eitaa logo
قافله ی منتظران
22 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
668 ویدیو
0 فایل
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها...
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ چه خوب می شود از خواب سر که برداری تمام غصه ی خود را کنار بگذاری برای مادرت اینبار خانه امن شود نه میخ باشد و آتش نه در نه آزاری نه کوچه ای که ببندند راه را بر تو نه ضربه ای که بکوباندت به دیواری خدا کند که نبینی به خواب هم حتی مصیبتی که چشیده حسن به بیداری مصائب امام حسن( ع) @ghafeleyeh_montazeran
🌸 بَه چه خوب است پدر صاحب دختر بشود بار دیگر پدری صاحب مادر بشود قصد کرده است خداوند که با آمدنش از همین لحظه علی صاحب همسر بشود هیچ کس کفو علی بن ابیطالب نیست فاطمه آمده آیینه ی حیدر بشود معنی خیر کثیر است و تکاثر باید غرق دریای پر از معنی کوثر بشود برکت نسل کسی صرف پسرداری نیست دشمنش گرچه پسر داشته ابتر بشود سالها وقت نیاز است که هر حافظه ای سر سوزن قدرش را مگر از بر بشود شاعر از فاطمه گفته است و از این پس باید قلم از جوهر اوصاف علی تر بشود و علی کیست که هر مجتهد از مکتب او دانش آموخته ، سلمان و ابوذر بشود "ها علی بشر کیف بشر" ، شاعر ماند چه بگوید که در این قافیه محشر بشود که علی فاطمه و فاطمه حیدر ، باید نور با نور در آیینه برابر بشود @ghafeleyeh_montazeran
قافله ی منتظران
🔅 شنبه ۱۲ خرداد ماه مصادف با 23 ذی القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن
. اگر نزدیکی و دارم زیارتنامه را از دور می خوانم دلی دارم،لبی شاعرتر و چشمی که با آن نور می خوانم "الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها" پیاپی می بچرخان ساغرت را، می بنوشان ،دارم از انگور می خوانم تو در یاری خراسانی، رواقی دیدی از آیینه ها اما من از فیروزه های ریخته بر خاک نیشابور می خوانم حباب نور از گلدسته تا گلدسته هر سو در چراغانی است و من بر دارهای روشن از بسیاری منصور می خوانم "و واعدنا" بخوان موسی، شبی سر کن کنار صحن گوهرشاد در اتممنای این وادی است از ناگفته های طور می خوانم مسیحا! دم بگیر از بازدم های میان پنجره فولاد که اینجا محیی الاموات را در نفخه های صور می خوانم بخوان داوود با من ،صبح در نقاره خوانی ها سرودت را زبوری را که فریاد از گلو کردی از این شیپور می خوانم کسی از خانه اش با دست خالی برنمی گردد بنابراین برایش شعرهایم را نه بی علت نه بی منظور می خوانم طمع دارم ،سه بار از او برای هر زیارت دیدنش را، پس زیارتنامه را تا لحظه ی راهی شدن در گور می خوانم.. @ghafeleyeh_montazeran
قافله ی منتظران
➖ تسليت امام رضا جان.... ... چگـونه و به چه قیدی چه نـام باید داد.. به ام فضل و به جعدہ اگـر رباب
• هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم در روضه های کرب وبلا جانگدازتر داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم @ghafeleyeh_montazeran
بشنو از من دارم از یارم حکایت می کنم سینه ای دارم کز آن شرح محبت می کنم هر جوانی را دلی هر عاشقی را سینه ای است من دلی دارم که آن را وقف هیات می کنم عشق در کرب و بلا و زندگی در کربلاست گر کسی راهم نداد آنجا، سماجت می کنم غبطه خوردن کار خوبان است کار من که نیست این وسط اما به حُر گاهی حسادت می کنم کافرم خواندند آنهایی که دیدند آیه را حا و سین و یا و نون دارم قرائت می کنم مردم این شهر از من خسته ، من هم خسته ام در اگر وا کرد یارم ، رفع زحمت می کنم @ghafeleyeh_montazeran
