فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️از آیت الله بهجت رحمهاللّه پرسیدند آیا میشود قبل از اینکه سفیانی بیاد ظهور رخ بدهد؟
آیت الله بهجت فرمودند:
بله فقط باید ....
💠یکی از ویژگیهای بارز پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خُلق زیبا و اخلاق پسندیدۀ ایشان است. قرآن کریم میفرماید:
﴿وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ﴾
ای پیامبر تو بر اخلاق بزرگی استوار هستی.
💠در روایت نورانی امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمود: خدایی که دنیا با همۀ عظمتش را کوچک دیده است و فرموده است:
«قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ»
[بگو که متاع دنیا کم است]
این خدا اخلاق پیامبر را بزرگ دیده است.
🔰ببینید خُلق و خوی پیامبر چگونه بوده است. آنقدر این پیامبر نسبت به آزار و شکنجۀ دشمنان اهل صبر و تحمل بود که گاهی قرآن کریم هم تعابیری دارد که نشانگر اوج صبر ایشان است.
💠 قرآن میفرماید:
﴿لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ﴾
✨ شايد تو مىخواهى خود را هلاك كنى از اين كه آنها ايمان نمىآورند!
چقدر به خاطر اینها غصه میخوری، یک بار لب به شکایت نگشود، یک بار امت را نفرین نکرد بلکه برای هدایت امت تمام تلاش خود را به کار بست، به گونهای که خدا میفرماید: خود را میکشی ولی اینها ایمان نیاوردند
💠معمر بن راشد مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
یک نفر یهودى خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟
یهودى گفت:
✨آیا تو برترى یا موسى بن عمران؟
آن پیامبرى که خدا با او تکلم کرد و تورات را بر او نازل نمود، و به وسیله عصایش دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند ولکن(در جوابت) مىگویم که
• حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه کند، گفت: «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى»،خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا عفو نمایى.
خداوند نیز توبه اش را پذیرفت.
• حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنى من الغرق»; خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىکنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.
• حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:«اللهم انى اسالک بحق محمد وآل محمد لما انجیتنى منها»;
خدایا! به حق محمد و آل محمد ازتو مىخواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
• حضرت موسی (ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتنى»;خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىنمایم که مرا ایمن گردانى.
خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انک انت الاعلى» نترس. مسلما تو برترى.
🔰اى یهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مىکرد و به من و نبوت من ایمان نمىآورد. ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى(ع) که زمان خروجش عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشت سر او نماز مىخواند.
📚" بحار الانوار، ج16، ص366. به نقل از جامع الاخبار،ص 98 "
محمدِ امین که درود خدا بر او
همیشه لبخند بر لب داشت
متواضع ترینِ مردم بود
آن قدر مهربان و نازک دل بود که همه مردم مشتاق زیارتش بودند
نگاه به چهره اش غم را از دلها می زدود
در امانت داری سرآمد همه بود
خشنودی و خشمش به خاطر رضایت پروردگارش بود
فقیر و غنی در محضرش هیچ فرقی نداشتند
آنقدر راستگو و امانت دار بود که از دوران جوانی لقب امین به او داده بودند
در زیبایی سیرت و صورت همتایی نداشت
به قول و پیمانش وفادار بود
عفت کلام آن حضرت سر مشق همه ی نیکان بود
سهل گیر و نرمخو بود
خشونت و تندخویی نداشت
هرگز عیبجویی نمیکرد
از کسی هم بیهوده تعریف نمیکرد
از آنچه نمی پسندید تغافل می فرمود و در عین حال کسی را از خود مایوس نمی ساخت و دیگران را که بدان مایل بودند ناامید و مایوس نمی کرد
پیامبر زمانی مبعوث شد که دختران را زنده به گور میکردند
آنقدر به زن ها ارزش و بها بخشید که گویی فرشته ای از فرشته های الهی اند
او روی زمین می نشست و غذا می خورد
با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه ی خود را می دوخت
هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه میرفت
هرگز به مردم خیره نگاه نمیکرد
وقتی با کسی دست میداد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید
با مردم چنان معاشرت میکرد که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است
هدیه را قبول میکرد اگرچه به اندازه یک لیوان شیر بود
هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد
از بیماران عیادت میکرد اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود
همه را به بهترین نام هایشان صدا میزد
اگر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد
کسی نبود که بتواند در خوبیها از او پیشی بگیرد
غریبی نبود که پناهش ندهد و گناهکاری نبود که از خدا برایش آمرزش نطلبد
رسول خدا که درود خدا بر او به همه توصیه میکرد خوش اخلاق باشند و میفرمود
دوستداشتنیترین شما برای من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت، خوشاخلاقترین و متواضعترین شماست...
