eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
18 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
💍 برای داشتن ارتباط مناسب با همسر ، 💍 و بالا بردن سطح آرامش در خانواده ، 💍 به مهارت آموزی در حیطه‌های مختلف ، 💍 نیاز دارید . 💍 زندگی مشترک ، آغاز مسیری است 💍 که زن و مرد باید با همکاری و تعاون یکدیگر ، 💍 آن را طی کنند ؛ 💍 در واقع شما و همسرتان ، 💍 مانند دو همسفر هستید . 💍 مسلماً در این سفر پرچالش ، 💍 هر چه بهتر بتوانید محبت کنید 💍 و با یکدیگر تعامل داشته باشید 💍 و از مهارت‌های لازم ، 💍 برای ازدواج موفق آگاه باشید 💍 این سفر برایتان لذت بخش‌تر خواهد بود . 💟 @ghairat
🌹 مشاوره ازدواج ، فرصت مناسبی است 🌹 تا بتوانید با آشنایی از نکات مهم همسرداری 🌹 و شیوه تعامل مناسب با همسرتان ، 🌹 در جهت زندگی توام با آرامش حرکت کنید . 🌹 نکات مهم همسرداری ، 🌹 در بردارنده ارکان اصلی ازدواج است 🌹 که میانبرهای صعود به قله خوشبختی را ، 🌹 پیش رویتان می‌گذارد . 💟 @ghairat
🌟 لزومی ندارد همه مسائل زندگی خود را ، 🌟 برای خانواده‌ها و آشنایان و دوستان ، 🌟 تعریف کنید . 🌟 تا می توانید رازدار باشید 🌟 و حریم خصوصی خود و همسرتان را ، 🌟 حفظ کنید . 💟 @ghairat
💎 توقعاتتان از همسرتان را ، 💎 چه در مسائل عاطفی و چه مالی ، 💎 رُک و بی پرده بیان کنید .  💎 صحبت در مورد مسائل مالی با همسر ، 💎 می تواند تاثیر به سزایی 💎 در مدیریت بهتر مالی و اقتصادی خانواده 💎 داشته باشد . 💟 @ghairat
خوشم میاد عاشقان امام خامنه ای ، در سال دو بار ، تولد این رهبر بزرگ جهان اسلام رو ، تبریک میگن و شادی می کنن . ( ۲۹ فروردین و ۲۴ تیر ) بنده یک پیشنهادی دارم : کاش بتوانیم در این دو روز زیبای سال ، در خانه یا مسجد محله مون ، یک جشن تولد کوچک برای این رهبر غیور ، برگزار کنیم و از طرف ایشون ، یک هدیه‌ی کوچک ولو شیرینی و شکلات ، به اطرافیانمان بدهیم . 💟 @ghairat
چرا عاشقان امام خامنه ای ، در سال ، دو بار تولد این مرد بزرگ را تبریک می گویند ؟! چون تاریخ تولد رهبر انقلاب ، در شناسنامه ، روز ۲۴ تیر ثبت شده است ؛ اما ایشان در یکی از دیدارهایشان ( روز سرشماری ) فرمودند که تاریخ تولد صحیح‌‎شان ، روز ۲۹ فروردین است . به خاطر همین ؛ مریدان و عاشقان امام خامنه ای در جهان ، این دو روز مبارک را ، جشن می گیرند . 💟 @amoomolla
🐈 داستان پسر گربه ای 🐈 تخیلی ، هیجانی ، مبارزه ای 🐈 🐈 🐈 قسمت اول 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 گربه ای سفید و زرد ، در شبی تاریک و سرد ، 🇮🇷 در کنار گربه های دیگر ، 🇮🇷 در یک قفس بزرگ ، به انتظار نشسته بود . 🇮🇷 نام اصلی او ، فرامرز بود . 🇮🇷 اما دوستانش ، او را با نامهای دیگر ، 🇮🇷 مثل کَت مَن ، پِرشیَن کَت ، مرد گربه ای ، 🇮🇷 گربه انسان نما ، گربه ایرانی ، ایرانیَن کَت ، 🇮🇷 و... صدا می زدند . 🇮🇷 با آمدن صدای اذان ، 🇮🇷 ناگهان گربه سفید ، به یک انسان تبدیل شد . 🇮🇷 به سرعت ، قفل در قفس خود را شکست ، 🇮🇷 و از قفس بیرون آمد . 🇮🇷 و گربه های دیگر را نیز آزاد کرد . 🇮🇷 آرام به طرف زیرزمین ، حرکت کرد . 🇮🇷 همه گربه ها نیز پشت سر او می آمدند . 🇮🇷 دوتا نگهبان ، دم در زیرزمین بودند . 🇮🇷 فرامرز ، به طرف آن دو رفت و گفت : 🐈 آقایون ممکنه کمکم کنید . 🇮🇷 دو نگهبان ، از دیدن فرامرز ، 🇮🇷 هم تعجب کردند و هم ترسیدند . 🇮🇷 سلاح خود را در آورده و به طرف او گرفتند 🇮🇷 یکی از آنان ، با زبان ترکی گفت : 🔥 هِی تو کی هستی ؟! اینجا چکار می کنی ؟! 🔥 چطوری اومدی داخل ؟! 