سر مغرور من!
با میل دل باید کنار آمد
که "عاقل" آن کسی باشد
که با "دیوانه" میسازد!...
@ghalamzann
روح برخاسته از من
ته این کوچه بایست!
بیش از این
دور شوی از بدنم
میمیرم...
@ghalamzann
#منصور
(این یک نقد سینمایی نیست، بلکه
روایت یک حال خوب و تجربه متفاوت است)
سالن اصلی به شدت شلوغ است و جمعیت روی هم سُر میخورند،
این اولین ساختارشکنی کرونایی در دوسال گذشته است!
مشتاقم بدانم پشت نام #منصور_ستاری چه کسی ایستاده است، یک سرلشکر ارتش که فقط خیابانی را به نامش میشناسم و حالا تیزر و تبلیغ فیلم مرا به سینما کشانده است تا شاید تلخی گس اینروزها را بشورد و ببرد....
حالا فیلم تمام شده و هنوز روی صندلی سینما نشستهام و متوجه گذشت زمان نشدهام و دلم خواسته که هنوز ادامه داشته باشد، کف زدن مردم هنوز تمام نشده خیلیها نشستهاند و انگار نمیخواهند از اتمسفر "منصورزده" سالن بیرون بروند، هوا، هوای نفس کشیدن است حتی در آن ازدحام غبار گرفته متراکم...
گویی اینجا چیزی را لمس کردهاند و کسی را تجربه کردهاند که میترسند اگر بگذارند و بروند این حس خوب را از دست بدهند
"و ازدست دادن همیشه تلخ و غمانگیز است!"
القصه #منصور را بروید و ببینید
از هر طیف و مرام و مسلکی که هستید
منصور حال شمارا خوب خواهد کرد
حال فطرت شمارا
حال دلتنگیهای شمارا
حال قسمتهای خالی شمارا
منصور احیاگر آدمهای ناامید است
آدمهای خستهی این روزها
آدمهای فشل شده و از تلاش افتاده...
و با خودت میگویی وقتی تعریف یکنفر
آنهم در حد همین صدوچنددقیقه،
اینهمه حالخوبکن است،
چرا اینهمه دیر؟ چرا اینهمه کمکاری؟!
منصور یکی از صدها نفریست که ما فقط اسمهایشان را میدانیم
اما آنقدر خوب و دوستداشتنی هستند
که دانستن رسمشان برای راهمان چراغ شوند،
پس چرا کاری نمیکنیم؟
اینها گنجینههای این سرزمینند
اگر کشف و آشکار نشوند در حد دفینه میمانند،
و خسارتش سهم ما و نسل امروز و فردای ما خواهد بود.
ما محتاج و نیازمند به شناختن این آدمهاییم،
رسانه محترم ملی
سینماگران ارجمند
لطفا آب دستتان است زمین بگذارید
چون یک کار مهم بر زمین مانده است!
#ف_حاجیوثوق
@ghalamzann
برکهای گفت به خود
ماه به من خیره شده است!
ماه خندید که من
چشم به "خود" دوختهام...
@ghalamzann
قلمزن
#خانه_غبارگرفته روایت یک زندگی👇 @ghalamzann
#خانه_غبارگرفته
#این_زندگی_باید_تکانده_شود
پیرزن قول گرفته بود به خانهاش برویم
همان روز که در حراست اداره معرکه راه انداخت که باید بروم در برنامه حرف بزنم!
القصه رزق صبح جمعه رسید و راهی خانه پیرزن شدیم، در کوچهپس کوچههای پایین خیابان،
پلاک 31...خانهای که درب ورودیاش به جای شیشه با پارههای کارتن پوشانده شده،
پیرزن جایش جلوی بخاری است
روی موزائیک ها یک تکه موکت پهن کردهاند و روی همان میخوابد،
پسر 45 سالهاش بیمار اعصاب و روان است و دختر 35 سالهاش عقب مانده ذهنی و شوهری که چندسالیست به رحمت خدا رفته،
دخترک فقط نگاه میکند،پسر وقت حرف زدن مدام سرش را با دستش فشار میدهد و پیرزن که میلنگد و تندتند مشکلاتش را تعریف میکند،
ارزاق و گوشت و میوهها را در آشپزخانه میگذاریم پیرزن دعا میکند،
خانه به غایت کثیف و شلوغ است با هوایی که
قابل تنفس نیست،
بوی ماندگی و دارو و کثیفی و بخار کتری با هم مخلوط شدهاند و آنها در همین فضایی که چنددقیقه هم نمیشود تحمل کرد،
دارند زندگی میکنند!