اینگونه بود که رحمتللعالمین خطاب شد❤️
#اخلاق_پیامبر
💢آنچه که در طول شبانه روز باید انجام داد...
اخلاق #روزمره پیامبر
رسول خدا با هر کس رو به رو می شد، #سلام می داد، هم به کوچک، هم بزرگ.
هیچ گاه پای خود را پیش کسی #دراز نمی کرد.
هنگام نگاه، به صورت کسی #خیره نمی شد.
با چشم #ابرو به کسی اشاره نمی کرد.
هنگام نشستن، #تکیه نمی داد.
وقتی با مردم دست می داد و #مصافحه می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل #دست خود را بکشد.
هیچ خوراکی را #مذمّت نمی کرد.
به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی #پاسخ نمی گفت.
زیرانداز خود را به عنوان اکرام زیر پای کسی که خدمتش می رسید #پهن می کرد.
از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن #غذا نخورد.
هدیه افراد را (هر چند #اندک و ناچیز) قبول می کرد.
بیشتر اوقات، رو به #قبله می نشست.
زانو هایش را #پیش اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد.
بر تند خویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن #صبر می کرد.
هیچ کس را ملامت و سر زنش نمی کرد و در پی #کشف اسرار دیگران نبود.
خنده هایش تبسم بود و هرگز #قهقهه سر نمی داد.
بسیار شرمگین و با حیا بود. سخن کسی را #قطع نمی کرد.
از جلوی #خودش غذا می خورد.
کار افراد را به هر شکلی #راه می انداخت و...
✳️ چقدر شبیه پیامبریم؟!
🔻 در برخی اخبار هست که پیامبر اکرم (ص) هرگز خلف وعده نکرد. در دیدار با هیچکس، پیش از آنکه او خداحافظی کند، از وی خداحافظی نکرد. همچنین وقتی با مردم دست میداد، هرگز دستش را پیش از طرف مقابل نمیکشید.
🔸 اخلاق پیامر معروف است و نمونههایش بسیار و من نمیتوانم به همهاش بپردازم. ولی آنچه میخواهم بگویم این است که پیامبر اکرم الگوی امتش بود. به همین علت است که قرآن کریم هنگامی که از محمد و مؤمنان همراهش نام میبرد، میگوید: «و آنان که مؤمن شدند در کنارش» و از مهاجران و انصار و از کسانی سخن میگوید که کتابهای آسمانی از آنان با آن ویژگیهای معروفی نام بردهاند که قرآن میگوید. مهم این است که ما چه اندازه اخلاق محمدی داریم. او امتش را تربیت کرد. آیا ما میگذاریم این تربیت حفظ شود؟ اگر ما این اخلاق را نیاموختیم، در واقع از ارزش کوشش و جهاد پیامبر کاستهایم. اگر کسی از ما پرسید تأثیر تربیت پیامبر در زندگی شما چه بوده، آیا اخلاق ما مانند پیامبر گرامی است؟ شباهت ما با او کجاست؟ آیا اگر با سیرهٔ او شباهت کامل نداریم، درست است که خود را امت او بنامیم؟
👤 #امام_موسی_صدر
📚 از کتاب #آن_همیشه_مهربان | گفتارهایی دربارهٔ پیامبر رحمت
📖 صفحات ۱۴۶ تا ۱۴۹
امیرالمؤمنینعلیهالسلام:
خداوند؛ آفریدهای بهتر از محمد صلیاللهعلیهوآله نیافریده است!.... الکافی،ج۱،ص۴۴۰
انس بن مالک نقل میکند که: «روزی دربارهی موضوعی دینی مجادله میکردیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد. ایشان از دیدن این صحنه بسیار خشمناک شدند، به طوری که چنان خشمی از ایشان سابقه نداشت. ایشان ما را از این کار باز داشته فرمود: امت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آرام باشید آنان که پیش از شما بودند با همین کارها هلاک شدند، جدال را به خاطر بیفایدگی آن ترک کنید، جدال را رها کنید، چرا که مؤمن جدال نمیکند، جدال را رها کنید، چرا که جدالکننده در خسارت است، جدال را رها کنید، چرا که همین گناه برای تو کافی است که همواره جدلکننده باشی جدال را رها کنید، چرا که جدال کننده در قیامت به شفاعت من نمیرسد، جدال را رها کنید، چرا که من برای کسی که جدال را ترک کند، هر چند صادق باشد سه خانه در حاشیه، وسط و بالای بهشت متعهد میشوم جدال را رها کنید چرا که پس از نهی از پرستش بتان، اولین نهی پروردگار نهی از مجادله بود.»
