#برسد_به_دست_شما
اضطراب که میفته به جونم .. هی دستمال میگیرم دستم، میوفتم به جون خونه.. هی بالا و پایین میکنم.. میشینم ، پا میشم.. خودم رو تو آینه نگاه میاندازم و به آدم اونطرف قاب میگم:«چه خاکی تو سرمون بریزیم؟» وقتی اونم همین رو میگه دست میگذارم جلو دهنم، چند ثانیه زل میزنم بهش...
اونم همین کارو میکنه..
اضطراب افتاده به جونم..
اینقدر همه چیز رو سابیدم مچم بیشتر درد گرفته. گزگز انگشتهام داره بدتر میشه..
سر و چشمم تیر میکشه..
بابا چقدر اضطراب؟
چقدر اضطرار ؟
بس نیست؟
فقط هم ماهایی که محبت شما تو دلمونه داغونیم ...
هی بیجهت هفتهای چندبار دلمون میگیره
یا یهویی قلبمون خالی میشه.
بعد میوفتیم به جون تلفن، هی زنگ به این ، به اون، تا بلکه بفهمیم مرکز نگرانیمون کجاست ؟
وقتی میبینیم بقیه دارند با خیال راحت زندگی میکنند به خودمون دلداری میدیم و با قرص و دمنوش میخوابیم.
کی میفهمه حالمون رو جز شما؟ کی باور میکنه این اضطرابها ربطی به افسردگی نداره. چرا کسی باورش نمیشه ما روحمون وصله به شما؟ چرا مسخرهمون میکنند؟ همین مذهبیها رو میگمها!
میگن نکشی ما رو عارف بالحق! یه استخاره هم برا ما بگیر...
ولی من چند سالیه فهمیدم برا وصل بودن به شما اصلا نیازی به عرفان نیست.. فقط کافیه حبّتون توی دل باشه تا دمار از روزگارمون دربیاره..
دورتون بگردم، قربون اون اسم و رسم و مقام و قد و بالای رعناتون برم من...
بس نیست؟
بخدا ما تحملمون اندازهی شیعیانت نیستها..
ما عارف و زاهد و عابد این دیر نیستیم سید من..
ما فقط به یک نگاه عاشق شدیم..
به عشق در یک نگاه اعتقاد ندارید؟ من دارم... میدونم همهمون قبلا توی عالم ذر شما رو یک نظر دیدیم و با سر پریدیم تو این بیابونی...
حالا انصافه عاشق خودتون رو این وسط رها کنید وسط یه مشت کرکس و شغال و خونآشام؟
بابا یه نگاه بندازید بهمون.. نگا.. جون من نگا کنید دستهامو؟ داره میلرزه.. دیگه عین قبل جون ندارم.. پیر شدم نیومدی..
میترسم خاک بشم نیاین..
قاسم رفت..
ابراهیم رفت..
اسماعیل فدا شد..
حواستون به حسن و علی باشه..
اینا برن دیگه تو این خرابشده خبری از نور و گرما و آرامش نیستا...
میدونم خودتون اینا رو بهتر از من میدونید.. فقط خواستم حرفی زده باشم..
دیگه بیشتر از این عرضی نیست جز...
جز یک چیز..
آقا... تا آزادی چقدر؟!
✍ف.مقیمی
#عجل_علی_ظهورک
#سید_مقاومت
#ظهور_نزدیک_است
#بیا_پیدایمان_کن
#مراقب_پسرانت_باش
https://eitaa.com/ghalamdaraan