eitaa logo
مجله قلمــداران
5.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
308 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
مجله قلمــداران
امید
وای مریم انگار واقعا موسیقی آخر داستانه... ممنون بابت انتخابت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
the end or not the end masale the in ast قسمت آخر رو من اسمش رو می‌گذارم یوم حسرت میدونی زندگی ما آدم‌ها با اگرها و ای کاش‌ها داره طی می‌شه محسن اگر اون روز روی پل نمی‌رفت اگر پدرش تو بچگی کمی پدرانه‌تر و با تجربه‌تر رفتار می‌کرد اگر با صولت دوست نمی‌شد اگر با دوستش گناه کبیره نمی‌کرد اگر کنترل نگاهشو به دست می‌گرفت و هزاران ای کاش‌هایی که خدا می‌دونه همه آدم‌ها وقتی برمی‌گردن به عقب می‌گن کاش هیچ وقت اون یک ثانیه نگاه اون یک دقیقه گناه رو انجام نمی‌دادیم که همون یک دقیقه‌ها همون این دفعه چیزی نمی‌شه یک عمر زندگی آدم‌ها رو تباه می‌کنه. قسمت آخر عین فیلم‌های اصغر فرهادی باز بازه ولی نه مثل اون بی سر و ته با معنی و اتمام حجت که: محسن بارها و بارها با پوتین‌هایی رو‌به‌رو خواهد شد و هر روز و هر ساعت حق انتخاب داره اینکه از روی پوتین‌ها و لگ براق‌ها رد بشی یا نه؟ تصمیم فقط یک ثانیه است اگه رد نشدی که باز هم می‌شه یوم حسرت و تکرار بی‌پایان حسرت‌ها اما اگر از لگ براق رد شدی اون وقت می‌رسی به خدا. اون وقت که باران رحمت الهی سرتاپاتو از می‌شوره و سبک و خالص می‌شی از گناه.
مجله قلمــداران
the end or not the end masale the in ast قسمت آخر رو من اسمش رو می‌گذارم یوم حسرت میدونی زندگی ما آ
بچه‌ها خیلیییی ممنونم از اظهار لطف هاتون به خودم ولی من دلم می‌خواد مثل رجبی در مورد احساس و تحلیل خودتون راجع به داستان صحبت کنید.🙏
📌توجه 📌 توجه ❌ داستان رو تا فردا حتما بخونید. شنبه کل قسمت‌ها از کانال برداشته می‌شه❌ ⛔️ضمناً حواست باشه نبری برا خودت جایی ذخیره‌ش کنی تا بعد سر فرصت بخونی. یک داستان ارزش این رو نداره که تا قیامت خودت رو مدیون من کنی.⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از hosseini
سلام محسن امیدوارم حالت خوب و مشتی باشد. تو را نویسنده خلق کرد. اما در ذهن من. دلم می‌خواهد برایت این نامه را بنویسم. و مطمئنم که آن را می‌خوانی. چون هنوز در ذهنم جای داری. از آن آدم‌هایی هستی که خیلی دلم می‌خواست بزنمت. با مشت، با لگد. حتی با چوب و چماق. ببخشید که این را می‌گویم. اما آن وقت‌ها خیلی وقیح بودی. توی قسمت اول روی مبل، یواشکی و پراسترس در تاریکی شب کارت را کردی. اما این آخری‌ها املاکی و آشپزخانه‌ی خانه‌ی پدری را هم به گند می‌کشیدی. افتضاح‌ترینش هم روی تخت کنار پویا، پسرت! اینجاها حتی دلم نمی‌خواست که بزنمت. چون فوق‌العاده برایم کثیف بودی. دعا دعا می‌کردم دستت رو شود. بی‌عزت، بی‌احترام و خوار شوی. تنهای تنها. تو می‌ماندی و گوشی وامانده‌ات و زنان رنگارنگ برای غرق شدن بیشتر در تاریکی. اما مقیمی نخواست! خالقت دوستت داشت. جالب نیست؟ خالق تو و خالق من هر دو به هم شبیه‌اند. میدانی! من هم مثل تو. یک مرض‌هایی دارم. متفاوت با تو ولی از جنس مرض. اما نه با همان میزان وقاحت تو. ولی روی تکرار گذاشتمشان. می‌بینی؟ خنده‌ام گرفته. من خود خود توام. فقط من اول مسیر توام. و تو تا آخر راه را رفته‌ای. دوباره و دوباره این جمله‌ام را می‌خوانم: «اما نه با همان میزان وقاحت تو.» صدای پوزخندت را شنیدم. تو هم خنده‌ات گرفت آق محسن؟ تو هم از این جمله زیاد استفاده می‌کردی. همه‌ی آدم‌ها که از اول وقیح نیستند. هستند؟ تو هم آن اول‌ها پررو نبودی. گریه و زاری و آی غلط کردم داشتی. گناهت از زنا برایت کمتر بود. چند دانه عکس و فیلم که این حرف‌ها را نداشت. اما تهش تا مرز زنا با بچه‌ات پیش رفتی! من هم همینم محسن. گناهم از نظرم بزرگ نیست. پس دارم مثل تو توی مسیر وقاحت قدم برمی‌دارم. قشنگ پا جای پای تو می‌گذارم. تو فقط از عکس و فیلم شروع کردی. یک بچه‌ای هم با کش رفتن یک شکلات از سوپری سر کوچه. من از تاخیرهای چند دقیقه‌ای برای نماز، از دروغ‌های کوچک، از «پوف» به مادرم، و... شروع کردم. تو با تجاوز و خودکشی تمام کردی. آن بچه هم با اختلاس. و من، با چه تمام می‌کنم؟ زحمت نکش، جواب سوالم را خودم بلدم‌. من مثل تو تمام نمی‌کنم. من این راه وقاحت را برمی‌گردم. مثل تو تا تهش نمی‌روم. چون مقیمی تهش را نشانم داد. با خلق تو توی ذهنم. ممنونم از خالقت که به تو در ذهنم جان داد. ممنونم از تو آقا محسن که تهش را نشانم داد.
دمتون گرم بچه‌ها دست بجنبونید.
هدایت شده از پیام ناشناس من
📪 پیام جدید عه نگه داشتن قسمت ها برای خودمون هم ایراد داره؟ اگه به هیچکس هیچکس هم نشون ندیم؟ و قصد داشته باشیم به محض چاپ کتاب هم حتما بخریمش؟
هدایت شده از مجله قلمــداران
📌توجه 📌 توجه ❌ داستان رو تا فردا حتما بخونید. شنبه کل قسمت‌ها از کانال برداشته می‌شه❌ ⛔️ضمناً حواست باشه نبری برا خودت جایی ذخیره‌ش کنی تا بعد سر فرصت بخونی. یک داستان ارزش این رو نداره که تا قیامت خودت رو مدیون من کنی.⛔️
برکت بده خدا به توانتون شونزده و سیصد جمع شد دیگه من برداشتم که زیاد نشه از هفده که درگیر مسائل شرعی بشیم.