همچنین از آن حضرت نقل شده است : ((هیچ بنده ایمانش به کمال حقیقی نرسد تا آنگاه که ((مراء و جدال )) را ترک کند ، گرچه حق با او باشد . ))
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جدال را اگر چه شخص محق نیز باشد فاقد خیر برشمرده ترک آن را از نشانههای تواضع دانستند، ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کسی را که از جدال بپرهیزد، هر چند محق باشد را با تقواترین مردم معرفی کرده، فرمودند: «از نخستین چیزهایی که خداوند مرا از آن نهی کرد نزاع و کشمکش با مردم بود.» پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ترک مجادله را از نشانههای کمال دین برشمردند و فرمودند: ایمان بندهای کامل نمیگردد، جز آنکه ستیزهجویی و جدال را رها کند، اگرچه حق با او باشد. ایشان اجر ترک جدال را بهشت معرفی کردند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجادله و ستیزهجویی را مقدمه و سرآغاز فتنه معرفی کردند و فرمودند: هیچ گروهی فتنهای برپا نکردند که پس از آن که برای فتنه مجادله کردند و هیچ گروهی در فتنه در نغلتیدند، مگر آنکه آن را پاس داشتند. همچنین دانشمندان و دانشجویان را از پرداختن به مجادله برای به کرسی نشاندن حرف خود برحذر داشته، سزای کسانی که دانشی را فرا میگیرند تا بدان با نادانان یا دانشمندان به ستیزه برخیزد را آتش جهنم معرفی کردند. ایشان به این گروه از مردم توصیه فرمودند: مجادله را رها کنید زیرا حکمت با جدل فهمیده نمیشود و از فتنهاش ایمنی نیست.
پس از پایان جنگ بنیمصطلق که با پیروزی چشمگیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یارانش همراه بود، رسول خدا در مریسیع اقامت گزید، مسلمانان دسته دسته برای نوشیدن آب در سرچشمه آب مریسیع، فراهم آمده بودند در این هنگام یکی از مهاجران به نام جهجاه غفاری با مردی از انصار به نام سنان بن وبرجهنی خزرجی بر سر آب به نزاع و درگیری پرداختند، هر یک از آنان مهاجران و انصار را به یاری طلبیدند، به حضرت خبر رسید و ایشان قضیه را ختم به خیر کردند. این خبر دستمایه عبدالله بن ابی در ایجاد فتنهای جدید شد، او از این پیشآمد به شدت برافروخت و در جمع نزدیکانش که جوانی کم سن و سال به نام زید بن ارقم نیز در میانشان بود، سخنان تندی را علیه مهاجران بر زبان راند و افزود: «به خدا چون به مدینه رسیدیم، عزیزان افراد خوار را از آن بیرون خواهند کرد و...» زید بن ارقم این خبر را به عمویش رساند، او نیز به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر داد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آنکه آتش این فتنه را خاموش کند و فکر آن ماجرا را از ذهن مردم بزداید دستور حرکت ناگهانی و بیموقع سپاه را صادر کرد، سپاه اسلام آن روز و شب را تا فردای آن روز بیوقفه به حرکت خود ادامه دادند و فقط برای اقامه نماز توقف میکردند، همینکه حضرت اجازه فرود آمدن دادند، از فرط خستگی همگی بیدرنگ به خواب رفتند، بدین ترتیب سر و صدا و کشمکشها فروکش کرد.
جدال
مراء
📖 ویژگیهای دمزننده از حق
🔻امامُ صَّادِقُ عليه السلام:
✍️ کسی که دم از حق میزند (و ادعای شیعهگری دارد) با سه ویژگی شناخته میشود:
1️⃣ به دوستان و همراهانش نگاه میکنند که چه کسانی هستند؛
2️⃣به نمازش توجه دارند که چگونه و در چه وقتی آن را میخواند؛
3️⃣ و اگر مال و ثروتی دارد، نگاه میکنند کجا پولش را خرج میکند.
