هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
دلیل عقب ماندگی شیعیان
✳️ آن وقتها هر کس مدرسه میرفت میگفتند: مگر بهایی شدی؟
وقتی مرحوم پدرم مدرسهای به سبک جدید تأسیس کرد، یه روز که من با پدرم میرفتم و کوچک بودم یه خانمی رسید، گفت: «آسید اسدالله، شما هم بابی شدی؟» یعنی هرکس مدرسه میرفت، میگفتند بابی و بهایی شده؛ اینجور ما شیعهها رو منکوب کردند. نه فقط اینجا، لبنان هم همینجور بود. در لبنان هم نگذاشتند شیعهها درس بخونند. بقیۀ مذاهب، درس خوندند، رفتند ادارات رو گرفتند و روی شیعهها تبلیغ کردند که دنبال درس نباشید، مدارس شیطانیست. این بیچارهها همه بیکار و یا در کارهای سطح پایین بودند. آقا موسی که رفت، اینها رو عزت داد.
خاطرات آیت الله سید مرتضی مستجابی- کتاب #یاران_موافق
خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.
✍فرازی از وصیت نامه سردار سلیمانی :
✨امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.
✨برادران و خواهران عزیز ایرانی من! از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
✨شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ♥️═══════
139811241840242261967683.pdf
485.8K
📜 وصیتنامه الهی_سیاسی شهید حاج قاسم سلیمانی(ره)
📌کجا اجازه نداریم؟
امام #صادق(ع):
سه چیز است که خداوند اجازه ترک آنها را به کسی نداده است؛
◀️ #اداء_أمانت، خواه امانت دهنده نیکوکار باشد یا فاجر و بدکار.
◀️ #وفای_به_عهد، خواه طرف مقابل نیکوکار باشد یا فاجر و بدکار،
◀️ #نیکی به پدر و مادر، خواه نیکوکار باشند یا فاجر و بدکار.
📚کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۶۲.
📌برای #مسولان و مردم
امام #باقر(ع) می فرماید:
◀️رهبر شما امیرمومنان #علی(ع) مانند #بردگان مى نشست، مانند بردگان #غذا مى خورد، #نان_گندم و #گوشت را به مردم مى خورانْد و خود به خانه برمى گشت و نان #جو و روغن #زيتون مى خورد.
◀️دو #پيراهن سُنبُلانى[پيراهنى بلند و منسوب به شهرى در روم است] مى خريد و به غلامش مى فرمود تا بهترينِ آن دو را انتخاب كند و خود، ديگرى را مى پوشيد و اگر آستينش از انگشتانش بلندتر بود، آن را #قيچى مى كرد و اگر از قوزك پايش درازتر بود، آن را کوتاه و هرگاه دو كار بر او روى مى آورد كه در هر دو موجب #خشنودى خداوند بود، سخت ترينِ بر جسم خود را برمى گزيد.
◀️او حدود پنج سال #زمامدار مردم بود و آجرى روى #آجر و خشتى روى خشت نگذاشت و زمينى از زمين هاى خراج [و اموال عمومى] را به كسى نبخشيد و درهم و دينارى به ارث نگذاشت.
◀️كسى را توان كارى كه او انجام مى داد، نبود.
📚کلینی، كافي، ج۸، ص۱۳۰، ح۱۰۰.
درخت پرشاخه!
امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره جلب و جذب دوستان و یاران، مى فرماید: «کسى که ساقه درخت وجودش نرم است، شاخه هایش فراوان است»; (مَنْ لاَنَ عُودُهُ کَثُفَتْ(1) أَغْصَانُهُ(2)).
«عود» به معناى چوب است; خواه از درخت جدا شده یا جزء درخت باشد و در اینجا به معناى ساقه درخت است.
این سخن تعبیرى کنایى و لطیفى است و اشاره به این است که افراد متواضع و با محبت دوستان فراوانى را گرد خود جمع مى کنند و به عکسْ افراد خشن و غیر قابل انعطاف دوستان را از گرد خود پراکنده مى سازند.