🐈 فرامرز به گربه ها ، 🐈 که پشت نگهبانان بودند ، اشاره کرد و گفت : 🐈 من نمی فهمم چی میگید . 🐈 لطفا از اونا ، بپرسید . 🇮🇷 دو نگهبان ، 🇮🇷 ِسرشان را به سمت عقب چرخاندند 🇮🇷 ناگهان گربه ها به آنها حمله کردند . 🇮🇷 فرامرز نیز ، به طرف آنها دوید . 🇮🇷 و مشت محکمی به گردن آنها زد . 🇮🇷 و آنها را بیهوش نمود . 🇮🇷 سلاحشان را ، از دستشان گرفت ، 🇮🇷 و کلید زیرزمین را برداشت . 🇮🇷 سپس درب زیر زمین را باز کرد . 🇮🇷 چندتا اتاق در زیر زمین بود . 🇮🇷 به سرعت و با عجله ، 🇮🇷 یکی یکی آن درها را باز کرد . 🇮🇷 دختران زیادی در آن اتاق ها زندانی بودند . 🇮🇷 دختران را آزاد کرد و گفت : 🐈 بی سروصدا از اینجا خارج بشید 🐈 و مستقیم به طرف پلیس برید ، 🐈 اونجا جاتون اَمنه . 🇮🇷 فرامرز و گربه ها ، 🇮🇷 دوباره به قفس هاشون برگشتند . 🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، دوباره فرامرز ، گربه شد . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 💟 @ghairat
📚 داستان کوتاه عاشقانه *ابراز عشق* : یک روز استاد دانشگاه ، از دانشجویانش پرسید : آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید ؟ یکی از دانشجویان گفت : با *بخشیدن اشتباه همدیگه* ، می توانند عشقشان را معنا کنند . یکی دیگر گفت : *دادن گل و هدیه* راهکار خوبی است دیگری گفت : *حرف های دلنشین و عاشقانه* راه خوبی برای بیان عشق است . شماری دیگر هم گفتند : با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی ، می تواند راهی برای بیان عشق باشد در آن بین ، پسری برخاست ، و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند ، داستان کوتاهی تعریف کرد : یک روز ، زن و شوهر جوانی ، که هر دو زیست شناس بودند ؛ طبق معمول ، برای تحقیق به جنگل رفتند . آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند ، درجا میخکوب شدند ؛ یک قلاده ببر بزرگ ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود . شوهر ، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود ؛ رنگ صورت زن و شوهر نیز ، پریده بود و در مقابل ببر ، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند . ببر ، آرام آرام ، به طرف آنان حرکت کرد . همان لحظه ، مرد زیست شناس ، فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت . بلافاصله ببر به سمت مرد دوید ؛ چند دقیقه بعد ، ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید . ببر رفت و زن زنده ماند . داستان به اینجا که رسید ، دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن و انتقاد از آن مرد . راوی پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش ، هنگام فرار ، چه فریاد می زد ؟ دانشجویان حدس زدند : حتما از همسرش معذرت می خواسته که دارد او را تنها می گذارد . راوی جواب داد : نه ! آخرین حرف مرد این بود که : " عزیزم ! تو بهترین مونسم بودی . از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود . " قطره های اشک ، صورت راوی را خیس کرده بود ؛ اما ادامه داد : همه زیست شناسان می دانند ، که ببر فقط به کسی حمله می کند ، که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند . پدر من نیز ، در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش ، پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد . این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود . 💟 @ghairat
02.Abbase Babayi.mp3
2.01M
📚 داستان صوتی کوتاه 👈 شهید بابایی در خارج 💟 @ghairat