🔸«یعْرَفُ مَنْ یَصِفُ الْحَقَّ بِثَلَاثِ خِصَالٍ: ینْظَرُ إِلَی أَصْحَابِهِ مَنْ هُمْ، و إِلَی صَلَاتِهِ کَیْفَ هِیَ وَ فِی أَیِّ وَقْتٍ یُصَلِّیهَا فإِنْ کَانَ ذَا مَالٍ نُظِرَ أَیْنَ یَضَعُ مَالَهُ».
📚 بحارالانوار، ج۶۴، ص۳۰۲.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصبانیت مجری معروف تونس:
اگرروزی، شیعه شدم بخاطر سکوت شماست ، همه ی شماحق اهل بیت علیهم السلام را میدونید سکوت کردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید قدرت سایبری تو بیشتر باشه
ولی ما از تبار حیدر کراریم....
#خیبر
📖 صلوات فرستادن بر محمّد و آل او
🔻الإمامُ الرِّضا عليه السلام:
🔸«مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ اَلصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ اَلذُّنُوبَ هَدْماً».
🔹کسی که نمیتواند کاری کند که با آن گناهانش زدوده شود پس زیاد بر محمد و خاندانش صلوات بفرستد که آن گناهان را به خوبی از بین میبرد.
📚عيون الأخبار: ج۱، ص۲۹۴.
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سید حسن نصرالله :
آگاه باشید این حرامزاده پسر حرامزاده،
من را بین دو راه قرار داده
بین شهادت و یا قبول ذلت و خواری و من شهادت را انتخاب خواهم کرد.
⚫️ سخنرانی شهید سید حسن نصرالله در مراسم تشییع فرمانده شهید حاج عماد مغنیه (بهمن ۱۳۸۶):
"ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران آن شهیدند، امامان آن شهیدند و رهبران آن نیز شهید هستند..."
▪️برادران و خواهران، این شهادت که ۲۵ سال انتظار آن میرفت، ما را غافلگیر نکرد. ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران آن شهیدند، امامان آن شهیدند و رهبران آن نیز شهید هستند. به همین دلیل امروز و با شهادت حاج عماد ما در روند و شرایط طبیعیمان قرار داریم، همانگونه که هنگام شهادت رهبر و سید و دبیرکل مان، سید عباس موسوی و شهادت شیخ شهیدان مان، شیخ راغب حرب در روند طبیعی قرار داشتیم. چه، ما در نبردی واقعی قرار داریم، نبرد خونین دفاع از میهن، ملت، امت، اماکن مقدس و کرامت مان در برابر همهی طمعورزیها، تهدیدات، چالشها و تجاوزی که در اسرائیل و آمریکا و همهی دستهای پشت پردهشان تجسم یافته است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
🌹 همانا گرامی ترین مرگ ،
🌹 کشته شدن است .
🦋 اِنَّ اکرم الموت ، القتل
📚 نهج البلاغه ، خطبه ۱۲۳
جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را بر روی اولیای_خاص خود گشوده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وقتی خسته شدم چه کنم؟
دستورالعمل رهبر معظم انقلاب به سیدحسن نصرالله زمانی که خسته شده بود و قصد استعفا از دبیرکلی حزب الله را داشت.
✳ شما صددرصد پیروز هستید!
🔻 «برادرها! عملیات فتح المبین رو یادتون هست؟» مدت زیادی از این عملیات نگذشته بود؛ اما کنجکاو شدیم بدانیم قصد او از این حرف چی بود؟ حاج احمد ادامه داد: «توی اون عملیات قرار بود بیستوپنج تا آیفا به ما بدن که هشت تا بیشتر ندادن. باید سی تا تویوتا میدادن که پنج تا دادن. من از این وضع خیلی ناراحت بودم. چند روز در همین حال و هوا بودم که نکنه شکست بخوریم و بیآبرو بشیم. یک شب توی کمپ بلتا، اومدم بیرون که وضو بگیرم. فکرم هم خیلی درگیر عدم وجود امکانات لازم و از این حرفها بود. حین وضو گرفتن، حس کردم یک نفر شونهام رو گرفت و فشار داد. سرم رو برگردوندم، دیدم یه برادریه که لباس فرم سپاه تنشه، ولی از بچههای خودمون نبود و هر چی نگاهش کردم، نشناختمش. او به من گفت برادر احمد! تو خدا و ائمه رو فراموش کردی و همهاش به امکانات مادی فکر میکنی؟ هیچ ناراحت نباش! شما صددرصد پیروز هستید. یه عملیات دیگه هم در پیش دارین به نام بیت المقدس که توی اون هم پیروز میشین. شما قضیهات توی لبنان و بهدست اسرائیلیها خلاصه میشه و دیگه از اونجا برنمیگردی.»
