eitaa logo
قلمزن
478 دنبال‌کننده
713 عکس
122 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
وقت نماز مغرب وارد مسجد می‌شوم، ‌آمده‌اند و صندلی‌های آخر شبستان نشسته‌اند که مثلا نماز نمی‌خواهند بخوانند. وقتی دستشان را می‌فشارم می‌گویم شب یادتان نرود، تماشای دسته‌جمعی، منتظرتان هستم. دخترکی که وسط بوده می‌گوید اصلا نمی‌آییم. و آن یکی که زبان تندتری دارد، صدایش را بلند می‌کند و می‌گوید امکان ندارد و شروع می‌کند به فحاشی کردن به ... سومی هم کلا تحت تاثیر است و هرچه آنها بگویند، تایید می‌کند. چند نمازگزار برمی‌گردند و نگاه می‌کنند و می‌ترسم تذکر یا توبیخ آنها وضعیت را بدتر کند. میبرمشان بیرون، روی پله‌ها، حرف می‌زنیم، آن که صدایش بلند است و معمولا اهل فحاشی، نمی‌تواند گفتگو کند. اما با دخترک مثلا اغتشاشگر همیشه توانسته‌ایم حرف بزنیم. او گریه می‌کند و می‌گوید مردم ما دارند کشته می‌شوند، چطور برای تیم ملی دست بزنیم و شادی کنیم؟ دخترک فحاش می‌گوید این تیم ملی نیست تیم جمهوری اسلامی است(13 ساله و 14 ساله‌اند! ) می‌گویم مردمی که برای پیروزی تیم ملی جشن گرفتند، نیستند؟ دخترک فحاش می‌گوید نه آنها مردم نیستند، مردم یعنی ما یعنی آنهایی که معترضند. دخترک اغتشاشگر اما می‌گوید خانوم همه ما مردم هستیم. می‌گویم اگر شادی کردن این روزها بد است چرا آنهایی که به شما می‌گویند شادی نکنید، وقت پیروزی انگلستان با پرچم انگلیس آمدند و شادی کردند؟! دخترک فحاش می‌گوید خوب کاری کردند. اما دخترک اغتشاشگر می‌گوید من به آنها هم گفتم اشتباه کردند. خانوم من به احترام شما شب به خیابان آمدم و در شادی مردم شرکت کردم اما قلبا دلم نمی‌خواهد شادی کنم. بغلش میکنم و می‌گویم می‌دانستم آن شب برای من آمدی، اشکش را پاک میکنم و می‌گویم فدای دل مهربان تو... اما دخترم با همه رنج و غصه‌‌ای که هست، آیا باید حق شادی از مردمی که به آن نیاز دارند، گرفته شود؟ آیا وسط این روزهای سخت نباید حال دل کشورمان و مردممان خوب شود؟ نباید بچه‌های تیممان را تشویق کنیم؟ نباید فریاد بزنیم که پشت‌شان هستیم؟ و می‌گویم و او اشک می‌ریزد... دخترک فحاش می‌گوید الهی ببازند که دلم خنک شود. می‌گویم دخترم تو با آنهایی که آرزوی باخت کشورشان را دارند، فرق میکنی، دوباره صدایش را بلند می‌کند که من از همان‌ها هستم. او را هم در آغوش میگیرم و در گوشش می‌گویم اعتراض داری اما تو از آنها نیستی. چیزی نمی‌گوید. و به هر سه تایشان می‌گویم دوست داشتید بیایید تا مسابقه را با هم ببینیم اما اگر اذیت می‌شوید، نمی‌خواهم بیایید، دوستتان دارم دخترها... و تنهایشان می‌گذارم و میروم تا بغضی که این چنددقیقه گلویم را گره زده است دور از آنها رها کنم... شب وقت تماشای بازی، هر سه‌تایشان آمده‌اند. ف. حاجی وثوق @ghalamzann