مى دانیم شاخه ها از کنار ساقه ها جوانه مى زند; ساقه اى که خشک و کم آب باشد شاخه هاى کمترى از آن مى روید و ساقه اى که نرم است، از گوشه و کنارش شاخه هاى فراوانى مى روید. نیز قسمت مهمى از درخت را آب تشکیل مى دهد و رطوبت از عوامل اصلى رویش گیاه است، در حالى که کمبود آب هم درخت را پژمرده مى کند و هم سبب مى شود شاخه هاى کمترى از آن بروید. انسان نیز به منزله درختى است که اگر نرمش از خود نشان بدهد و خشونت را کنار بگذارد و محبت را به جاى آن بنشاند افراد زیادى به سوى او جذب مى شوند در حالى که اگر خشن و انعطاف ناپذیر باشد، نزدیک ترین بستگان و خویشاوندان و دوستان نیز از او فاصله مى گیرند. این معنا در قرآن مجید ـ همان گونه که قبلاً نیز اشاره شده ـ درباره پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به صورت الگو بیان شده است. در آیه 159 سوره «آل عمران» مى خوانیم: «(فَبِمَا رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ); به سبب رحمت الهى در برابر مؤمنان، نرم و مهربان شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مى شدند».
جاذبه اخلاقى پیغمبر اکرم و ائمه هدى(علیهم السلام) مصداق روشنى از این گفتار حکیمانه است. در حدیثى درباره پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «کانَ أکْرَمُ النّاسِ وَألْیَنُ النّاسِ ضَحّاکاً بَسّاماً; پیامبر(صلى الله علیه وآله) کریم ترین و نرمخوترین مردم، بسیار خنده رو و متبسم بود».(3)
در نامه امام(علیه السلام) به محمد بن ابى بکر آمده است: «وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ; در برابر آنها متواضع باش و با چهره گشاده مردم را ملاقات کن».
در حدیث دیگرى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «ألا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ تَحْرِمُ عَلَیْهِ النّارُ غَداً; آیا به شما خبر دهم چه کسى آتش دوزخ در فرداى قیامت بر او حرام است؟».
عرض کردند: آرى یا رسول الله.
فرمود: «الْهَیِّنُ الْقَریبُ اللَّیِّنُ السَّهْلُ; کسى که آسان مى گیرد و به مردم نزدیک و نرمخوست و سختگیرى نمى کند».(4)
اگر حُسن خلق در احادیث سرچشمه فراوانى روزى معرفى شده، یا سبب عمران و آبادى شهرها و فزونى عمرها دانسته شده به همین دلیل است که انسان در سایه آن اعوان و انصار فراوانى پیدا مى کند و به کمک آنها مى تواند مشکلات مهم زندگى را حل کند.
بر عکس در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: «سُوءُ الْخُلْقِ نَکَدُ الْعیشِ وَعَذابُ النَّفْسِ; بدخلقى سبب تنگى معیشت و رنج روح و روان مى شود».(5)
محمّد عبده در شرح نهج البلاغه خود تفسیر دیگرى براى این عبارت دارد وى مى گوید: منظور از «لیّنُ الْعُود» طراوت جسمانى انسان و نشاط او و داشتن فضل و همت است و منظور از «کثْرت أغصان» کثرت آثارى است که از او آشکار مى شود; گویى هر اثرى شاخه اى از وجود اوست; ولى در پایان فزونى اعوان و انصار را به عنوان تفسیر دیگرى ذکر کرده است. به نظر مى رسد آنچه در بالا گفته شد مناسب تر و با آیات و روایات همسوتر باشد.(6)
*
پی نوشت:
(1). «کثفت» از ریشه «کثافت» به معناى فزونى است.
(2). «اغصان» جمع «غُصن» بر وزن «غُسل» به معناى شاخه درخت است.
(3). کنزالعمّال، ج 7، ص 222.
(4). بحارالانوار، ج 72، ص 51، ح 4.
(5). غررالحکم، ح 5702.
(6). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در مصادر این کلام حکمت آمیز را از کتاب مائة کلمة جاحظ که سال ها قبل از سید رضى مى زیسته نقل مى کند و مى گوید: شبیه آن، بیان دیگرى است که از آن حضرت نقل شده که مى فرماید: «مَنْ لانَتْ کَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُهُ» سپس مى افزاید: این در واقع از ریشه قرآنى (فَبِمَا رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ) گرفته شده است». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 173).
نرمی
لطافت