📚 از کتاب #برادر_احمد | روایت حیات جهادی #احمد_متوسلیان
📖 صفحات ۳۳۹ و ۳۴۰
علی اکبری مزدآبادی
« یکی از سیاست هایی که معاویه برای مضطر و بیچاره کردن علی علیه السلام انتخاب کرده بود این بود که یک مرد جانی نظیر «بُسر» یا «سفیان غامدی» را در رأس یک سپاه می فرستاد داخل مرزهای علیابنابیطالب و می گفت: دیگر به بی گناه و با گناه نگاه نکنید (نظیر همین کاری که امروز اسرائیل با کشورهای اسلامی انجام میدهد)، برای مستأصل کردن اینها بروید و شبیخون بزنید، به آتش بکشید، باگناه و بیگناه را بکشید، به صغیر و کبیر رحم نکنید، مالشان را ببرید. این کار را می کردند. یک مرتبه همین بسرابنارطاة را فرستاد. او رفت. وارد یمن شد، جنایتهای زیادی کرد، از جمله توانست بر بچههای عبداللهابنعباسابن عبدالمطلب پسر عمومی امیرالمومنین که والی یمن بود دست یابد. دو تا بچه صغیر بیگناه را گیر آورد، گردن آنها را زد. چون جنایت خیلی بزرگ بود کمکم وجدان همین آدم قسی القلب هم بیدار شد، بعد دچار عذاب وجدان شد. میخوابید، در خواب این جنایت خودش را میدید. راه میرفت، در جلوی چشمش این دو طفل، این دو کودک بیگناه مجسم بودند و سایر جنایتهایش. کمکم کارش به جنون کشید و دیوانه شد. یک اسب چوبی سوار میشد، یک شمشیر چوبی هم به دست میگرفت و در خیابانها میدوید و شلاق میزد. بچهها هم دورش را میگرفتند و هو هو میکردند...»
استاد مطهری، آزادی معنوی
🔴 آینده جبهه مقاومت
🔹 حجت الاسلام ریشهری وزیر اسبق اطلاعات:
🔹 در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۶ در دیداری که همراه جمعی از دوستان در تهران با آقای سید حسن نصرالله (رهبر حزب الله لبنان) داشتیم، ایشان فرمود: دو سه سال پیش از رحلت حضرت امام خمینی، شخصی به نام «الحارس» که از نیروهای استشهادی حزب الله بود، گفت: با اتومبیل شخصی از بیروت خارج میشدم.
🔺 شخصی را با لباس و هیئت عربی دیدم که حدود شصت سال سن داشت. از او خوشم آمد و او را سوار کردم در راه با روشن شدن ضبط صوت اتومبیل صدای شعار مردی شنیده شد که میگفت:«حَتّی ظهور المهدى اِحفَظ لنا الخمينی» و در ادامه آن میگفتند:«احفظ لنا المنتظرى خليفة الخمينی».
🔺 آن شخص وقتی شعار نخست را شنید، گفت: شما تصوّر میکنید که پرچم جمهوری اسلامی به دست امام خمینی تحویل حضرت مهدی علیه السلام میشود؛ ولی اشتباه میکنید.
🔺 در مورد شعار دوم هم گفت: منتظری خلیفه خمینی نخواهد شد؛ اما انقلاب ایران مشکلی پیدا نمیکند، به جای امام خمینی سیدی خواهد آمد.
🔺 همچنین اضافه کرد: شما فکر میکنید جنگ ادامه پیدا میکند و سپاه ایران برای فتح قدس به لبنان خواهد آمد؛ اما اشتباه میکنید. جنگ ایران و عراق پایان مییابد و میان سربازان آنها گُل رد و بدل می شود.
🔺 وی افزود: سه جنگ میان حزب الله و اسرائیل پیش می آید که در دو جنگ حزب الله پیروز می شود؛ ولی در جنگ سوم پیروزی حزب الله خیلی گسترده است.
🔺 او گفت: در عراق، حکومت اسلامی برپا نمی شود؛ ولی حکومتی روی کار میآید. که گویا عراق جزئی از ایران است.