🏴 می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر ! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد از یمین می روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد: زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند دارد از هیبت اولاد علی می خواند تکیه دادند به هم هردو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی تنِ بی سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمن بی عُرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هردو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند این طرف، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب می خواست نذر من گشت اَدا ! شکر ، حسینم برجاست پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری تو سفارش شده ی مادرِمانی ، قَسمت می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری هرچه غم مال من و قول بده تا آخر هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری… @ghafeleyeh_montazeran
قافله ی منتظران
🎥نماهنگ دوران كودکی حضرت محمد(ص) به روایت رهبرانقلاب ➕بخش‌هایی از فیلم محمد رسول الله. #رسول_مهربا
🌸 ای آفرینش از تو گرفته است تار و پود ای وسعت مقام تو بی مرز و بی حدود ای کوه‌ها به بردن نام تو در قیام ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود ای در اذان مأذنه‌ها زنده تا ابد ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود برگرد و از دوباره حرایی بیافرین پرشد دوباره عرصه ی تاریخ از یهود آل امیٌه شکل جدیدی به خود گرفت شد کعبه در محاصره‌ی آلی از سعود وقتش رسیده، باز الم یجعلی بخوان شد وقت آنکه باز ابابیل‌ها فرود... می بینم اینکه مردمِ در شعب روسفید می بینم آنکه روی ابوجهل ها کبود... ..... یاغی شده است کفر ، زمان مقابله است طوفان شده است و شهر مهیای زلزله است پای صلیب در شب نجران شکسته شد برخیز یا رسول که وقت مباهله است دنیای ظلم یک طرف اسلام یک طرف ناحق و حق همیشه دوسوی معادله است از جزیه و مصالحه دیگر گذشته کار اصلا چه جای حرف چه جای معامله است چرخی بزن به معرکه‌ی ثم نبتهل حالا که انزوای تو را کفر ، یک دله است می‌بینم اینکه ظلم جهان را گرفته است از ما دوباره تاب و توان را گرفته است دستان استغاثه‌ی ما رو به آسمان حس قنوت ، پیر و جوان را گرفته است در استجابت غزلی را که گفته‌اند دست بهار، جان خزان را گرفته است از شام تا یمن پر از الله اکبر و شور علی زمین و زمان را گرفته است آل سعود، شعله ور از بشکه های نفت خون عقیق، دامنشان را گرفته است فریادهای سیصد و چندی سوار سبز از لشگر سیاه ، عنان را گرفته است بر بام کعبه نام علی را نوشته و بوی خدا تمام اذان را گرفته است @ghafeleyeh_montazeran
شده کارم پیاپی و مادام ذکر یاذالجلال والاکرام طلب عفو دارم این ایام مِن جمیع الذنوبِ والآثام یا من أرجوه ، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام گر غریبم گر آشنا هستم گر اسیرم اگر گدا هستم از یتیمان مرتضی هستم کیست غیر از علی ابوالایتام بت اگر چوب با تبر بهتر ضربه را گاه بیشتر بهتر بت شکن حیدر است اگر بهتر بشکند از سر قریش اصنام بی علی در گلو فغانی نیست در گلوی مناره جانی نیست بی علی هیچ جا اذانی نیست گر صداها رها شود بر بام أشهدُ أنَّ از علی دینم چون علی دیده ام خدابینم أشهدُ أنَّ حیدر آیینم أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام در جزا بی علی عبوری نیست بی علی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بی علی جنت است بی إِنعام هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنت به دست فاطمه است او نخواهد نمی کند اقدام @ghafeleyeh_montazeran
