڪ گناھ
#تمارین_صبر 34 👈لازمه صبورے اینه؛ 1-تفاوت فطرتت وطبیعتت رو بشناسی. 2-باور ڪنی ڪه یه دشمن خارجی به
براے رسیدن به ڪمال
هر روز، پیروزے در این دو میدان را فراموش نڪن
میدان نبرد با خودت
میدان نبرد با شیطان
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#مهارتهای_کنترل_خشم ۳۳ ✅عمل ما، برگرفته از افڪار ماست! فڪر👈عمل رو تولید میڪنه! وعمل👈 آرام آرام
#مهارتهای_کنترل_خشم ۳۴
✅ریشه تمام افڪارغلط، نگاهِ غلطه!
هر فڪرے ڪه درمسیرحق نباشه؛
حتماً باطله.
فڪرباطل👈اعمال باطل👈اخلاق باطل
مراقب نگاه وقضاوتت نسبت به بقیه باش!
⛔️شایدباطل باشه.
خودسازے و تࢪڪ گناھ
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 #سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔 سَلٰامْ بر آنانی ڪه اَوَلْ از ســیم خاردار نَـ
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
سَلٰامْ بر آنانی ڪه اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از
📿 شهدا
واموات
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
📿
#السلام_علیک_یااباعبدالله
🏴
#حسینیه_مجازی
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨ ✨ ✨ ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_هفتادم شروع جنگ راوی: تقي مسگرها ص
🍃🌹
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_هفتادو_یکم
از داخل شهر صداے انفجار گلوله هاے توپ و خمپاره شنيده مي شد.
مانــده بوديم چه ڪنيم. در ورودے شــهر از يك گردنه رد شــديم.
از دور بچه هاے ســپاه را ديديم ڪه دســت تڪان مي دادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره
مي ڪنند ڪه سريع تر بياييد!
يڪدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد.
از پشت تپه تانك هاے عراقي ڪاملاً پيدا بود. مرتب شليك مي ڪردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت ڪرد. ولي خدا را
شڪر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يڪي از بچه هاے سپاه جلو آمد و گفت: شما ڪي هستيد!؟
من مرتب اشاره مي ڪردم ڪه نياييد، اما شما گاز مي داديد!
قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده ڪيه؟! آن رزمنده هم جواب داد: آقاے بروجردے تو شهر پيش بچه هاست.
امروز صبح عراقي ها بيشتر شهر را گرفته بودند.
اما با حمله بچه ها عقب رفتند. حركــت كرديم و رفتيم داخل شــهر، در يك جاي امن ماشــين را پارك كرديم.
قاسم، همان جا دو ركعت نماز خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرســيد:
قاســم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي باآرامش گفت: تو كردســتان هميشــه از خدا مي خواســتم ڪه وقتي با دشــمنان اسـلام و انقلاب مي جنگم اسير يا معلول نشــم.
اما اين دفعه از خدا خواستم كه شهادت رو نصيبم كنه!
ديگه تحمل دنيا رو ندارم! ابراهيــم خيلي دقيق به حرف هاي او گــوش مي كرد.
بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را مي شناخت.
خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند.
قاسم جان، برو ببين مي توني اون ها رو بياري تو شهر. با هم رفتيم. آنجا پر از ســرباز بود. همه مســلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلا آمادگي
چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#سکوت_و_جدل ۱۰ با زبانـــــت؛ میشه همین جا پا بذارے اول جاده بهشت و ... به سرعت پیش برے. درست لحظه
سکوت و جدل_11.mp3
7.37M
#سکوت_و_جدل ۱۱
زبـان تو؛
یه نردبان بلنــده به سوے بهشت!
گاهی:
چند دقیقه یه هم ڪلامیِ تو با خدا
می تونه از خیلی جهنم ها،آزادت ڪنه.
فقط...
ڪافیه یاد بگیرے چه جورے حرف بزنی.
#استاد_شجاعی 🎤
✨ ✨
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#سکوت_و_جدل ۱۱ زبـان تو؛ یه نردبان بلنــده به سوے بهشت! گاهی: چند دقیقه یه هم ڪلامیِ تو با خدا می
گاهی یه همڪلامی قشنگ تو با خدا
از خیلی از جهنمها آزادت میڪنه
هدایت شده از خودسازے و تࢪڪ گناھ
خودسازے و تࢪڪ گناھ
🍃🌹 ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_هفتادو_یکم از داخل شهر صداے انفجار گلوله هاے توپ و خمپاره شنيده
✨ ✨ ✨
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_هفتادو_دوم
قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طورے با آن ها حرف زدند ڪه خيلي از آن ها غيرتي شدند. آخر صحبت ها هم گفتند: هر ڪي َمرده و غيرت داره و نمي خواد دست اين بعثي ها به ناموسش برسه با ما بياد.
سخنان آن ها باعث شد ڪه تقريباً همه سربازها حرڪت ڪردند.
قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع ڪرديم به سنگربندے.
چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ ۱۰۶ هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا ڪرد و نشان داد. توپ ها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك ڪردند. با شــليك چند گلوله توپ، تانك هاے عراقي عقب رفتند و پشــت مواضع مستقر شدند. بچه هاےما خيلي روحيه گرفتند.
غروب روز دوم جنگ بود. قاســم خانه اے را به عنوان مقر انتخاب ڪرد ڪه به ســنگر سربازها نزديڪتر باشد.
بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاے توسل بخوانيم.
شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نمازمغرب شد.
هنوز زياد دور نشــده بودم ڪه يك گلوله خمپاره جلوے درب همان خانه منفجر شــد.
گفتم: خدا رو شڪر قاسم رفت تو اتاق.
اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم ڪه صداے انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد.
وارد اتاق شديم.
چيزے ڪه میديديم باورمان نمي شد.
يك ترڪش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه قاسم خورده بود.
قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد!
محمد بروجردے با شــنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد.
آن شب ڪنار پيڪر قاسم، دعاے توسل را خوانديم.
فردا جنازه قاسم را به سمت تهران راهي ڪرديم.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
🏴 شهادت جانگداز حضرت رقیه سلاماللهعلیها تسلیت باد🏴
☑️حضرت #آیتالله #بهجت قدسسره:
💥 مجلس روضه فقط روضهخوانی نیست؛
بلڪه مجلس درس احڪام، معارف، عقاید و ترویج مذهب است.
📚 رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣١٩
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#سکوت_و_جدل ۱۱ زبـان تو؛ یه نردبان بلنــده به سوے بهشت! گاهی: چند دقیقه یه هم ڪلامیِ تو با خدا می
سکوت و جدل_12.mp3
7.13M
#سکوت_و_جدل ۱۲
بزرگترین جهنــ🔥ــم وجودِ ما
با زبـــانمون روشـن و شعله ور میشه!
🔻وقتی یاد میگیریم، چجورے ڪنترلش ڪنیم؛
حجم عظیمی ازآتشها واضطرابها در وجودمون خاموش میشن.
#استاد_شجاعی 🎤