🔺 من از آقای سید حسن نصرالله پرسیدم: شما در چه تاریخی این مطالب را از الحارس شنیدید؟ ایشان پاسخ داد: من دو سه سال پس از آن پیشگویی، ولی دیگران همان موقع این مطالب را از وی شنیده بودند. وی افزود به استثنای دو مورد، همه پیشگوییهای وی تحقق یافته است.
📚 خاطرههای آموزنده، ص ۱۰۷
از آقای محمدی ری شهری
چاپ ۱۳۹۱
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع تابوت نمادین
شهید سید حسن نصرالله
در حرم امیرالمومنین علیه السلام
وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
و خودشان پنداشتند كه حصارها و دژهاى استوارشان در برابر خدا جلوگيرى خواهد كرد ولى خدا از آنجا كه گمان نمىكردند به سراغشان آمد و در دلهايشان رعب و ترس افكند به گونهاى كه خانههايشان را به دست خود و به دست مؤمنان ويران كردند. پس اى صاحبان بينش و بصيرت عبرت گيريد
(سوره مبارکه حشر آیه ۲)
ياران امام على (ع) مى گفتند، كه چرا در نبرد صفين درنگ مى كند و به آنان اجازه جنگ نمى دهد. و ایشان در پاسخ چنين فرمود:
اما اين كه مى گوييد كه اين درنگ به اين سبب است كه مرگ را ناخوش مى دارم، به خدا سوگند، باكى ندارم كه من به سراغ مرگ روم يا مرگ به سراغ من آيد.
اما اين كه مى گوييد كه در پيكار با مردم شام دچار ترديد شده ام، به خدا سوگند، هيچگاه جنگ را حتى يك روز به تأخير نينداختم مگر به آن اميد كه گروهى از مخالفان به من پيوندند و به وسيله من هدايت شوند. و با چشمان كم سوى خود پرتوى از راه مرا بنگرند و به راه آيند. چنين حالى را دوست تر دارم از كشتن ايشان در عين ضلالت، هرچند، خود گناه خود به گردن گيرند.
من كلام له (علیه السلام) و قد استبطأ أصحابه إذنه لهم في القتال بصفين:
أَمَّا قَوْلُكُمْ أَ كُلَّ ذَلِكَ كَرَاهِيَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِي دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَيَّ. وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ شَكّاً فِي أَهْلِ الشَّامِ، فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي، وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا وَ إِنْ كَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا.
نهج البلاغه، خطبه ۵۵
💬 امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام میفرمایند:
"بارها من به شما گفتهام که از خانۀ خود بیرون بروید و در آن نقطهای که دشمن میخواهد به سوی شما حمله کند، در همانجا به دشمن ضربه بزنید! نگذارید دشمن به لبِ مرز خانههای شما برسد که آنگاه ذلیل خواهید شد و ضربه خواهید خورد.
آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان، دعوت كردم و گفتم پيش از آن كه، آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد، به خدا سوگند، هر ملتى كه درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد.
اما شما سستى بخرج داديد، و خوارى و ذلت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سرزمينهاى شما را تصرف نمود، و اينك، فرمانده معاويه، (مرد غامدى) با لشگرش وارد شهر انبارشده و فرماندار من، (حسان بن حسان بكرى) را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده است.
به من خبر رسيد كه مردى از لشگر شام به خانه زن مسلمان و غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بود وارد شد، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره هاى آنها را به غارت برد، در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشتند، لشگريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اينكه حتى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطره خونى از او ريخته شود، اگر براى اين حادثه تلخ، مسلمانى از روى تاسف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.
شگفتا، شگفتا!! به خدا سوگند، اين واقعيت قلب انسان را مىميراند و دچار غم و اندوه مىكند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرقيد."
اءَلا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَيْلاً وَ نَهَارا وَ سِرّا وَ إِعْلاَنا، وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ اءَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلا ذَلُّوا فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْاءَوْطَانُ وَ هَذَا اءَخُو غَامِدٍ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْاءَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ اءَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِي اءَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاءَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْاءُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلا بِالاِسْتِرْجَاعِ وَ الاِسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لاَ اءُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ اءَنَّ امْرَأً مُسْلِما مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا اءَسَفا مَا كَانَ بِهِ مَلُوما بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيرا فَيَا عَجَبا عَجَبا وَ اللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلاَءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقُكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ...
📚 نهج البلاغه خطبه ۳۷