. از در نمی گویم که تقصیری ندارد جز سوختن این چوب تقدیری ندارد در بشکند نجار از نو می تراشد دل بشکند انگار تعمیری ندارد گاهی لگد آنقدر محکم می شود که در تا شروع روضه تاخیری ندارد قانون در، پهلوی مادر، قدّ حیدر غیر از شکستن فعل تعبیری ندارد جنگ است و در مرز میان خیر و شر است اما علی اینبار شمشیری ندارد باید کسی خود را سپر می کرد و زهرا جز آیه ی بازوش تفسیری ندارد دشمن اگر یاغی است پس باید ادب کرد دیوانه را وقتی که زنجیری ندارد از کربلا شش ماهه ای اینجاست، دشمن جز میخ در زهدان خود تیری ندارد شاعر ندارد واژه ای این درد را و این پرده را نقاش تصویری ندارد @ghafeleyeh_montazeran
. با خود اگر آورده بودم چشم گریان را احساس می کردم کنار صحن باران را ساکن نمی ماند کسی حتی زمین وقتی سکنای خود کردی شمال شرق ایران را اینبار هم با شعر می خوانم تو را اما دارم به کرمان می برم سوغات کرمان را در نقشه راهی می شوم هر وقت می بینم آزادراه اصفهان قم تا خراسان را قطعا به جای مردم شیراز اگر بودم یکجا به نامت می زدم دروازه قرآن را محض حضور خواهرت بوده است در قم ، چون باید کنار زعفران جا داد سوهان را باشد ، ضمانت کردی اما در عوض یک عمر آواره کرد این کارت آهوی بیابان را آنها که دیدار تو را لب تشنه اند انگار از سمت سقاخانه می بینند ایوان را دم می دهی از پنجره فولاد و می دانم از نو مسیحی می کنی این نو مسلمان را با خود عصایش را نیاورده است نابینا حتما یقین دارد که خواهد دید سلطان را @ghafeleyeh_montazeran
🌸 بَه چه خوب است پدر صاحب دختر بشود بار دیگر پدری صاحب مادر بشود قصد کرده است خداوند که با آمدنش از همین لحظه علی صاحب همسر بشود هیچ کس کفو علی بن ابیطالب نیست فاطمه آمده آیینه ی حیدر بشود معنی خیر کثیر است و تکاثر باید غرق دریای پر از معنی کوثر بشود برکت نسل کسی صرف پسرداری نیست دشمنش گرچه پسر داشته ابتر بشود سالها وقت نیاز است که هر حافظه ای سر سوزن قدرش را مگر از بر بشود شاعر از فاطمه گفته است و از این پس باید قلم از جوهر اوصاف علی تر بشود و علی کیست که هر مجتهد از مکتب او دانش آموخته ، سلمان و ابوذر بشود "ها علی بشر کیف بشر" ، شاعر ماند چه بگوید که در این قافیه محشر بشود که علی فاطمه و فاطمه حیدر ، باید نور با نور در آیینه برابر بشود @ghafeleyeh_montazeran
. خود اگر آورده بودم چشم گریان را احساس می کردم کنار صحن باران را ساکن نمی ماند کسی حتی زمین وقتی سکنای خود کردی شمال شرق ایران را اینبار هم با شعر می خوانم تو را اما دارم به کرمان می برم سوغات کرمان را در نقشه راهی می شوم هر وقت می بینم آزادراه اصفهان قم تا خراسان را قطعا به جای مردم شیراز اگر بودم یکجا به نامت می زدم دروازه قرآن را محض حضور خواهرت بوده است در قم ، چون باید کنار زعفران جا داد سوهان را باشد ، ضمانت کردی اما در عوض یک عمر آواره کرد این کارت آهوی بیابان را آنها که دیدار تو را لب تشنه اند انگار از سمت سقاخانه می بینند ایوان را دم می دهی از پنجره فولاد و می دانم از نو مسیحی می کنی این نو مسلمان را با خود عصایش را نیاورده است نابینا حتما یقین دارد که خواهد دید سلطان را @ghafeleyeh_montazeran