فقر و نداری و انواع بیماری یک وجه زندگی آنهاست، اما ناتوانی در مدیریت زندگی،
بیکس و کاری و تنهایی درد بزرگتریست،
مستاجر نیستند،
اما وسط یک به هم ریختگی عجیب و انباشتگی تشویشبرانگیز روزگار میگذرانند و هیچکدام توان برپا کردن زندگی را ندارند،
کسی یا کسانی باید سر این زندگی را بگیرند، اضافاتش را بتکانند، خانه تمیز شود
یعنی مادری کنند برای این سه نفر،
کسی یا کسانی باید داوطلب شوند و رونق بدهند به این زندگی که گرد بیماری و افسردگی
و ناامیدی رویش نشسته است.
#ف_حاجیوثوق
@ghalamzann
قلمزن
#احمد_آقا آخرین بار که دیده بودمش خیلی سرحال بود امروز که دیدمش باورم نشد پیرمردی لرزان با دو عصای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احمد_آقا
احمد آقا آخرین سرباز #بالاروچ است. آخرین کشاورز و دامدار با غیرتی که با کمک دو چوب دست راه میرود و سنگر روستایش را حفظ کردست.
جسم او با بقیه تفاوتی ندارد و به همان مقدار دچار کهولت و درد و بیماری و خستگیست، اما غیرتش با ما متفاوتست،
برای آرامش درد زانویش مبل نشین نشده و برای تسکین درد کمرش بار زندگی اش را به دوش کسی دیگر نینداخته و برای فرار از زحمات روستا به شهر پناه نبرده است.
صدای گوشی ات را زیاد کن و صدای قدمهای پر صلابت این آخرین سرباز و سرداربالاروچ رابشنو.
سبک زندگی اونشانه سادگی وبیسوادی اونیست بلکه احمدآقاتنهااندیشمندیست که تمام تلاشش رابرای حفظ فرهنگ وزبان ومیراث آباواجدادی مامیکندوبه تنهایی آخرین رشته ریسمان این گنجینه رانگاه داشته است.
شایدقابل باورنباشدامااهمیت موضوع به همین بزرگی ودهشتناکیست:
هرروزی که احمدآقاازادامه دادن ناتوان گردد، روزخاموشی کامل میراث وفرهنگ کهن بالاروچ است.
به قلم سیدمرتضی حاجی وثوق
@ghalamzann
D1736654T15427330Web.mp3
5.03M
حتی اگر نباشی،
می آفرینمت!
چونانکه التهاب بیابان
سراب را
ای خواهشی که
خواستنیتر ز پاسخی!
با چون تو پرسشی
چه نیازی جواب را...
#قیصر_امینپور
@ghalamzann
قلمزن
حتی اگر نباشی، می آفرینمت! چونانکه التهاب بیابان سراب را ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی! با چو
#شطحیات
"حتی اگر نباشی میآفرینمت..."
یکی از معدود اشعار خیلی دوستداشتنی
همین شعر #قیصر است،
اوج نیاز آدمی را به داشتن #محبوب به #عاشق بودن به مهرورزیدن روایت میکند، او کیست یا چیست بحثش جای دیگر است، اما اینکه آدمی بال بال میزند تا دوست داشته باشد تا #عشق بورزد تا بیتاب و بیقرار باشد
حکایت این شعر است،
آدمیزاد محبوب را میآفریند آنقدر میگردد تا پیدایش کند و بعد دورش بگردد و در فراقش بیقراری کند،
"ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی!"
اینکه او چه میکند و چه پاسخی میدهد فرع موضوع است اما این خواهش این حب ورزیدن این عاشقی کردن است که نیاز فطری آدمیست
و آنان که محبوب را مطابق با فطرتشان مییابند، با همه رنجی که میکشند، درهایی به رویشان باز میشود که درک و دریافتش برای آدمهای #سنگی ممکن نیست،
عشق، منِ آدمیزاد را شکاف میدهد
میترکاند و به #تلاشی میرساند
یک تلاشی عجیب که نور میپراکند
و به شهود میرساندش...
#ف_حاجیوثوق
@ghalamzann